آشنایی با مسجدالنبی و معرفی ۹ ستون تاریخی
اقتصاد ایران: مسجد رسول خدا(ص) در آغاز عبارت بود از قطعه زمینی که حصاری گلین بر اطراف آن کشیده بودند بر فراز بخشی از آن هم سقفی از جنس شاخههای خرما تعبیه شده بود، که مانع تابش آفتاب تند عربستان بر سر نمازگزاران میشد.
سفرنامه حج بابایی در «غوغای غبار» از مرداد 87 در تهران شروع میشود و تا آذر ماه همان سال در مکه ادامه پیدا میکند. وی در جایی درباره اینکه چرا اسم این کتاب را «غوغای غبار» گذاشته گفته است: «در حین طواف و نیز حضور در مسجدالنبی(ص) احساس میکردم گمشدهای هستم در غبار، البته این شعر میرشکاک هم در اندیشهام بود که گفته: در تکاپوی سراغ بینشان معشوق خویش، جادهها خواندیم و غوغای غبار آموختیم.»
در بخشی از این سفرنامه بابایی به معرفی و شرح تاریخچهای درباره مسجد النبی میپردازد که خواندنش خالی از لطف نیست، او مینویسد:
«همان روز/ ظهر / مدینه
چند دقیقهای تا اذان ظهر وقت داریم که از دارالرحمه به سمت مسجدالنبی راهی میشویم، اولین پیچ خیابان را که رد میکنیم قبةالخضراء گنبد یکدست سبز و باشکوه بارگاه نبوی نمایان میشود.
درجا تصویر بزرگ همین گنبد و بارگاه در نظرم تداعی می شود که اواسط دهه هفتاد به همت هنر مرد شهید و برادر عزیزم حاج سعید جان بزرگی، عکس برداری شده بود و در راهرو ستاد فرماندهی لشکر 27 چشمهای آدمها را جلا میداد. یاد سعید شهیدمان به خیر!
همین که چشمم به منارههای مسجدالنبی و خصوصاً گنبد خضرای حرم نبوی میافتد، بیاختیار اشک است که در چشمانم حلقه میزند. نفسم در سینه حبس میشود و پاهایم میلرزد با خود میگویم: «خدایا من که میدانم لایق این سفر، نبودم اما لطف و کرم تو و شفاعت شهیدان آبرومند درگاه تو مرا به این بهشت زمینی روانه کرد پس برای همه این نعمتها تو را شکر میگویم.
هرم گرمای آفتاب، مثل موج عظیمی برآمده از اقیانوسی جوشان و نامرئی بر بدنهای زائران و سنگ فرشهای زیبای حرم نبوی فرود میآید، اما جلوه زیبای حرم پیامبر(ص) به هرکسی اجازه نمیدهد این همه گرما را احساس کند. آن قدر از خود بیخود شدهام که حتی از رعایت آداب نماز خواندن به سبک مسلمین اهل سنت غافل میشوم و همین امر باعث میشود که در آداب نماز چند تا سوتی هم بدهم مات و متحیر، فقط به اطرافم نگاه میکنم. خدایا! مسجد پیغمبر(ص) که میگویند، همین است؟ یعنی من الان زائر حرم نبوی هستم؟ نه خیر..... هنوز هم باورم نمیشود!
همان روز / داخل مسجد النبی / نماز عصر
تا چشم کار میکند، مسلمانها زن و مرد، پیر و جوان، با ملیتها و زبان و فرهنگ و چهرههای مختلف، صف به صف، کنار هم به نماز ایستادهاند. آنها را نمیشناسی. زبانشان را هم بلد نیستی، اما احساس میکنی که حرفهایشان را میفهمی. از جنس خودت هستند. یکی از اروپا آمده، آن دیگری از آفریقا، آن یکی از آسیای میانی و جماعتی دیگر از آسیای جنوب شرقی؛ سیاه زرد و سفید؛ همه در کنار هم حمد یک خدا را میگویند. نماز که تمام میشود، مینشینم به تماشای فضای داخلی مسجد؛ فضایی بسیار مجلل با ستونهایی صیقلی، دیوارهایی با نقش و نگارها و ظرافت کاریهای تحسین برانگیز، فرشهای پربها و قندیلهای آویخته. احساس میکنی در و دیوارها با تو سخن میگویند. ستونهای هلالی شکل سبک بیزانسی که امویون حاکم بر شامات، آن را از رومیان تار و مار شده به میراث بردند و در معماری اماکن مقدسه وارد کردند در کنار ستونهای کلفت و ساده سبک معماری مصریان باستان، پشت به پشت هم در همه سالنها به چشم میآیند.
به مطالعات پراکنده تاریخی که در ذهن تلنبار کردهام، مراجعه میکنم تا دانستههایم را با حقیقت وضع این مسجد زیبا و باشکوه تطبیق بدهم.
قسمتی از مسجدالنبی فعلی که در ناحیه جنوب غربی (رو به سوی قبله مسجد) قرار دارد و حد فاصل میان منبر و قبر پیامبر(ص) است، به نام روضه مطهره یا روضه شریفه شناخته میشود. روضه در واقع همان بخش اصلی مسجدی است که پیامبر(ص) به دست مبارکش تأسیس فرمود. ادای نماز و دعا در این قسمت از مسجد، فضیلت زیادی دارد؛ چراکه در حدیثی معتبر به نقل از رسول خدا(ص) به عنوان باغی بهشتی معرفی شده است.
و اما نظریه علمای شیعه درباره روضه شریف آن است که روضه از دیوار محراب در جنوب که امروز آن را با نردههای فلزی سبک و متحرک از سایر نقاط مسجد تفکیک کردهاند آغاز و در شمال به چهارمین ستون عمارت فعلی منتهی میشود؛ یعنی یک ستون علاوه بر آنچه اهل سنت میگویند و حد دوم آن در شرق داخل بیت پیامبر(ص) و بیت حضرت فاطمه(س) است و در سمت غرب برابر است با منبر شریف.
در محدوده روضه مطهر سه مکان مقدس قرار دارند: مرقد مطهر رسول خدا(ص)، منبر و محراب ایشان.
افضل اماکن این مسجد، مدفن رسول خدا(ص) است؛ پیامبری که محبوب خدا و خلق بوده و دیانت توحیدی اسلام، حاصل تلاش بیست و سه ساله دوران رسالت اوست.
حسب اجماع مورخان پیکر رسول خدا(ص) در همان حجرهای که وفات یافت مدفون شد؛ حجرهای که متعلق به همسرش عایشه بود. از دیگر مکانهای مقدس مسجد منبر رسول خدا(ص) است. در روایات زیادی نقل شده که پیامبر خدا(ص) در آغاز، با تکیه بر تنه درخت خرمایی به ایراد خطبه میپرداخت تا اینکه یکی از اصحاب پیشنهاد ساختن منبری را داد تا رسول خدا(ص) روی آن بنشیند و بدین وسیله هم مردم او را ببینند و هم آن حضرت از ایستادن مستمر خسته نشود. مسجدالنبی در محدوده روضه شریف هم چندین ستون دارد که هر یک به نامی شهرت دارند.
1 ـاستوانه حرس: یکی از ستونهای متبرک مسجد، ستون حرس یا محرس است. نامگذاری آن به حرس، به معنای نگهبان و پاسدار از آن رو است که امام علی(ع) در کنار این ستون میایستاد و از پیامبر نگاهبانی میکرد.
2 ـ استوانه توبه: ستونی که ابولبایه صحابی نادم پیامبر در کنار آن از خطای خود، ترک جهاد و ماندن در بین خانه نشینان توبه کرد و خدا هم توبه او را پذیرفت.
3 ـ استوانه وفود: این ستون محلی بود که در کنار آن رسول اکرم (ص) وفد(هیئت)های سران قبائل عرب را به حضور میپذیرفت و چون در لسان عرب، جمع وفد میشود وفود (هیئتها)، چنین اسمی به این ستون دادند. نام دیگر این ستون مجلس قلاده است؛ چراکه بزرگان صحابه در کنار آن گرد هم دایرهوار، چون دانههای قلاده گردنبند) مینشستند و به گفتوگو میپرداختند.
4 ـ استوانه سریر: ستونی است که رسول خدا(ص) ایام اعتکاف را در آنجا به سر میبرد.
5 ـ استوانه قرعه، عایشه، مهاجرین: وجه تسمیه نام اصلی این ستون، حدیثی است از رسول خدا(ص) که فرمود: در کنار این ستون زمینی است که اگر مردم اهمیت آن را میشناختند، برای نماز خواندن در آنجا میان خود قرعه میانداختند.
6 ـ استوانه حنانه: این ستون در قسمت غربی محراب مسجد قرار دارد و محل دفن تنه درخت خرمایی است که رسول خدا(ص) تا قبل از ساختن منبرش به آن تکیه میداد. روزی که قرار شد روی منبر برود، به ناگاه از تنه درخت نالهای شبیه ناله شتر مادهای که از بچه خود جدا شده باشد، برخاست و آرام نگرفت تا وقتی رسول اکرم (ص) آمد و آن را با محبت نوازش کرد و.... ستون خاموش شد.
7 ـ استوانه مربعة القبر یا مقام جبرئیل: محلی که حضرت جبرئیل روح الامین(ع) ملک مقرب خدا از آنجا به رسول خدا(ص) وارد می شد و در شمایل «دحیه کلبی» خوشسیماترین مرد عرب، به محضر آن حضرت شرفیاب میشد. اینجا در ورودی خانه حضرت فاطمه زهرا(س) هم بوده است.
8 ـ استوانه تهجد: بر اساس برخی نقلها، رسول خدا(ص) هر شب وقتی همه مردم مدینه به خواب میرفتند در پشت خانه حضرت علی(ع)، که در آن به داخل مسجد باز میشد حصیری میانداخت، نماز شب میخواند و سرگرم میشد به تهجد شبانه.
9 ـ استوانه مخلقه: خلوق به معنای عطر است و مخلقه به معنای معطر. استوانه مخلقه ستونی است که بر آن عود می چیدند و بوی خوش آن فضای مسجد را معطر میکرد.
به گمانم فعلاً همین مقدار اظهار فضل در باب تاریخچه مسجدالنبی کفایت کند. بعد از خاتمه نماز با سادات به هتل برمیگردیم؛ برای خوردن ناهاری سبک و استراحتی مختصر.»