سرجویی: بیتوجهی به آموزش، بزرگترین مانع شکوفایی اقتصاد هنر است
اقتصاد ایران: اصفهان-یک برنامه ریز دورههای آموزشی هنر تاکید کرد: بیتوجهی به آموزش تخصصی هنر، مانع اصلی رشد اقتصاد خلاق در ایران است و هنرمندان را از بازار واقعی بازمیدارد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوروش دیباج: در سالهای اخیر، اقتصاد هنر بهعنوان یکی از شاخصهای توسعه فرهنگی و موتور محرک صنایع خلاق، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه اقتصاددانان و سیاستگذاران فرهنگی قرار گرفته است. با این حال، زیرساخت اصلی این حوزه نه صرفاً سرمایه یا بازار، بلکه آموزش است؛ آموزشی که بتواند از دل استعدادهای هنری، نیروی کار متخصص، کارآفرین و خلاق برای بازار هنر تربیت کند. در کشور ما، شکاف میان نظام رسمی آموزش هنر و نیازهای واقعی بازار، سبب شده بخش خصوصی و آموزشهای غیردولتی به یکی از مهمترین بازیگران این عرصه تبدیل شوند.
امروز، اقتصاد هنر در ایران در نقطهای ایستاده که آیندهاش به کیفیت آموزش گره خورده است؛ از کارگاههای صنایعدستی و هنرهای سنتی گرفته تا استودیوهای انیمیشن، تولید محتوای دیجیتال و آموزشگاههای سینمایی. اگر این آموزشها بهدرستی هدایت و استانداردسازی شوند، میتوانند زمینهساز اشتغال پایدار، صادرات فرهنگی و حتی بازتعریف نقش ایران در بازار جهانی هنر شوند.
در این میان، فعالان فرهنگی و آموزشی که میان آموزش، مهارت و اقتصاد پیوند برقرار میکنند، نقشی راهبردی دارند. سمانه سرجویی، برنامهریز دورههای آموزشی هنر و از چهرههای آگاه به ضرورت «اقتصاد آموزش هنر»، از جمله همین فعالان است. او سالها است که در مسیر طراحی دورههای تخصصی و انتقال تجربه میان نسلها فعالیت میکند. در گفتوگوی پیشرو، سرجویی از پیوند میان آموزش و اقتصاد هنر، چالشهای آموزشهای غیردولتی، ظرفیتهای صنایع دستی، سینما و انیمیشن در اقتصاد هنر و نقش دولت در حمایت از این بخش سخن گفته است.
چرا آموزش هنر در زمینه اقتصاد هنر اهمیت راهبردی دارد و این دو حوزه چگونه به هم پیوند میخورند؟
آموزش هنر و اقتصاد هنر، دو مؤلفه کاملاً مرتبط و مکمل یکدیگرند. آموزش هنر، فرآیندی است که از طریق آن، مهارتهای فنی، دانش نظری، خلاقیت و شناخت بازار به هنرمندان منتقل میشود. بدون آموزش صحیح، حتی هنرمند مستعد هم نمیتواند در بازار رقابتی امروز دوام بیاورد و محصولاتش را به ارزش اقتصادی واقعی برساند. اقتصاد هنر، به معنای فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر خلق، تولید، توزیع و مصرف محصولات هنری است و برای شکوفایی نیازمند نیروی کار ماهر، آموزش دیده و توانمند است.
بنابراین، آموزش نقش اساسی در افزایش بهرهوری، کیفیت آثار هنری، توانمندسازی هنرمندان برای بازاریابی و حتی کارآفرینی دارد، که همه اینها موتور محرک اقتصاد هنر محسوب میشوند.
نقش آموزشهای غیردولتی در این حوزه چگونه است؟ چه مزیتها و چالشهایی دارند؟
آموزشهای غیردولتی (خصوصی) در اقتصاد هنر نقشی کلیدی ایفا میکنند، بهویژه در کشورهایی همچون ایران، که نظام آموزش رسمی، گاهی با موانع ساختاری، کندی و عدم انطباق با نیازهای بازار مواجه است.
مزیت اصلی آموزشهای غیردولتی، انعطافپذیری و پاسخدهی سریع به تحولات بازار است. این آموزشگاهها میتوانند سریعتر فناوریها و متدهای نوین را به کار گیرند و دورههایی تخصصی و کاربردی برگزار کنند که به طور مستقیم متناسب با نیازهای صنایع خلاق هستند. به طور مثال، از دورههای آموزشی صنایعدستی و آرایههای معماری گرفته، تا دورههای آموزشی بهروزترین نرمافزارهای انیمیشن، کارگردانی فیلم، نقد و تحلیل، تولید محتوا وبازاریابی دیجیتال، همگی اگر به درستی به رونق برسد، بازار را متحول خواهد کرد.
البته، در این مسیر، چالشهایی هم هست؛ چالشهایی همچون: هزینههای بالا، عدم تضمین کیفیت و گاهی فقدان استانداردهای یکپارچه، و مواردی از این دست. اینها باعث میشود که دسترسی به آموزش برای همه امکانپذیر نباشد، یا کیفیت آموزش متغیر باشد. بنابراین، باید یک چارچوب نظارتی و حمایتی مناسب برای این مراکز طراحی شود.
چگونه میتوان آموزشهای غیردولتی را به گونهای تقویت کرد که علاوه بر کیفیت بالا، در اقتصاد هنر تاثیرگذارتر باشند؟
در وهله نخست، ایجاد استانداردهای آموزشی، گواهینامههای معتبر و نظام ارزیابی کیفی، بسیار ضروری است. این موضوع باعث افزایش اعتماد هنرجویان و بازار کار به آموزشهای غیردولتی میشود.
در وهله بعد، تقویت ارتباط این مراکز، یعنی مراکز آموزشی معتبر، با بازار و صنایع است. مثلاً آموزشگاهها باید پروژهمحور عمل کنند و هنرجویان را به انجام پروژههایی تشویق کنند که واقعگرایانه باشد و به قول معروف، به نتیجه برسد. باید بدانند که در کجا و در چه شرایط اجتماعی و اقتصادی هستند.
و در نهایت، تسهیلات مالی و حمایتهای تشویقی از سوی دولت و بخش خصوصی میتواند زمینه رشد این مراکز را فراهم آورد؛ به عنوان نمونه تخفیفهای مالیاتی، تأمین تجهیزات و امکانات پیشرفته.
در حوزه صنایع دستی، نقش آموزش چگونه به توسعه اقتصادی این بخش کمک میکند؟
صنایعدستی از شاخههای مهم اقتصاد هنر است، که علاوه بر حفظ و ترویج فرهنگ، نقش اقتصادی و اشتغالزایی قابل توجهی دارد. آموزش در این حوزه باید دو جنبه را پوشش دهد: اول: آموزش مهارتهای فنی و هنری ملی یا همان هنرهای سنتی، که پایه اصلی تولید صنایعدستی است، و دوم: آموزش مهارتهای نوین مدیریتی، بازاریابی، بستهبندی و برندینگ، که میتواند محصولات صنایعدستی را به بازارهای جهانی معرفی کند. مؤسسههای آموزشی غیردولتی که در این حوزه فعال هستند، معمولاً نقش آموزش مهارتهای کسبوکار و بازاریابی را پررنگتر میکنند که بسیار ضروری است؛ چون که بسیاری از هنرمندان صنایعدستی، به دلیل ضعف در این مهارتها، از درآمدزایی درست و شایسته هنرشان، محروم میمانند.
به طور خاص، در زمینه سینما و انیمیشن، آموزش چگونه میتواند اقتصاد هنر را متحول کند؟
سینما و انیمیشن دو بخش کلیدی از صنایع خلاق هستند که به شدت به آموزش تخصصی و فناوری وابستهاند. آموزشهای غیردولتی در این حوزهها به چند صورت به اقتصاد هنر کمک میکنند: اول: آموزش مهارتهای نرمافزاری پیشرفته، همچون: نرمافزارهای انیمیشن سهبعدی، تدوین فیلم، جلوههای ویژه و مواردی از این دست، که همگی، لازمه تولید آثار با کیفیت جهانی است. دوم: آموزش کارآفرینی و مدیریت پروژه، که هنرمندان را توانمند میسازد و استودیوهای مستقل را راهاندازی میکند؛ و در نهایت، به تولید محتوای انیمیشنی و سینمایی میرسد. سوم: توسعه مهارتهای بازاریابی و توزیع دیجیتال، برای حضور قدرتمند در بازارهای داخلی و خارجی.
با وجود پتانسیل بالا، هنوز ظرفیتهای سینما و انیمیشن در ایران به طور کامل شکوفا نشدهاند. توسعه آموزشهای تخصصی و مدرن میتواند این جای خالی را پر کرده و به رشد این بخش کمک قابل توجهی کند.
نقش دولت و سیاستگذاران در حمایت از آموزش و اقتصاد هنر چیست؟ چه سیاستهایی میتواند مؤثر باشد؟
بیشک دولتها نقش بسیار مهمی دارند، اما به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی همه نیازها باشند. به نظر بنده، سیاستهایی که میتواند مفید باشد، این موارد است: ایجاد زیرساختهای مناسب برای آموزش و تولید آثار هنری، مانند مراکز تخصصی و پارکهای فناوری، اعطای تسهیلات مالی و حمایتهای مالیاتی به مؤسسههای آموزشی و تولیدکنندگان آثار هنری، تدوین سیاستهای حمایتی برای آموزشهای غیردولتی و نظارت بر کیفیت آنها، توسعه شبکههای همکاری بین بخش خصوصی، آموزشگاهها و بازارهای هنر و تسهیل صادرات آثار هنری و بازاریابی بینالمللی است، این سیاستها باید به صورت هماهنگ اجرا شوند، تا محیط مناسبی برای شکوفایی اقتصاد هنر فراهم شود.
در پایان، چه چشماندازی برای آینده آموزش و اقتصاد هنر در ایران دارید؟
باید به آینده امیدوار بود؛ این یعنی زندگی و زندگی کردن؛ و اما درباره سوال شما باید بگویم که آینده اقتصاد هنر در ایران روشن است، به شرط آنکه آموزش و آموزشهای غیردولتی با کیفیت و نوآورانه رشد کنند. با توجه به ظرفیتهای فرهنگی، هنری و انسانی، اگر به آموزش توجه شود و فضایی برای رشد صنایع خلاق همچون: سینما، انیمیشن و صنایع دستی فراهم گردد، شاهد شکوفایی اقتصادی و فرهنگی چشمگیری خواهیم بود. اضافه کنم که با همه آنچه گفتم، نباید از رونق صنعت گردشگری دور بمانیم، چرا که صنعت گردشگری، یکی از بنیانهای پیشرفت و رسیدن به شکوفایی در اقتصاد هنر است.
یک اکوسیستم پویا و تعاملی که در آن آموزش، هنر و اقتصاد به هم پیوند خوردهاند، میتواند باعث ایجاد اشتغال پایدار، رشد صادرات فرهنگی و ارتقا جایگاه ایران در بازار جهانی هنر شود.