کوچ چهرههای معروف به آگهی بازرگانی و رادیو
اقتصاد ایران: فعالیت بازیگران تکراری و عوامل تولید که سریالسازی در نمایش خانگی و تلویزیون را به انحصار خود درآوردهاند، موجب شده است که درآمد خوب آگهیهای بازرگانی چهرههای بازیگری را جذب خود کند و یا عدهای از آنان به رادیو پناه ببرند.
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ،اگر به شناسنامه کاری بسیاری از هنرمندان توجه کنیم، اولین کارهایشان در تلویزیون بوده است و با قابِ جادویی سیما خودشان را به مخاطب معرفی کردهاند، بهطور مثال، بهنوش بختیاری که این روزها بیشتر ترجیح میدهد و شاید هم ناچار شده است در آگهی بازرگانی تلویزیون باشد تا سریالها! جلوی دوربین تبلیغات بازرگانی میرود، البته حد و مرزی هم قائل نیست و او را در صفحههای مجازی هم بهعنوان یک مبلّغ میبینیم. شاید یکی از علتهای اصلیِ این اتفاق دستمزد و بهتعبیرِ خودشان فیلمنامه باشد اما حتماً خطوط قرمز چندگانه و رهاییِ قابلتأملی که در فضای نمایشخانگی وجود دارد هم در کمرنگ شدن بازیگران سریالهای قدیمیتر صداوسیما مؤثر باشد.
این بازیگر سینما و تلویزیون که با سریالهای نودشبی صداوسیما بیشتر شناخته شد در برنامه «سریالیست» نام اردلان شجاعکاوه را هم آورد، بازیگری که او هم این روزها کمکارتر از گذشته است؛ در سریال ضعیفی مثل «پلاک 13» ایفای نقش میکند که به کارنامه موفق او آسیب میزند اما انگار چارهای نیست، چون این روزها بیشتر در تلویزیون بازیگرهایی را میبینیم که از این سریال به آن سریال میروند، بهجای اینکه از قدیمیترها، کاربلدها، کنارگذاشتهها و خانهنشینها استفاده شود.
سوگل طهماسبی در نجلا
سوگل طهماسبی در خانه امن
سوگل طهماسبی در بیگانهای با من است
کافی است به چند سریال تلویزیون نگاهی داشته باشیم، میان چند بازیگر ثابت میچرخد. در این مدت، سوگل طهماسبی با خانه امن، بیگانهای با من است، نجلا بیشتر دیده شده است یا رحیم نوروزی که در خانه امن، سرجوخه، بوم و بانو، سرزده، دخترم نرگس و این روزها مارماهی میخواهد دوباره در تلویزیون باشد. سیاوش طهمورث از 021 و شرم تا خداداد عید نوروز، نگار عابدی و الهام طهموری و حتی مهرداد ضیایی که فارغ از سریال تلویزیونی، اجرا هم میکند.
رحیم نوروزی در سریال «سرجوخه»
رحیم نوروزی در دخترم نرگس
سیاوش طهمورث در 021
سیاوش طهمورث در سریال «شرم»
همزمانی نقشآفرینی برخی از اینها در سریالهای شبانه نیز بهزعم مخاطبان جلوه خوبی به این زمان نمیدهد بهطوری که انگار قرار نیست بازیگر جدیدی معرفی شود و یا حتی از بازیگرانی که سالهاست کاری نکردهاند، استفاده شود. تجربه همکاری کارگردانان نیز با جمع خاصی از بازیگران، به این یکنواختی و گعدهای شدن هنرمندان کمک بیشتری کرده است بهنحوی که انگار این دسته از سریالسازان ترجیح میدهند صرفاً با بازیگران خود کار کنند مگر اینکه شرایط طور دیگری رقم بخورد!
بدون هرگونه گمانهزنی در مورد کیفیت این مجموعهها، چنین رویهای البته در سریالهای شبکه نمایش خانگی هم ادامه دارد؛ با این تفاوت که شبکه خانگی بهاجبار دست روی بازیگران اسم و رسمداری میگذارد تا بههرشکل ممکن ولو با قصه و فیلمنامه ضعیف، سود خود را به جیب بزند، همچنان که در بسیاری موارد ضعف قصهها و کارگردانی بیکیفیت صدای مخاطبان این بخش را درآورده است.
با این حال تلویزیون با وجود مواجهه با مخاطبان گسترده و علیالخصوص عام و همهگیرتر که شاید سر و کاری با تولیدات پلتفرمهای پخش فیلم و سریال هم نداشته باشند، در حال حاضر به دام این کرختی و یکنواختی افتاده است. بررسی کامنتها و نظرات مردمی در فضای مجازی نیز حکایت از این ماجرا دارد که اتفاقا همین رویکرد اسباب شوخیها و کنایات به این طیف از مجموعهها و هنرمندان هم شده است.
در روزهایی که مجموعههای نمایشی متنوعی در سیما در حال ساخت و پخش است، دست گذاشتن روی طیف قلیلی از بازیگران، جای تعجب دارد. این در حالی است که هماکنون بسیاری از هنرمندان خانهنشیناند که هم کیفیت کاری بالایی دارند و هم کمتر شاهد حضور آنان جلوی دوربین بودهایم.
شاید میتوان به این صحبتِ هنرمندان، از بهنوش بختیاری گرفته که با صدایِ بلند در «سریالیست» فریاد میزند که مافیا در سینما، تلویزیون و نمایشخانگی حضور جدّی دارند در تلویزیون و نمایشخانگی بیشتر! او به صراحت میگوید: "شاید بدترین حوزه در این موضوع، شبکه نمایش خانگی باشد. در سریالهای شبکه نمایش خانگی شما مدام چند چهره را میبینید که از این سریال به سریال دیگر میروند و همه جا هستند و در مقابل عده زیادی از بازیگران هم اصلاً حضور ندارند. خیلیها میخواهند بگویند که باندبازی وجود ندارد اما با چشمان خودمان میبینیم که واقعاً هست."
این صحبتِ بهنوش بختیاری را بسیاری از هنرمندانِ قدیمی سینما و تلویزیون هم میگویند. جهانگیر الماسی که این روزها بیشتر صدایش را در رادیو میشنویم و در برنامه «نوروز با هنرمندان» رادیو فرهنگ و برنامه تخصصی سینما فرهنگ هم به عنوان مجری و تحلیلگر حضور دارد. این دردها را با صدایِ بلند بر زبان میآورد.
او به خبرنگار تسنیم گفت: باور کنید مافیا و باندبازها امانِ ما را بریدهاند؛ من سالهاست مینویسم، میخواهم بسازم و بازی کنم اما این اتفاق نمیافتاد. آخرین اتفاقی که برای من رقم خورد، «خروج» ابراهیم حاتمیکیا بود. من دوست دارم در سریالهای تلویزیون باشم و این اتفاق نمیافتد. در رادیو هستم و افتخار میکنم حداقل هموطنانم صدایم را میشنوند.
اگر از این پیشکسوت بگذریم، پیشتر یوسف مرادیان بازیگر قدیمی فیلم «آقای رئیسجمهور» ابوالقاسم طالبی که این روزها تک و توک کاری از او میبینیم، به همین مافیا و باندبازی و گروهبازیها اشاره کرده بود. اصلاً کمرنگ شدن و خانهنشینی یکسری از هنرمندان را منوط به این گروههای خاص میداند. البته که کاربلدها همیشه گفتهاند فیلمنامه خوب هم نیست و اصطلاحاً کارهای بزنبرویی بیشتر ساخته میشود.
در این مدت، رادیو و آگهیهای بازرگانی پیشتاز بودند. سریالهایی که رادیو نمایش برای آنتن آماده میکند تا رادیو جوان که فرزاد حسنی را برای اجرایِ خودش برمیگزیند و رادیو ایران که «صبح جمعه با شما» را با پیشکسوتان حوزه طنز پخش میکند. اما این پررنگ بودن بازیگران به نحو دیگری در آگهیهای بازرگانی هم رونقِ بیشتری دارد.
اگرچه این ستارهها، بیشتر ترجیح میدهند با تعداد روز کمتر و دستمزد بیشتر در سینما حضور داشته باشند؛ یا در نمایشخانگی با کمترین محدودیتها و خطوط قرمز نقشآفرینی کنند، اما دعوتِ تلویزیون را به خاطر آگهیهایش و یا بعضاً برنامههای مناسبتیاش میپذیرند. حضور بازیگران سرشناس و محبوب تلویزیون و سینما در آگهیهای تبلیغاتی گرچه پیشینهای قدیمی دارد اما در یکی دو سال اخیر شدیدتر از گذشته است. هجوم انبوه ستارهها به تیزرهای تبلیغاتی معاملهای دو سر سود و برد – برد برای آنها و آگهیدهندههاست؛ پولی که به جیب بازیگران میرود و سودی که شرکتهای تولیدی و سازندههای تیزر از پخش گسترده آگهیهای این چهرهها میبرند داستانی نیست که کسی از جزئیات آن آگاه نباشد.
گرچه آغاز حضور بازیگران سینما و تلویزیون و تا حدودی خوانندهها و ورزشکاران در دنیای آگهی و تبلیغات به چند سال پیش بازمیگردد اما شاید این یکی دو سال اخیر را بتوان اوج این رویکرد به ویژه در آگهیهای تلویزیونی دانست. امیرحسین آرمان، سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح و حتی نوید محمدزاده، محمدرضا گلزار، آزاده صمدی، راه را برای حضورِ بازیگران دیگری هموار کردهاند که به سمتِ تبلیغ بازرگانی میروند. سروش جمشیدی، پژمان جمشیدی، شبنم فرشادجو و بهنوش بختیاری که به پایِ ثابت این عرصه تبدیل شدهاند. مردم صدای رویا تیموریان و میرطاهر مظلومی و چند چهره دیگر را در تبلیغات شنیدند. البته این مسیر با حضورِ بازیگران دیگری مثلِ میلاد کیمرام و برخی دیگر هم مثلِ امین حیایی ادامه دارد.
در این مسیر، نام سفیر تبلیغی هم به گوش میرسد. مثلاً میگویند امین حیایی سفیر یک برند سس شده و از صدا و چهره آشنایش بیشترین بهره را برای خدمت کردن به صاحب آگهی میبرد. برزو ارجمند هم به خدمت یک برند تولید مواد غذایی درآمد و نه به اندازه حیایی اما در جای خودش تا حدودی موفق بود. در خیابانها هم بیلبوردهای دیگری میبینیم که بازیگران سخت مشغول تبلیغ برای کسب درآمدهای هنگفتاند.
آتیلا پسیانی از نسل دوم بازیگران سینما و تلویزیون هم به تدریج جای خود را در آگهیهای یک برند تولید مواد غذایی باز کرد و هنوز هم حضوری پررنگ در دنیای تبلیغات تلویزیون دارد؛ هرچند او چندی پیش در برنامهای اینترنتی به تلویزیون کنایهای زد که 17 سال است فقط فوتبال را از تلویزیون میبیند، اما این روزها سریالِ او را میتوان از شبکه سه سیما دید! پسیانی بیش از تئاتر و سینما با تلویزیون کار میکند. او چند روز بعد از انتقادها و ناراحتیهایی که در فضایمجازی نسبت به صحبتهایش ایجاد شد از این حرفِ خود عقبنشینی و عذرخواهی کرد. او گفت: "فراموش نمیکنم و فراموش نکنیم که من با بازی در «محله برو بیا» برای اولینبار دیده شدم و تا به امروز مورد لطف بی پایان تماشاگران عزیز بودهام."
سیامک انصاری هم که روزگاری پایِ ثابت سریالهای تلویزیونی بود، ناگهان سر از تبلیغات و حضورِ به عنوان مجری درآورد. او این روزها در «جوکر» به نوعی هدایتگرِ ماجراهای هنرمندان در این برنامه است. اما چرا آنقدر با این عبارت از او یاد میکنند «من سیامک انصاری هستم! گویی انگار میخواست تمام آبروی چند دهه فعالیت را با حضور گسترده و شبانهروزی در آگهیهای یک سایت فروش کالا و خدمات به حراج بگذارد. او البته در این راه تنها نبود و صدای یکی دیگر از بازیگران پرکار این سالها هم همراهیاش میکرد؛ بهنام تشکر، ستاره سریالهای جدی و طنز یک دهه اخیر.
شیرینکاریهای محسن کیایی برای یک برند تجاری و حضورِ آزاده صمدی و برخی از بازیگران دیگر هم در نوعِخودش جالب است. هر چه باشد، نقشآفرینی در آگهیهای تلویزیونی دنیایی تازه و البته پرسود برای بازیگران است؛ نه دردسرهای چند ماه حضور جلوی دوربین را دارد نه نگرانی از کم و زیاد شدن نقش در تدوین. کافی است آقا یا خانم ستاره قرارداد ببندد، چک را نقد کند و در یکی دو هفته در چند آگهی جلوی دوربین برود؛ بیهراس از کرونا دوری از شهر و زندگی و خانواده!
جالب است یکی از بازیگران پُر کار آگهیهای تبلیغاتی چندی پیش درباره دستمزد سلبریتیها برای بازی در آگهیهای تبلیغاتی گفته بود: «امروز این چهرهها از حدود 300 میلیون تا چند میلیارد تومان دستمزد دریافت میکنند. دو سلبریتی که برادرند درصدی از فروش سالانه آن محصول را هم دریافت میکردند. چندی پیش مهراب قاسمخانی بازیگران تیزرهای تبلیغاتی را مسخره کرده بود اما همسر خودش برای یک نوشابه آگهی بازی کرد. به نظرم جز محمدرضا گلزار و امیرحسین آرمان که مناسب مدلینگ هستند، تعداد زیادی بازیگر نداریم که مناسب این کار باشند. برخی سلبریتیها هم که حاضر نیستند در تلویزیون کار کنند، در تیزرها حاضر میشوند.»
اما اگر به کنداکتور نوروزی چند شبکه رادیویی توجه کنیم، به همین نکته خواهیم رسید، بازیگران کمرنگ شده سیما در رادیو بیشتر حضور دارند. اگر به «صبح جمعه با شما» رادیو ایران نگاه کنیم که تحت عنوان «صبح عید با شما» هر روز در ایام نوروز ساعت 9 تا 11:30 صبح روی آنتن میرود، بازیگران پیشکسوت و کاربلدی را میبینیم که به غیر از بیوک میرزایی و چند کارِ کوتاه، مابقی کمتر در تلویزیون دیده میشوند. عباس محبی که در این برنامه رادیویی خوش میدرخشد بارها سؤال خودش این بوده، چرا من نیستم؟ من سالها برای تلویزیون و ایفای نقش در کارهای مختلف، تلاش کردهام اما چرا من نباید باشم؟
منوچهر آذری در سریال «جناب عالی»
یا منوچهر آذری که این روزها در رادیو فرهنگ صدایش بیشتر شنیده میشود بارها این گلایه را داشته که چرا برای نقشهای سالخوردهها، سراغِ هنرمندان پیشکسوت نمیروند؟ و جوانها را پیر میکنند. بازی او در سریالهای تلویزیونی به همین «جناب عالی» برمیگردد که معلوم نیست در ایام نوروز روی آنتن خواهد رفت یا خیر. چون ابتدا قرار بود در شبکه سه پخش شود که این شبکه تلویزیونی سریال عیدانه و رمضانی خودش را معرفی کرد. حالا گمانهزنیهایی برای پخش این سریال از شبکه نسیم مطرح میشود. این بازیگر قدیمی بعد از مدتها با این سریال برمیگردد. اما همان نکتهای که خودش به آن اشاره کرد فیلمنامههای خوبی به ما پیشنهاد نمیشود و نقشها هم مثلِ گذشته تأثیرگذار نیستند.
فرزاد حسنی گزینه دیگری است که در رادیو جوان اجرا میکند. او یکی از قدیمیهای اجرا در سال تحویلِ تلویزیون است که حالا این کار را برای شبکه رادیویی جوان انجام میدهد. در کنارِ او مجریانی هم وجود دارند که این روزها جایشان در تلویزیون خالی است و تک و توک در برنامههای رادیویی دیده میشوند.
اگر به کنداکتورِ نوروزی رادیو فرهنگ و رادیو نمایش هم نگاه کنیم؛ نامهای آشنایی دیده میشوند که کمتر در تلویزیون حضور دارند. ایرج نوذری مدتی قبل در سریالی رادیویی ایفای نقش کرد و حتی میرطاهر مظلومی که بیش از تلویزیون در رادیو حضور دارد. در رادیو فرهنگ هم در کنار برنامههای موسیقیمحورِ نوروزی، برنامهای تحت عنوان «نوروز با هنرمندان» روزهای شنبه تا پنجشنبه به صورت ضبطی ساعت 14:30 تا 15 روی آنتن خواهد رفت که نامهای آشنایی از هنرمندانی دیده میشود که سالها است حضور کمرنگی در تلویزیون دارند.
هومن برقنورد که آخرین کار او به «دودکش2» برمیگردد و حامد کمیلی که مدتها است خبری از او نیست. آخرین کارِ او «قبله عالم» بود که ضعفِ فیلمنامهای و اجرایی این سریال، انتقادات زیادی را به همراه داشت. جهانگیر الماسی و محمد اصفهانی هم در این کاروانِ هنرمندان نوروزی حضور دارند.
گزارش از مجتبی برزگر