اختصاصی اکونیوز؛
همکاری استارتاپ ها در افزایش بهره وری معادن بزرگ
اقتصاد ایران: داگلاس موریسون در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار بخش بین الملل خبرگزاری اقتصادی ایران گفت: همکاری بین شرکتهای بزرگ معدنی و استارتآپهای نوآور، کلیدی برای پیشرفت این صنعت است. شرکتهای بزرگ با منابع مالی و زیرساختهای قوی، میتوانند از ایدهها و فناوریهای جدید استارتآپها بهرهمند شوند، در حالی که استارتآپها از دسترسی به بازار و شبکههای بزرگ تجاری بهرهمند میشوند. اما موانعی مانند تضاد منافع، تفاوت در فرهنگ سازمانی و فرآیندهای پیچیده تدارکاتی، این همکاریها را با چالش مواجه میکند.
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، داگلاس موریسون، فعال معدنی کانادایی در گفتگو با اکونیوز با بیان مطلب بالا افزود: صنعت معدن با چالشهایی نظیر کاهش سرعت اکتشاف ذخایر، افزایش هزینههای تولید و دسترسی به ذخایر کمعیار و دورافتاده مواجه است، فناوری و استارتاپها نقش حیاتی در این بخش ایفا میکنند. این بازیگران تاثیرگذار با ارائه راهحلهای مبتنی بر داده، اتوماسیون و هوش مصنوعی، به دنبال بهینهسازی فرآیندهای استخراج، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری هستند. استفاده از پهپادها، حسگرهای پیشرفته و نرمافزارهای تحلیل داده به اکتشاف دقیقتر، مدیریت بهتر عملیات و کاهش خطرات کمک میکند.
استارتاپها با ارائه ایدههای نوآورانه در زمینه رباتیک، بلاکچین و فناوریهای پایدار، به دگرگونی این صنعت سنتی سرعت میبخشند و فرصتهای جدیدی را برای سرمایهگذاری و رشد ایجاد میکنند. این تحولات، آیندهای پایدارتر و کارآمدتر را برای صنعت معدن نوید میدهند.
داگلاس موریسون (Douglas Morrison) در سال 1956 در اسکاتلند متولد و از دانشگاه ادینبورگ در رشته زمینشناسی فارغالتحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مکانیک سنگ از دانشگاه نیوکاسل آپون تاین دریافت کرد. وی در سال 1981 به کانادا مهاجرت کرد و 14 سال تجربه عملیاتی در زمینه کنترل زمین و مکانیک سنگ در معادن زیرزمینی عمیق حوضه سادبری دارد و برای هر دو شرکت فالکونبریج (Falconbridge Ltd) با مسئولیت محدود و اینکو لیمیتد (Inco Limited) کار کرده است.
از زمان پیوستن به گُلدِر اَسوشیتس (Golder Associates) در سال 1994 در سادبری انتاریو، موریسون در پروژههای طراحی معادن و کنترل زمین در کانادا و ایالات متحده کار کرده و سفرهای زیادی به ویژه به استرالیا، آمریکای جنوبی و اروپا داشته است. وی در حال حاضر در دفتر میسیساگا گُلدِر اَسوشیتس مستقر است و از اکتبر 2005 مسئولیت هماهنگی پرسنل معدن گُلدِر در سطح جهانی را برای تأمین نیازهای صنعت معدن بینالمللی بر عهده داشته است. این فعال حوزه معدن در گفتگویی که با خبرگزاری اقتصاد ایران داشت در مورد چالشها و چشمانداز استارتاپها در حوزه معدن صحبت کرد که در ادامه خواهد آمد.
وضعیت استارتاپهای در حوزه معادن در کشور شما چگونه است و آیا شرکتهای بزرگ با این استارتاپها همکاری دارند؟
در کانادا، شرکتهای خدمات و تامین کوچک تا متوسط (SME) و شرکتهای زنجیره تامین تولیدکننده تجهیزات اصلی (OEM) زیادی وجود دارند بنابراین اکثر شرکتهای نوپا در بخش معدن در تلاش هستند تا نوآوریهای جدیدی را به این صنعت وارد کنند.
در بیشتر بخشهای مرتبط با اقتصاد این SMEها هستند که نوآورتریند و فناوریهایی را توسعه میدهند که باعث افزایش تولید، کاهش هزینه تولید، بهتر شدن اتوماسیون تجهیزات، کاهش انتشار انرژی و گازهای گلخانهای (GHG)، بهبود ذخیرهسازی پسماندهای معدن، بهبود کیفیت فاضلاب، کاهش اثر گرد و غبار فراری از معادن و بهبود بسته شدن طولانی مدت معدن میشود. اینها تمرکز اصلی شرکتهای نوپای کوچک در کانادا هستند، اما استارتآپهای مشابهی نیز در بسیاری از کشورهای دیگر یافت میشوند.
بزرگترین چالشهای استارتاپها و شرکتهای کوچک معدنی در کشور شما چیست؟
بزرگترین مشکلی که این شرکتهای SME با آن مواجه هستند، چگونگی ورود به بازار و سپس جذب سرمایه مورد نیاز برای رشد و گسترش است. در مرکز تعالی در نوآوری معدن (Centre For Excellence in Mining Innovation)، ما شبکه شتابدهنده نوآوری و تجاریسازی معدن (MICA) را توسعه دادهایم تا به این شرکتهای نوپای کوچک کمک کنیم تا از مالکیت معنوی خود محافظت کنند، فرآیندهای بازاریابی و تجاریسازی خود را توسعه دهند تا برای تعامل با شرکتهای بزرگ معدنی به عنوان مشتری و همچنین برای جذب سرمایه مورد نیاز برای رشد و گسترش، آمادهتر شوند.
در حال حاضر در کانادا این شرکتها چه وضعیتی دارند؟
وضعیت فعلی شرکتهای نوپای کوچک به این صورت است که اکثر آنها به کسب و کارهای موفقی تبدیل نمیشوند و در نهایت شکست میخورند. بخشی از مشکل این است که فرآیندهای پیچیده تدارکاتی که توسط اکثر شرکتهای بزرگ معدنی استفاده میشود، این فرصت را برای شرکتهای کوچک بسیار دشوار و پرهزینه میکند تا نشان دهند محصول جدیدشان چه دستاوردهایی میتواند داشته باشد.
داشتن برخی سایتهای آزمایشی کوچک مستقل از معادن در حال بهرهبرداری مفید است و ما تعدادی از اینها را در کانادا داریم. حتی زمانی که یک SME در این مرحله موفق میشود و یک شرکت معدنی موافقت میکند که محصول را بخرد، هنوز هم میتواند برای شرکتهای کوچک دشوار باشد که به سرعت به اندازه کافی برای برآورده کردن تقاضای بازار، مقیاس پیدا کنند.
به عنوان مثال، اگر یک شرکت معدنی به سرعت بخواهد خرید چند صد واحد در ماه را شروع کند، به جای فقط 10 یا 50 واحد در ماه، برای یک شرکت کوچک دشوار است که به اندازه کافی سریع گسترش یابد. نتیجه کلی این است که اجرای نوآوریهای جدید در صنعت معدن بسیار کند است.
چگونه نوآوری در صنعت معدن میتواند بر اقتصادی بودن استخراج ذخایر با عیار پایین یا در مناطق دورافتاده تأثیر بگذارد و این موضوع چه ارتباطی با اکتشاف معادن جدید دارد؟
وضعیت نوآوری بسیار شبیه به مشکل اکتشاف است - هر دو به اندازه کافی معادن جدید را به تولید نمیرسانند و نرخ بازگشت سرمایه را برای سرمایهگذاران در شرکتهای معدنی بهبود نمیبخشند. این مسئله به خوبی شناخته شده است که سرعت کشف ذخایر بزرگ بسیار کند است.
مشکل دیگر این است که به بهرهبرداری رساندن ذخایر بسیار بزرگ میتواند به راحتی 10 تا 15 سال طول بکشد. در نهایت، برخی از ذخایر معدنی را نمیتوان به طور سودآوری استخراج کرد زیرا عیار آن بسیار پایین یا محل آن بسیار دورافتاده است. اگر هزینه تولید از طریق نوآوری کاهش یابد، این ذخایر غیراقتصادی از نظر اقتصادی قابل دوام میشوند. به این ترتیب نوآوری و اکتشاف به هم مرتبط هستند - کاهش هزینه تولید یکی از عواملی است که به بهرهبرداری رساندن معادن جدید کمک میکند.
چقدر با معادن ایران آشنایی دارید و توصیه شما به فعالان معدنی ایرانی چیست؟
من با معادن در ایران آشنا نیستم، اما معادن باید به روشی بسیار مشابه در سراسر جهان فعالیت کنند. کلید بهبود عملکرد معدن، شروع با معیار تجاری NPV (ارزش فعلی خالص) است. اگر یک پروژه نوآوری قرار نیست NPV پروژه را بهبود بخشد، شاید نباید یک پروژه باشد.
اگر بزرگترین هزینه در عملیات، نیروی کار است، پروژههای نوآوری باید برای کاهش نیروی کار طراحی شوند. اگر هزینه انرژی بالا است، معرفی تکنیکهایی که این هزینه را کاهش میدهند ضروری است. یکی از عواملی که اغلب نادیده گرفته میشود، زمان است. زمان لازم برای دسترسی به یک بدنه سنگ معدن و شروع تولید، یا زمان چرخه فرآیند تولید. آیا امکان توسعه سیستمی با فعالیتهای همزمان برای کاهش زمان چرخه تولید وجود دارد؟ آیا امکان دسترسی سریعتر به سنگ معدن وجود دارد، یا آیا امکان افزایش نرخ تولید با همان هزینه و در نتیجه افزایش بهره وری معدن و اجازه دادن به معدن برای تولید سنگ معدن بیشتر در روز وجود دارد؟ اینها همه عواملی هستند که معادن در سراسر جهان نیز باید سعی کنند آنها را بهبود بخشند.