نتیجه بیاعتنایی به پیام رسول خدا (ص) در عرفه
اقتصاد ایران: اصل حدیث ثقلین اولین بار در حجةالوداع و در موقف عرفه صادر شد و گویای آنست که تنها در پرتو تمسک قرآن و عترت است که میتوان از انبوه تفسیرها، مکاتب، سلیقهها، ادعاها و اختلافات امت عبور کرد و به اصل دین محمدی بازگشت و قرآن، به تنهایی راهگشا نیست.
پیامبر صلی الله علیه و آله، قرآن و عترت را در کنار هم قرار دادند؛ دو حقیقتی که اگر از یکدیگر جدا شوند، امت بیپناه خواهد ماند و گرفتار انواع برداشتهای ناروا و اختلافهای ریشهای خواهد شد. بااینحال، تاریخ گواه است که پس از رحلت پیامبر، امت اسلامی بهتدریج از عترت دور شد و همین فاصلهگیری، آغاز انحرافات بزرگ و شکلگیری جریانهای فکری واگرا شد.
انحراف امت از مسیر الهی، از جایی آغاز شد که عترت پیامبر به حاشیه رانده شد و ولایت علوی که محور حق و معیار هدایت بود، نادیده گرفته شد. با ترک ولایت امیر مؤمنان علیهالسلام، امت نهتنها رهبری معصوم را از دست داد، بلکه به زودی گرفتار اختلافات سیاسی و تفرقههای مذهبی شد؛ اختلافاتی که قرنهاست امت را از وحدت و شکوفایی بازداشتهاند.
نحلههای گوناگون فکری که هر کدام ادعای فهم دین داشتند، در حقیقت محصول فاصله گرفتن از منبع اصلی هدایت یعنی عترت بودند. برخی به ظاهر قرآن تمسک جستند، اما چون اهل بیت را کنار گذاشتند، تفسیر به رأی را مبنا قرار دادند و از بطن آیات نورانی قرآن، نتایجی تاریک و متضاد با روح اسلام استخراج کردند.
جریانهای صوفیمسلک و عرفانهای کاذب، که سلوک دینی را با ذوقیات و مکاشفات غیرمستند پیوند زدند، بهجای عترت به پیران طریقت و مکاتب انحرافی دل سپردند. اینان بهجای بهرهگیری از سیرۀ معنوی و عرفان ناب اهل بیت علیهمالسلام، به ساختارهایی تکیه کردند که نه از قرآن برخاسته بودند و نه از نور ولایت تغذیه میکردند.
در سدههای بعد جریانهای عقلگرایی که با عنوان "اصحاب رأی" شهرت یافتند و در عصر غیبت با عنوان جریان عقلگرا شهرت یافت، به عقل خود بسنده کردند و سنت قولی و عملی اهل بیت را کمرنگ کردند به گونهای که قرنهای چهارم تا دهم را دوران رکود نهضت حدیثی دانستهاند؛ این طرز تلقی موجب شد که روایات عترت یا متروک شوند، یا در چارچوب عقل ناقص بشری تأویل نادرست یابند؛ در حالی که پیامبر اسلام به روشنی فرموده بود راه نجات در تمسک به عترت است. البته در قرن یازدهم تا دوازدهم چهرههای شاخصی همچون مجلسیها، شیخ حرّ عاملی و سید هاشم بحرانیها و امثال این محدثان، پا در عرصهی حدیث نهادند و سبب احیای نهضت حدیث شیعه شدند.
از همین رو، هرگونه نظام تربیتی، علمی، تفسیری و اخلاقی که از مدار اهل بیت خارج شود، گرچه ممکن است در ظاهر رنگ و بوی دیانت داشته باشد، در باطن راه به ضلالت خواهد برد. چرا که عترت، کشتی نجات و باب علم نبیاند؛ و جدایی از آنان یعنی بیسکان ماندن در طوفان زمان.
امروز نیز اگر بخواهیم امت اسلامی به وحدت، عزت و هدایت برسد، راهی جز بازگشت به قرآن و عترت نیست. وحدت واقعی نه با حذف مرجعیت اهل بیت، بلکه با محوریت آنان امکانپذیر است. در غیر این صورت، هر تلاشی در مسیر تقریب، به دلیل نبودن شاخص حق، یا به اختلاف منجر میشود یا به نسبیسازی حقیقت.
مفهوم «لَنْ تَضِلُّوا» که پیامبر صلی الله علیه و آله بر زبان آوردند، ضمانتی الهی بود برای کسانی که به این دو ثقل تمسک جویند. پس هر چه از مسیر اهل بیت دور شویم، به همان میزان از مسیر هدایت منحرف شدهایم، حتی اگر نام قرآن را با خود یدک بکشیم. اکنون در عصر غیبت، با آنکه دست ما از حضور معصوم کوتاه است، اما رجوع به تعالیم اهل بیت، مراجعه به فقه، اخلاق، و اندیشۀ ایشان، همان تمسک حقیقی به عترت است. تنها در پرتو این تمسک است که میتوان از انبوه تفسیرها، مکاتب، سلیقهها و ادعاها عبور کرد و به اصل دین محمدی بازگشت.
بنابراین در طول تاریخ، هرگاه امت اسلامی از محوریت اهل بیت وحی فاصله گرفت، شاهد ظهور فرقهها و انحرافات متعدد بودیم. این واقعیت تاریخی، گواهی زنده بر صدق فرمایش پیامبر است که تمسک به عترت را تنها ضامن مصونیت از گمراهی دانستند. حتی در دورانهایی که نام قرآن بر سر زبانها بود، اما تفسیرهای نابجا، جامعه را به ورطههای خطرناک کشاند.
در عصر حاضر که بحران مرجعیت دینی به اوج خود رسیده، مکتب اهل بیت با ارائه نظام جامع در عرصههای مختلف، راهحلهای عینی برای چالشهای پیچیده معاصر ارائه میدهد. این نه یک بازگشت به گذشته، که کشف گنجینهای است که میتواند پاسخگوی نیازهای نوین بشر باشد؛ گنجینهای که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به عنوان کشتی نجات معرفی فرمودند.