کلاف سردرگم سیاست ترامپ در قبال ایران
اقتصاد ایران: چشمانداز سیاست آمریکا در قبال ایران در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، همچنان در میان سایههایی از عدم انسجام و ابهام قرار دارد.
در قلب این آشفتگی، دونالد ترامپ رئیسجمهوری قرار دارد که تصمیماتش اغلب نه بر مبنای یک استراتژی منسجم بلکه بر اساس غریزه و منافع شخصی اتخاذ میشود و بیشتر از آنکه یک راهبرد عقلانی را دنبال کند به دنبال انگیزههای شخصی و نمایشهای رسانهای است.
از جمله جاهایی که این آشوبها به عینه قابل مشاهده است رفتارهای دولت او در قبال ایران از جمله در سه دور مذاکره بوده است. این گفتوگوها از همان ابتدا با ادعاهای جنجالی و متناقض از سوی ترامپ آغاز شد.
او در فوریه 2025 اعلام کرد که نامهای به رهبر ایران برای دعوت به مذاکره ارسال کرده و هدفش توافقی ساده برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. با این حال، مقامات ایرانی این ادعا را تکذیب کردند و نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد هیچ نامهای دریافت نشده است.
کمی بعدتر ترامپ اذعان کرد که این نامه را هنوز ارسال نکرده و قرار است طی روزهای آینده ارسال کند.
اندکی بعدتر، او در فاصله چند روز مانده به دور اول مذاکرات ادعا کرد که قرار است مذاکرات میان نمایندگان ایران و آمریکا به صورت مستقیم برگزار شود، حال آنکه اندکی بعدتر مشخص شد گفتوگوها بر خلاف ادعاهای آمریکا غیرمستقیم بوده است.
در این میان، سیگنالهای متناقضی که مقامهای دولت ترامپ در خصوص برنامه غنیسازی ایران ارسال میکنند- بر خلاف آنچه عدهای ادعا میکنند- نه حاصل سیاستی حسابشده و سنجیده بلکه نتیجه سرگیجه و سردرگمیای است که از سبک رهبری غیرقابل پیشبینی و ایگومحور ترامپ ناشی شده است.
به عنوان مثال، جمعه هفته گذشته روزنامه واشنگتنپست گزارش داده بود آمریکا هنوز ملاکهای مطالبات خود از ایران را مشخص نکرده و تعیین این ملاکها به تصمیمگیری از سوی شخص دونالد ترامپ وابسته است او هم نظری در این خصوص اظهار نکرده است.
این روزنامه گفته بود که گروهی از مقامهای دستگاههای مختلف ترامپ تازه هفته گذشته جلسهای را برگزار کردهاند تا درباره این که آیا ایران بایستی اجازه غنیسازی داشته باشد یا نه گفتوگو کنند.
انعکاس این سردرگمیها را میتوان در موضعگیریهای «استیو ویتکاف»، نماینده دولت ترامپ در مذاکرات هم مشاهده کرد. او که فردی فاقد تجربه در مسائل پیچیده هستهای و دیپلماسی است به تنهایی چندین مدل موضعگیری در قبال ایران اتخاذ کرده و گاه از آنچه در جایی گفته عقبنشینی کرده تا مدتی بعدتر دوباره به همان بازگردد.
حضور افرادی با تجارب دیپلماتیک محدود به سردرگمیها در کابینه اضافه کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که کابینه ترامپ که اعضای آن را ترکیبی از افراد وفادار به ترامپ و یا به اصطلاح بهتر «بله قربانگو» تشکیل میدهند فاقد صلاحیت و تخصص لازم برای هدایت پروندههای پیچیدهای مانند مذاکرات با ایران هستند.
علاوه بر این، دولت آمریکا تحت فشارهای متضادی از سوی لابیهای داخلی و متحدان خارجی به ویژه رژیم صهیونیستی در خصوص توافق با ایران قرار دارد.
بنابراین به نظر میرسد تا این مرحله از مذاکرات چشمانداز سیاست آمریکا در قبال ایران در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ همچنان در هالهای از عدم انسجام و ابهام قرار داشته است. در چنین شرایطی، آینده تعاملات بیش از هر زمان دیگری تابعی از تحولات آتی در واشنگتن خواهد بود.