نویسندهای که همه بچههای دنیا بچههایش بودند؛ او عاشق وطن بود
اقتصاد ایران: شانزدهم خرداد، سالروز درگذشت نادر ابراهیمی است؛ مردی که نوشت، ساخت، آموخت و زیست تا به وطن و فرزندانش وفادار بماند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، فرگاه افشار: نادر ابراهیمی از آن چهرههاست که نمیشود تنها با یک عنوان از او یاد کرد. نویسنده بود، معلم، فیلمساز، کوهنورد، پژوهشگر و تجربهگر زندگی و زیستی سلیم! آدمی که گاه با کارهای عجیب و غریبش افسانه میساخت و بر سر زبانها میافتاد. در عین حال، امروز ردپایش در گوشهگوشه زیست فرهنگی و آموزشی این سرزمین دیده میشود. هر سال که به سالگرد درگذشتش میرسیم، فرصتی تازه است برای مرور کسی که خواست همهچیز را تجربه کند و به سهم خود چیزی به این خاک بیفزاید: «زندگی، ملک وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهش بکشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.» (ابن مشغله)
نادر ابراهیمی چهاردهم فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. از کودکی در فضای سیاسی و مذهبی خانوادهای فعال رشد کرد. در جوانی، بهخاطر حضور در تظاهرات و فعالیتهای سیاسی مدتی را در زندان گذراند. اما بعدها راهش را از سیاست عملی جدا کرد و به سراغ ادبیات و فرهنگ رفت.
نوشتن را از پانزدهسالگی آغاز کرد و در سال ۱۳۴۲ نخستین اثرش را با نام خانه برای شب منتشر کرد؛ مجموعهای از داستانهای کوتاه که داستان «دشنام» باعث شناخته شدنش شد. نکته جالب اینکه هنگام انتشار این کتاب در زندان بود.
در طول زندگیاش، صدها کتاب و مقاله نوشت؛ از رمان و داستان کوتاه تا آثار کودک و نوجوان، نمایشنامه و فیلمنامه. بیشترین تأثیرش را شاید در ادبیات کودک و نوجوان گذاشت. با همراهی همسرش فرزانه منصوری، مؤسسه «همگام» را برای کودکان و نوجوانان بنیان گذاشت که در زمینه پژوهش، چاپ کتاب و هنر فعال بود. این مؤسسه جوایز معتبر آسیایی و جهانی دریافت کرد و خود نادر نیز جوایزی چون براتیسلاوا و یونسکو را در حوزه ادبیات کودک گرفت: «تو میتوانی برای بزرگسالان هرچه میخواهی بنویسی؛ آنها، بهراستی که نیرومندند. مردان و زنان قانون و قدرتند؛ مردان و زنان دانش و شمشیر… اما کودکان هیچکدام از این قدرتها را ندارند؛ نه شمشیری جز یک تکه چوب، نه کتاب قانونی که به کمکش تو را به محاکمه بکشند. آنها از اراده راستین انتخاب محرومند… نرم، نرم، نرمتر از پَرِ مرغان دریایی هستند. تو باید این را قطعاً به خاطر بسپاری که: همه بچههای دنیا، بچههای منند…» (مقدمهای بر فارسینویسی برای کودکان)
ابراهیمی تنها نویسنده نبود؛ در سینما و تلویزیون نیز فعال بود. چند مستند، فیلم سینمایی و سریال ساخت. همچنین مؤسسهای به نام «ایرانپژوه» برای ایرانشناسی تأسیس کرد که فیلمها و تصاویر ارزشمندی از فرهنگ ایران ثبت کرد؛ گرچه پس از انقلاب و جنگ، فعالیتهایش کمتر شد. ترانه معروف «ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود…» با صدای محمد نوری، یادآور مجموعهای تلویزیونی برای نوجوانان، به نام «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» (۱۳۵۵–۱۳۵۶) به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی نادر ابراهیمی است.
وجه مهم شخصیتش، تعهد به ایران بود؛ نه فقط در معنای ملیگرایانه، بلکه بهمثابه سرزمینی فرهنگی که باید آن را شناخت و نگه داشت. در آثار و مستندهایش، بر شناخت اقوام، زبانها، سنتها و معماری ایرانی تأکید کرده است. این نگاه، در دورانی که گرایش به تقلید از فرهنگهای بیرونی در حال گسترش بود، رویکردی ایستاده در برابر فراموشی و بیهویتی بود: «ما سرزمین غریبی داریم. اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش میشوی؛ چه باسواد باشی چه کمسواد، چه روشنفکر باشی چه نه… هر چه باشی، طبیعت پرشکوه این سرزمین تو را به زانو درمیآورد و جنگیدن به خاطر آن را با تمام وجود به تو میآموزد. پس از شناختنش دیگر نمیتوانی بیتفاوت بمانی، نمیتوانی نسبت به آن غریبه باشی. نمیتوانی چمدانت را ببندی و بگویی: میروم آمریکا، جایی که کار و مزد بهتر است؛ نمیتوانی زخمش را زخم خود ندانی، دردهایش را دردهای خودت، گلهایش را گلهای باغ خودت و کویر و کوههایش را عاشقانه نگاه نکنی.» (ابن مشغله)
او به کار و تلاش برای وطن نیز ایمان داشت: «اگر رسیدن به «صد» هدف ماست، و به دلیل ناتوانیها نمیتوانیم مستقیماً تا صد بشماریم، چرا پنجبار از یک تا بیست نشماریم؟ شرط اصلی فقط این است که از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم.»
او منتقد سرسخت ناامیدی نیز بود و میگفت: «اگر در روزگاری که شبهروشنفکران، ناامیدی را دکان کردهاند، امید چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید، ابن مشغله اقرار میکند که به بلاهت امید آراسته است.»
پس از انقلاب، مدتی مشاور وزیر کار دولت مهدی بازرگان بود، اما استعفا داد. سالهای پایانی عمرش با بیماری آلزایمر و تومور گذشت و در ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
نادر ابراهیمی را میتوان «مرد کارهای بسیار» نامید. اما آنچه این کارها را به هم پیوند میدهد، نگاهش به زندگی است؛ نگاهی که از سنت نمیترسد، از عشق افسانه نمیسازد، و از آموزش پروژهای زنده میسازد.
مروری بر مشهورترین آثار نادر ابراهیمی:
آتش بدون دود
رمانی هفتجلدی که بهخاطر آن لقب «نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال پس از انقلاب» را گرفت. داستان زندگی سه نسل از مردم ترکمن در دوره قاجار تا پهلوی را روایت میکند و پیوندی عمیق با فرهنگ آذری و ترکمن دارد.
ابن مشغله و ابوالمشاغل
زندگینامه خودنوشت دو جلدی نادر ابراهیمی که خاطراتش را از نوجوانی تا میانسالی با زبانی زیبا و جذاب روایت میکند.
مردی در تبعید ابدی
داستان زندگی ملاصدرا، فیلسوف بزرگ ایرانی، به زبانی ساده که در کنار روایت، به مفاهیم فلسفی نیز میپردازد.
یک عاشقانه آرام
رمانی عاشقانه و اجتماعی که سه فصل از زندگی مردی به نام گیلهمرد را روایت میکند؛ معلم ادبیاتی که درگیر فعالیت سیاسی، عشق، زندان و تبعید است.
بار دیگر شهری که دوست میداشتم
روایتی از عشق و مبارزه دو کودک کشاورز که برای حفظ عشقشان مجبور به فرار میشوند. اثری که بهطور ضمنی به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانهاش میپردازد: «ما همه در اسارت خاک بودیم. ما از خاک نبود که گریختیم، از آنها گریختیم که حرمت زمین را با گامهای آلوده میشکستند.»
چهل نامه کوتاه به همسرم
مجموعه نامههایی سرشار از احساس و صداقت که نادر ابراهیمی برای همسرش فرزانه منصوری نوشت. نامههایی که درسهایی درباره زندگی و حفظ عشق در طول زمان دارند.