یاتدداشت|
معماری مذهبی؛ دژ هویت ایرانی در طوفان جنگ
اقتصاد ایران: در شرایط دشوار کنونی ایران، معماری مذهبی با فراهم کردن بستر انسجام، آرامش روانی و هویت فرهنگی، کلید بازسازی جامعهای است که زیر فشار جنگ نرم و سخت، نیازمند پناهگاهی امن است.
در چنین شرایطی، معماری مذهبی نهفقط بهعنوان یک عنصر کالبدی، بلکه بهمثابه یک پناهگاه روانی و فرهنگی در زندگی ایرانیان نقش ایفا میکند. مساجد، حسینیهها و یادمانهای شهدا، فراتر از فضاهایی برای مناسک عبادی، تبدیل به بخشی از حافظهی جمعی ملت ما شدهاند.
حافظهای که در لحظات بحران، ما را به هم نزدیکتر میکند. وقتی که جهان بیرونی پر از تردید، تهدید و صدای انفجار است، یک اذان آرام در مسجد محل یا یک شبنشینی بیتکلف در حسینیهی محله میتواند نشانهای باشد از تداوم زندگی.
در سالهایی که جنگ بر این خاک گذشته، چه در دوران دفاع مقدس و چه امروز که سایهی دشمنان بیرونی مانند رژیم صهیونیستی همچنان بر سر ماست، فضاهای مذهبی مأمن مردمی بودهاند که در پی معنا، انسجام و آرامش روانیاند. فضایی مثل مسجد، فراتر از بنایی با گنبد و مناره، یادآور مفهوم پایداری است.
مسجد از گذشته تا امروز، نقش مقر فرماندهی اجتماعی، توزیع کمکهای مردمی، محفل دعا، جمعخوانی قرآن و حتی مکان گفتوگوی بیننسلی را ایفا کرده است. در حاشیهی جنگ، این مسجد است که به مردم میگوید هنوز میتوان ایستاد؛ هنوز میتوان امید داشت.
حسینیهها، با میراث کربلا، نماد صبر و مقاومتاند. مراسم مذهبی در این فضاها، بهویژه در زمان بحران، نقش رواندرمانی جمعی دارند. در دل یک نوحهی آرام یا اشک دستهجمعی، نوعی رهایی روانی شکل میگیرد که در هیچ جلسه مشاورهای نمیگنجد.
این فضاها، برخلاف فضای رسمی و سرد نهادها، بهواسطهی عاطفه و بافت محلی، در جان مردم ریشه دارند.
یادمانهای شهدا نیز بخشی از معماری جنگاند؛ فضایی نه برای اندوه، بلکه برای بیداری. این فضاها به ما یادآوری میکنند که ایستادگی هزینه دارد، اما فراموشی هزینهاش بیشتر است. طراحی این مکانها اگر صرفاً محدود به یک تندیس یا تابلو نباشد و به درون شهر و زندگی مردم نفوذ کند، میتواند به مکانهای زندهای بدل شود که نسلها را به هم پیوند میزنند.
در شرایطی که ایران امروز در معرض تهدیدهای بیرونی قرار دارد و بار روانی جنگ نرم و سخت بر دوش مردم سنگینی میکند، زمان آن رسیده است که معماری مذهبی با نگاهی نو و مسئولانه، دوباره به نقش واقعیاش بازگردد.
دیگر کافی نیست که مسجدی بنا شود صرفاً برای مراسم نماز. ما به مسجدی نیاز داریم که در دل بحران، سنگر فرهنگی باشد؛ به حسینیهای نیاز داریم که در دل تنهایی مردم، مأمن عاطفه باشد؛ به یادمانی نیاز داریم که نه فقط یادآور گذشته، که برافروزنده چراغ آینده باشد.
معماری مذهبی ایران، سرمایهای است که باید از نو شناخته شود. در برابر گلوله، خاک ریخته میشود؛ اما در برابر معماری درست، دلها گرد میآیند. شاید همین فضاها، همانجایی باشند که در دل آشفتگی، وطن را دوباره از نو بسازند؛ نه فقط با آجر و ملات، بلکه با معنا، با هویت، با امید