روایت رسانه غربی از فساد بالا در خانوادههای سلطنتی اروپا
اقتصاد ایران: یک رسانه غربی با اشاره به پرونده رابطه شاهزاده اندروی انگلیسی با مجرم جنسی آمریکایی، این گونه رسواییها را تنها مختص خانواده سلطنتی انگلیس ندانسته و موضوعی شایع در همه خانوادههای سلطنتی اروپا ارزیابی کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نشریه فوکوس در مطلبی با توجه به رسانهای شدن ارتباطات شاهزاده اندرو، بردار پادشاه انگلیس با جفری آبستین، مجرم جنسی معروف آمریکایی، این گونه اتفاقات را تنها منحصر به خاندان سلطتی انگلیس ندانسته و مسئلهای شایع در تمام خاندان های سلطنتی اروپا ارزیابی کرده و نوشت: شاهزاده اندرو یک مورد منحصر به فرد نیست و همه خانوادههای سلطنتی اروپا بوی فاضلاب میدهند.
لنا مارباخر، نویسنده و متخصص سوءاستفاده از قدرت در این باره می گوید: هرچه کسی قدرت و رابطه جنسی بیشتری داشته باشد، سطح تستوسترون او بالاتر میرود و قدرت و رابطه جنسی بیشتری می طلبد. به گفته وی مستند «رابطه جنسی، قدرت و دروغها: پشت دیوارهای کاخ» که از شبکه 3sat پخش میشود، به روابط پنهانی، سوءاستفاده و دسیسهچینی در خانوادههای سلطنتی از سوئد گرفته تا انگلستان و اسپانیا می پردازد.
به گفته مارباخر سلطنتهای اروپایی به جای عمل به وظیفه الگویی اخلاقی خود، در حال غرق شدن در ماجراجوییهای جنسی و خودبزرگبینی هستند.
ارتباط نزدیک شاهزاده اندرو در انگلیس با جفری اپستین اخیراً او را در مرکز یک رسوایی جهانی قرار داده است.
ویرجینیا جیوفر، یکی از قربانیان پرونده اپستین پس از مرگ، شاهزاده انگلیس را در کتاب خود موسوم به دختر هیچکس به چندین بار آزار جنسی متهم کرده است.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: ملکهها و پادشاهان، شاهزادهها و شاهدختها نمادهای نجابت، وقار و ثبات در نظر گرفته میشوند. اما ظاهراً در پشت نمای این کاخها، شکافهای عمیقی نهفته است. گفته میشود جفری اپستین، که خود را در سلول زندانش حلقآویز کرد، یک فاحشهخانه واقعی برای افراد بسیار ثروتمند اداره میکرده است، جایی که گفته میشود حتی دختران 12 ساله نیز در آن کار میکردند.
در ادامه این مطلب به فسادها در خاندان سلطنتی اسپانیا پرداخته شده و آمده است: گفته می شود خوان کارلوس، پادشاه مستعفی اسپانیا هم با 5000 زن رابطه نامشروع داشته است. این در حالی است که مردم زمانی او را به عنوان ناجی دموکراسی ارزیابی می کردند. سپس اتهامات فساد، پرداختهای میلیون دلاری پنهان و بنیادهای مخفی علیه وی مطرح شد. حتی گفته میشود که او از سرویس های اطلاعاتی برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و بدنامی های خود استفاده کرده است.
سرانجام، رابطه نامشروع او با یک تاجر آلمانی به نام کورینا زو ساین-ویتگنشتاین علنی شد.
این پادشاه فاسد در نهایت علناً عذرخواهی میکند، از سلطنت کنارهگیری میکند و زمام امور را به پسرش میسپارد. او به ابوظبی تبعید میشود و بیهوده تلاش میکند تا 65 میلیون یورویی را که به کورینا زو ساین-ویتگنشتاین داده بود، پس بگیرد. کورینا در عوض، با ادعای اینکه توسط محافظان پادشاه مورد آزار و اذیت قرار گرفته، دادخواستی برای جبران خسارت تنظیم میکند و 150 میلیون یورو مطالبه میکند. لنا مارباکر، کارشناس غربی با اشاره به این رسوایی ها گفت: سلطنت در اروپا در حال تزلزل است. نقش الگو دیگر هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد.
در سال 2010 نیز یک زندگینامه غیرمجاز با عنوان «پادشاه بیمیل» در سوئد منتشر شد. در این بیوگرافی ادعا شده بود که کارل شانزدهم، پادشاه سوئد مخفیانه از کلوپهای رقص برهنه بازدید میکرد، در محافل جنایی رفت و آمد داشته و مدتها با خواننده کامیلا هنهمارک رابطه داشته است.
پس از آن کارل گوستاف شانزدهم به جای مقابله قاطع با این ادعاها، درگیر انکارهای مبهم شد، در حالی که عکسها و اظهارات شاهدان عینی بیشتر اعتبار او را تضعیف میکرد.
در نهایت، دو نتیجه گیری وجود دارد و آن این است که پادشاهان آدمهای بهتری نیستند و کسانی که میتوانند از قدرت خود برای پنهان کردن اشتباهاتشان استفاده کنند، احتمال بیشتری دارد که از مرزهای خود فراتر روند. به سختی میتوان انتظار داشت که اخلاق در خاندانهای سلطنتی بیشتر از جاهای دیگر باشد.
در هر صورت، این پروندهها یک الگوی مشترک را آشکار میکنند و آن این است که سوءاستفاده از قدرت جایی رخ میدهد که ساختارها سکوت را تشویق میکنند، جایی که وفاداری و ظاهرسازی از حقیقت و مسئولیتپذیری مهمتر می شود. وقتی کسانی که قرار است الگوهای اخلاقی باشند، خودشان درگیر رسواییها و سوءرفتار میشوند، اعتبار و شکوه تاج و تخت با آسیبهای جبرانناپذیری تهدید میشود.
انتهای پیام/