وابستگی انرژی؛ فرصت یا تهدید برای اقتصاد ایران
اقتصاد ایران: اقتصاد ایران عمیقاً به نفت، گاز و برق متکی است؛ این وابستگی فرصتها و تهدیدهای جدی را رقم زده و آینده کشور نیازمند اصلاحات بنیادی است.
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، اقتصاد ایران از آغاز قرن بیستم با کشف نفت در مسجدسلیمان تحول یافت و به تدریج اکثر سطوح صنعتی، بودجه عمومی و چرخه اشتغال به درآمدهای نفت و سپس گاز وابسته شدند. امروز بیش از ۶۰٪ درآمد ارزی، یکچهارم تولید ناخالص داخلی و حدود نصف درآمد سالیانه دولت از محل صادرات نفت، گاز و فراوردههای مرتبط بهدست میآید. وابستگی که فرصتهایی بینظیر برای توسعه و اشتغال آفریده اما همین اتکا، نقطهضعف ماندگار اقتصاد ایران را شکل داده است.
هر نوسان قیمتی نفت یا گاز، هر بحران ژئوپلیتیک در منطقه و ضربه ناشی از تحریمهای بینالمللی، سریعاً به بحرانهای ارزی، تورمی و رکودی در ایران منجر شده و شواهد چهار دهه گذشته این رابطه مستقیم را بهوضوح عیان میکند.
فرصت طلایی: دارایی انرژی و نقشآفرینی در اقتصاد جهانی
ایران از نظر مجموع ذخایر نفت و گاز، پس از روسیه و عربستان سومین کشور جهان است. این ظرفیت، منبع دائمی درآمد، پشتیبان اصلی بودجه عمرانی و تضمین تأمین انرژی داخلی است. صدها هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم در صنعت نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایجاد شدهاند که تبدیل به پشتوانه بخش زیادی از خانوارهای ایرانی هستند. علاوه بر آن، توان صادرات انرژی نهتنها برای ارزآوری حیاتی است، بلکه ابزار مهمی برای دیپلماسی اقتصادی و توسعه زیرساختی منطقه نیز به شمار میرود؛ نمونه موفق آن صادرات گاز به ترکیه و عراق است.
افزون بر این، انرژی ارزان بخش بزرگی از تولید را برای صنایع مادر، صنعت فولاد، سیمان و پتروشیمی مقرونبهصرفه کرده و امکان رقابت منطقهای را فراهم آورده است.
تهدید بزرگ: اقتصاد تکمحصولی و آسیبپذیری ساختاری
همین وابستگی گسترده به انرژی، چالشهای عمیق و تهدیدهای استراتژیک در طراحی اقتصادی ایران ایجاد کرده است:
۱. درآمدهای ناپایدار
تاریخ اقتصاد ایران با فراز و نشیبهای شدید قیمت جهانی نفت و گاز عجین شده است. کاهش قیمت نفت، بحران بودجه و رکود سراسری را لاجرم به دنبال داشته، و در مقابل، افزایش قیمت باعث روی آوردن به سیاستهای مصرفگرایانه و ایجاد توهم ثروت بادآورده شده است. وابستگی شدید به درآمد نفتی موجب شده برنامهریزی بلندمدت و توسعه پایدار در کشور با چالش مواجه شود.
۲. شوک ارزی، تورم و رکود
تحریمهای بینالمللی، کاهش صادرات انرژی و کاهش درآمد ارزی، به صورت فوری در بازار ارز و قدرت خرید خانوار ایرانی اثر گذاشته است. به عنوان مثال، سرکوب نرخ ارز با پشتوانه درآمدهای نفتی پس از تحریم دچار فروپاشی میشود و تورم بیسابقه رخ میدهد.
۳. رکود کشاورزی و تضعیف بخش خصوصی
درآمدهای کلان نفتی و تزریق بیرویه منابع به اقتصاد، انگیزه رشد کشاورزی، صنعت بومی و فناوری را کاهش داده است. بسیاری از بخشهای اقتصاد گرفتار بیماری هلندی هستند؛ کاهش رقابتپذیری در بازارهای جهانی و اتکا به درآمد آسان فروش نفت، بخش خصوصی را ضعیفتر و ریسکپذیری در سرمایهگذاری را محدود کرده است.
۴. ضعف امنیت انرژی
وابستگی بالا به یک یا دو منبع اصلی تأمین انرژی، امنیت بلندمدت اقتصادی و حتی رفاهی کشور را به مخاطره انداخته است؛ هر کمبود گاز در زمستان یا خاموشی برق در تابستان میتواند اقتصاد و رفاه اجتماعی را فلج کند.
تجربه بحران؛ اقتصاد ایران زیر سایه تحریم
چهار دهه تحریم، بارها ضعف سیستماتیک اقتصاد نفتمحور ایران را نمایان ساخته است. پس از تحریم نفت در سالهای ۹۰ تا ۹۲ و سپس تشدید آن در سال ۹۷، درآمدهای نفتی ایران به شدت کاهش یافت، کسری بودجه دولت شدت گرفت و مسیر تأمین ارز برای واردات کالاهای ضروری مختل شد.
در این دوران، نرخ ارز تا ۱۰ برابر رشد کرد، سرمایهگذار خارجی عملاً از بازار ایران خارج شد و دولت مجبور شد از منابع صندوق توسعه ملی و حتی چاپ پول برای جبران کسری استفاده کند؛ عملی که نهایتاً به تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید خانوارها انجامید.
اصلاحات ساختاری؛ راه نجات چیست؟
تجربیات کشورهایی همچون نروژ، امارات، مالزی و حتی روسیه نشان میدهد تنوعبخشی به سبد صادراتی و کاهش تدریجی نقش درآمد انرژی در بودجه دولت، کلید عبور موفق از چرخه بحرانهای انرژیمحور است. ایران نیز میتواند و باید با اتخاذ چند سیاست کلیدی، اقتصاد خود را از تکمحصولی بودن رهایی بخشد:
۱. توسعه صادرات غیرنفتی
افزایش سهم صادرات محصولات صنعتی، کشاورزی، خدمات فنیمهندسی و فناوری اطلاعات میتواند وزن درآمد نفتی را در تراز پرداختها کاهش دهد و آسیبپذیری اقتصاد را کمتر کند.
۲. اصلاح نظام یارانهها و قیمت حاملهای انرژی
یارانه گسترده انرژی انگیزه سرمایهگذاری در صنایع بهرهور و انرژیهای تجدیدپذیر را از بین برده، مصرف بیرویه سوخت و برق را دامن زده و راندمان پایین شبکه انرژی را تثبیت کرده است. آزادسازی تدریجی قیمتها، هدفمند کردن یارانه و بازتوزیع عادلانه منابع برای حمایت از طبقات آسیبپذیر میتواند قدمی اساسی باشد.
۳. سرمایهگذاری در انرژیهای نو و صنایع دانشبنیان
با رشد بحرانهای زیستمحیطی و محدودیت منابع آب، انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی و بادی) و نیز توسعه صنایع دانشبنیان وابسته به فناوری، توان ذخیرهسازی و ارزش افزوده بالاتر را برای کشور فراهم میآورند. ایران از نظر پتانسیل جغرافیایی موقعیت خوبی دارد اما در عمل سهم انرژی پاک کمتر از ۳ درصد است.
۴. بهبود فضای کسبوکار و جذب سرمایهگذاری
فضای کسبوکار نیازمند شفافیت، ثبات قوانین و حمایت بلندمدت از سرمایهگذار داخلی و خارجی است. امنیت اقتصادی، زمینهساز رشد بخش خصوصی و کاهش وابستگی به دولت و درآمد نفتی خواهد شد.
۵. سیاستگذاری شفاف و مشارکت اجتماعی
اصلاح وابستگی اقتصاد به انرژی، نیازمند اجماع ملی و گفتمان شفاف است. رسانهها، جامعه علمی و فعالان اقتصادی باید با زبان ساده و شفاف درباره مخاطرات ادامه این وضعیت آحاد جامعه و مسئولان را آگاه سازند.
محمدعلی فرخی، استاد اقتصاد انرژی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید مهمترین تهدید، ناپایداری درآمد و فقیر شدن پایدار برنامهریزی اقتصادی کشور است. هر موج کاهشی قیمت نفت، برنامههای عمرانی، معیشت خانوارها و حتی تأمین ارز دارو و تجهیزات پزشکی را دچار مشکل کرده. از سوی دیگر، بودجه دولت به شکلی طراحی شده که تحقق آن همیشه وابسته به تحقق انتظارات صادراتی نفتی است؛ همین موضوع، مدیریت بحران را عملاً غیرممکن میکند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحات ساختاری واقعاً شدنی است یا نمونههای عملی ناموفق بیشترند میگوید اصلاح ساختار اقتصادی ایران، با وجود دشواری، شدنی و حتی حیاتی است. کشورهایی مانند مالزی، نروژ و حتی آذربایجان، با استفاده هوشمندانه از صندوقهای ثروت ملی، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و ایجاد فضای رقابتی برای بخش خصوصی توانستهاند وابستگی خود را کاهش دهند؛ البته پیششرط، ثبات در سیاستگذاری و اعتمادسازی میان دولت و سرمایهگذاران داخلی و خارجی است.
این کارشناس انرژی با اشاره به اقدامات فوری که باید در دستورکار قرار گیردمی گوید کاهش تدریجی سهم نفت از بودجه و افزایش درآمد مالیاتی از بخش خصوصی و صادرات غیرنفتی، اصلاح و هدفمند کردن یارانههای انرژی، با حمایت مستقیم و شفاف از اقشار آسیبپذیر برای کاهش تبعات رفاهی، جذب دانش فنی و سرمایه برای توسعه صنایع نو، بخصوص انرژیهای تجدیدپذیر. شفافیت اطلاعات و تصمیمگیری بر اساس ارزیابی علمی، نه واکنش به شوکهای ارزی یا فشارهای سیاسی روزمره از اقداماتی است که باید توسط دولت مردان انجام شود.
وابستگی تاریخی اقتصاد ایران به انرژی همچون شمشیری دولبه، ابزار توسعه و پشتوانه مالی بوده اما امروز تهدیدی برای ثبات، رفاه و آینده کشور است. فرصت تنوعبخشی به درآمدها، اصلاح الگوهای مصرف و سرمایهگذاری در بخشهای پایدار، بستری واقعی برای قطع مسیر بحرانهای مزمن و افزایش امنیت اقتصادی فراهم میآورد. اصلاح این ساختار دیر و زود دارد، اما هیچگاه نباید ناامید شد؛ چون آینده اقتصاد ایران به تصمیمات امروز وابسته است.