حکایت زنی که رنجش را به روایت فرهنگی تبدیل کرد

اقتصاد ایران: اصفهان-نویسنده کتاب «موهبتی به نام سرطان»گفت: جامعه باید از رنج و بیماری نترسد و درباره آن صحبت کند، زیرا گفتگو درباره درد می‌تواند آغاز آگاهی و همدلی باشد.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- کوروش دیباج: کتاب «موهبتی به نام سرطان» تنها روایت یک بیماری نیست، بلکه سفر زنی است که از دل تاریکی، معنا و امید را بازیافت. اشرف رجایی، نویسنده اصفهانی این اثر، در نشست فرهنگی «از کتاب تا زندگی» که شامگاه شنبه در شهر کتاب بهار اصفهان برگزار شد، از تجربه زیستن با بیماری، تولد کتابش از دل رنج و نقش ادبیات در بازسازی روح انسان گفت.

این نشست با حضور جمعی از نویسندگان، فعالان فرهنگی، علاقه‌مندان به کتاب و مخاطبان حوزه خودشناسی برگزار شد و فضای صمیمی و در عین حال تأمل‌برانگیزی داشت؛ چرا که سخنان رجایی از دل تجربه‌ای واقعی برمی‌خاست و برای شنوندگان، بیش از یک روایت، نوعی الهام بود.

از رنج تا معنا؛ تولد کتابی از دل تاریکی

رجایی در آغاز سخنان خود اظهار کرد: نوشتن این کتاب نتیجه دوره‌ای دشوار از زندگی من بود؛ روزهایی که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کردم و احساس می‌کردم همه چیز در حال فروپاشی است. اما در دل همان بحران، جرقه‌ای از معنا در درونم روشن شد. به تدریج فهمیدم که رنج، دشمن من نیست، بلکه معلمی است که آمده تا چیزی بیاموزد.

وی افزود: در ابتدا، ترس همه وجودم را گرفته بود. اما هرچه بیشتر با خودم خلوت کردم، درک کردم که شاید زندگی می‌خواهد گفت‌وگویی تازه با من آغاز کند. در همین مسیر، نوشتن برایم به شکلی از درمان تبدیل شد. هر جمله‌ای که می‌نوشتم، بخشی از اضطراب درونم را می‌کاست و به من احساس آرامش می‌داد.

نویسنده کتاب «موهبتی به نام سرطان» گفت: عنوان کتاب شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد، اما برای من حقیقتی عمیق در خود دارد. در ظاهر، سرطان واژه‌ای تلخ است، اما وقتی با پذیرش به آن نگاه کنی، درمی‌یابی که در دلش فرصتی برای شناخت دوباره خود و معنا نهفته است. همین تجربه بود که باعث شد کتاب را بنویسم.

وی ادامه داد: در روزهای بیماری، با خود فکر می‌کردم که اگر بتوانم از دل این رنج، نوری بیرون بکشم، شاید بتوانم برای دیگران هم الهام‌بخش باشم. بنابراین تصمیم گرفتم این تجربه را صادقانه بنویسم، بدون آنکه آن را سانسور یا تزئین کنم. من در این کتاب از واقعیتی سخن گفتم که زندگی برایم رقم زده بود؛ واقعیتی که گاه دردناک بود اما در عین حال، بیدارکننده.

رجایی اظهار کرد: کتاب من درباره سرطان نیست، بلکه درباره زیستن است. درباره لحظه‌ای که انسان درمی‌یابد در برابر هیچ چیز کنترل ندارد، اما می‌تواند انتخاب کند که چگونه ادامه دهد. برای من، این انتخاب، تبدیل ترس به آگاهی و ناامیدی به معنا بود.

وی با تأکید بر نقش تجربه زیست در نوشتار گفت: بسیاری از نویسندگان درباره رنج می‌نویسند، اما تا زمانی که رنج را تجربه نکرده باشی، نمی‌توانی عمق آن را بفهمی. من این کتاب را نه از روی دانش یا تحقیق، بلکه از دل زیستن نوشتم. هر جمله، حاصل لحظه‌ای واقعی از درد و تأمل بود.

تاب‌آوری، شفقت و نیروی کلمه در مسیر درمان

رجایی در ادامه با اشاره به نقش نوشتن در فرایند بهبود گفت: در دوران بیماری، نوشتن تنها راه من برای بقا بود. گاهی حتی نمی‌توانستم با دیگران درباره احساسم حرف بزنم، اما دفتر و قلم پناهگاهم بودند. هر واژه‌ای که می‌نوشتم، بخشی از سنگینی ذهنم را سبک می‌کرد و به من احساس معنا می‌بخشید.

وی افزود: کلمات، نیرویی شفاگر دارند. وقتی تجربه خود را می‌نویسی، آن را از حالت خاموشی و ترس به آگاهی تبدیل می‌کنی و همین تبدیل، آغاز رهایی است. من در کتابم تلاش کردم این قدرت کلمه را نشان دهم؛ اینکه نوشتن چگونه می‌تواند حتی جسم بیمار را نیز تسکین دهد.

نویسنده کتاب «موهبتی به نام سرطان» ادامه داد: در مسیر درمان، بارها از پا افتادم. اما هر بار که دوباره برخاستم، بخشی از خودم را تازه یافتم. تاب‌آوری یعنی همین؛ اینکه هر بار با رنج روبه‌رو می‌شوی، اما باز تصمیم می‌گیری ادامه دهی.

وی گفت: در جامعه ما هنوز نگاه درستی به بیماران وجود ندارد. بسیاری از مردم نمی‌دانند چگونه باید با بیمار برخورد کنند؛ یا از او فاصله می‌گیرند یا دچار ترحم می‌شوند. در حالی که بیمار بیش از هر چیز، نیاز به حضور آگاهانه و مهربانی دارد، نه دلسوزی. من در کتابم سعی کردم این تجربه انسانی را بازگو کنم تا شاید فرهنگ گفت‌وگو و همدلی بیشتر شود.

رجایی افزود: هدف من از انتشار این کتاب، تنها روایت یک تجربه شخصی نبود، بلکه تلاشی بود برای گفتن اینکه رنج، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی است و اگر بتوانیم معنایش را دریابیم، می‌توانیم حتی در سخت‌ترین لحظات، انسان بمانیم.

وی گفت: در فرآیند نگارش، از متون روان‌شناسی، فلسفه رنج و حتی ادبیات عرفانی الهام گرفتم. اما بیش از هر چیز، تجربه خودم راهنمای من بود. من در نوشتن، به صداقت متعهد بودم، چون باور دارم خواننده، حقیقت را احساس می‌کند.

در بخش دیگری از نشست، یکی از حاضران در سخنان کوتاهی گفت: کتاب موهبتی به نام سرطان از آن دسته آثاری است که میان ادبیات و تجربه انسانی پلی می‌زند. این اثر نشان می‌دهد ادبیات می‌تواند در درمان روح انسان نقش داشته باشد.

رجایی در پاسخ به این نظر گفت: اگر کتاب من بتواند حتی برای یک نفر الهام‌بخش باشد، احساس می‌کنم رسالتش را انجام داده است. نوشتن برایم تنها یک فعالیت ادبی نبود؛ نوعی بازسازی روح و ایمان به زندگی بود.

وی افزود: بسیاری از خوانندگان پس از مطالعه کتاب به من پیام دادند که احساس کردند نگاهشان به زندگی تغییر کرده است. برای من این بزرگ‌ترین پاداش است. هدفم از ابتدا این بود که خواننده، با امید از کتاب بیرون بیاید.

کتابی برای زیستن؛ روایت امید در ادبیات امروز

رجایی در ادامه نشست گفت: کتاب موهبتی به نام سرطان در حقیقت سفری است از ترس به شهامت. من در روزهایی که میان دارو و درد در رفت و آمد بودم، به این فکر می‌کردم که شاید مأموریتی دارم؛ اینکه رنج را به زبان تبدیل کنم تا برای دیگران هم مفید باشد.

وی تأکید کرد: در جامعه‌ای که از رنج فرار می‌کند، باید درباره آن حرف زد. ما عادت کرده‌ایم رنج را پنهان کنیم یا از آن بترسیم، اما تا وقتی آن را نپذیریم، نمی‌توانیم از آن عبور کنیم. رنج بخشی از انسان بودن است، و نوشتن به ما کمک می‌کند تا آن را بفهمیم و با آن کنار بیاییم.

نویسنده این اثر تصریح کرد: من با نگارش این کتاب، دوباره به زندگی برگشتم. در واقع، این کتاب من را نجات داد. هر بار که می‌نوشتم، حس می‌کردم درد جسمی‌ام کمتر می‌شود. انگار کلمات می‌توانستند زخم‌ها را التیام دهند.

وی درباره انتشار کتاب گفت: خوشبختانه ناشر با درک درست از محتوای اثر، اجازه داد متن همان‌گونه که هست منتشر شود. من می‌خواستم کتابی بنویسم که خواننده را به تفکر و تأمل وادارد، نه صرفاً گزارش یک تجربه بیماری.

رجایی گفت: باور دارم که کتاب‌ها می‌توانند انسان را نجات دهند. ادبیات همیشه در سخت‌ترین دوره‌های زندگی بشر، پناهگاه بوده است. وقتی می‌نویسی یا می‌خوانی، با انسان‌های دیگر پیوند می‌خوری و درمی‌یابی که تنها نیستی.

وی افزود: در مسیر نوشتن، فهمیدم که امید چیزی نیست که از بیرون بیاید. امید در درون ماست، در عمق وجودی که هنوز زنده است. وقتی به درونت گوش می‌دهی، درمی‌یابی که هنوز می‌توانی ادامه دهی، حتی اگر جسم خسته باشد.

در پایان نشست، حاضران پرسش‌هایی درباره فرایند نگارش کتاب، انتخاب عنوان و تأثیر آن بر مخاطبان مطرح کردند. رجایی در پاسخ گفت: عنوان کتاب را از دل تجربه‌ام انتخاب کردم. در ابتدا خودم هم باور نداشتم که روزی بتوانم سرطان را موهبت بنامم، اما امروز با تمام وجودم به این باور رسیده‌ام. چون همین تجربه به من آموخت چگونه زندگی کنم، چگونه ببخشم و چگونه قدر لحظه‌ها را بدانم.

وی تأکید کرد: اگر رنج را به رسمیت بشناسیم، آموخته‌های بزرگی به ما می‌دهد. در غیر این صورت، رنج فقط ما را می‌شکند. اما وقتی آن را بپذیریم، تبدیل به نیرویی می‌شود که می‌تواند ما را بسازد.

این نویسنده در پایان اظهار کرد: من این کتاب را برای همه کسانی نوشتم که در زندگی با دشواری‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. برای آنها که گمان می‌کنند پایان نزدیک است، اما هنوز در دلشان نوری از امید باقی مانده. اگر کتابم بتواند آن نور را دوباره زنده کند، رسالتش را انجام داده است.

کتاب «موهبتی به نام سرطان» نوشته اشرف رجایی، اثری است از نشر اصفهانی که با نثری صمیمی و اندیشه‌ای عمیق، از پیوند میان ادبیات، روان و زیستن سخن می‌گوید؛ کتابی که به گفته نویسنده‌اش، نه درباره مرگ، بلکه درباره زندگی است.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ