طراحی برنامه های فرهنگی - محلی؛ راهبرد پیوند مردم با هویت بومی
اقتصاد ایران: زاهدان - طراحی برنامه های فرهنگی باید با درک واقعی از مردم و سلیقه آنان همراه باشد تا فرصتی برای بیان هویت بومی و محلی مردم باشد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- حمید گرضا طباطبایی*: سیستان و بلوچستان، سرزمینی پهناور و پرظرفیت است؛ جایی که هر گوشهاش، از زابل تا چابهار، از سراوان تا ایرانشهر، صدایی از فرهنگ، اصالت و هنر شنیده میشود. با وجود این گنجینه غنی، سالهاست مردم این استان با کمبود فضاهای فرهنگی و تفریحی روبهرو هستند؛ کمبودی که در بسیاری از مناطق کشور شاید حس نشود، اما در اینجا هر «رویداد کوچک فرهنگی» میتواند به روشنایی بزرگ اجتماعی تبدیل شود.
در چنین شرایطی تجربههایی مانند جشنواره هنری نخلستان در سراوان نشان دادهاند که وقتی طراحی برنامههای فرهنگی با درک واقعی از مردم، سلیقه و شرایط اجتماعی آنها همراه باشد، نتیجه چیزی فراتر از یک جشن یا نمایش است و تبدیل به فرصتی برای پیوند دوباره مردم با شادی، هویت و امید میشود.
موفقیت اینگونه برنامهها حاصل تصادف نیست؛ بلکه محصول طراحی هوشمندانه فرهنگی است. طراحی هوشمند یعنی برنامه را بر اساس شناخت جامعه، مخاطب، موقعیت جغرافیایی و نیاز واقعی مردم تدوین کنیم، نه بر اساس قالبهای از پیشتعیینشده یا الگوهای تکراری.
برای دستیابی به چنین طراحیهایی، چند گام عملی ضروری است:
۱. تحلیل میدانی و گفتوگو با مردم: قبل از هر برنامه فرهنگی، باید صدای مردم شنیده شود. نیازهای فرهنگی هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است و این شناخت تنها از مسیر گفتوگو به دست میآید.
۲. استفاده از تجربههای موفق و ثبت تجربهنگاری: هر برنامهای که برگزار میشود، باید مستندسازی و تحلیل شود تا نقاط قوت و ضعف آن برای آینده باقی بماند. نهادهای فرهنگی باید بانک تجربههای خود را ایجاد کنند تا آزمون و خطا به حداقل برسد.
۳. حضور نیروهای بومی در طراحی و اجرا: هیچکس به اندازه خود مردم، فرهنگ و حساسیتهای منطقهاش را نمیشناسد. استفاده از هنرمندان، معلمان، فعالان اجتماعی و روحانیون محلی در طراحی برنامهها، به اصالت و تأثیر بیشتر آن کمک میکند.
۴. ترکیب هنر با آموزش و مهارت: برنامههای فرهنگی نباید صرفاً مصرفی باشند. در کنار اجرا و نمایش، باید فرصتی برای آموزش، کارگاه و انتقال تجربه فراهم شود تا اثر ماندگار بماند.
همه شهرهای سیستان و بلوچستان؛ برخوردار از ظرفیت تبدیل به یک قطب فرهنگی
در زاهدان، قلب فرهنگی و دانشگاهی استان، ظرفیت گفتوگوهای اندیشه و هنر معاصر وجود دارد.
زابل میتواند با تکیه بر تاریخ کهن سیستان، روایتهای حماسی و آئینهای فرهنگی خود را احیا کند.
ایرانشهر و سراوان، موسیقی، شعر و ادبیات شفاهی، ریشههای زندهای از فرهنگ جنوب شرق ایراناند که نیاز به حمایت دارند.
چابهار و سایر شهرهای حاشیه مکران، با پیوند طبیعت، دریا و فرهنگ، بستر بینظیری برای هنرهای تجسمی، صنایعدستی و گردشگری فرهنگیاند.
کتاب و کتابخوانی؛ مهمترین عنصر فرهنگی که باید در کنار ظرفیتها به آن توجه کرد
آشتی مردم، بهویژه نوجوانان و جوانان با فرهنگ مطالعه، یکی از نیازهای اساسی امروز استان است. کتاب نه تنها منبع دانش، بلکه راهی برای تقویت تفکر، هویت و اعتماد به نفس فرهنگی است. آثار بومی و نویسندگان محلی در این میان نقش ویژهای دارند؛ چراکه روایتگر زندگی و تجربه مردم همین سرزمیناند.
خانوادهها باید بدانند کتاب، بهترین میراثی است که میتوان به فرزندان سپرد. هدیه دادن کتاب، خواندن جمعی در خانه، و تشویق فرزندان به حضور در کتابخانههای محلی، گامی مؤثر در تربیت نسلی آگاه و متعهد است.
نهادهای فرهنگی نیز لازم است برنامههای خود را به سمت تولید و حمایت از کتابهای بومی، نشستهای نقد و گفتوگو، و گسترش شبکه کتابخوانی در محلات کمبرخوردار سوق دهند چرا که پیوند خانواده و نهادهای فرهنگی زمینه ساز ظهور فرزندانی خلاق و فهیم خواهد شد که آینده این استان را رقم میزنند و این چیزی جز یک طراحی و تربیت هوشمندانه نیست.
توجه به این امر که اگر جشنوارههای هنری میتوانند شور و نشاط را به فضاهای شهری بیاورند، کتاب و روایتهای بومی میتوانند عمق فرهنگی و فکری این نشاط را تثبیت کنند؛ نکتهای مهم و تأثیرگذار است.
در نهایت باید گفت توسعه فرهنگی در سیستان و بلوچستان نیازمند طراحی دقیق، استمرار و فهم عمیق از جامعه است. فرهنگ، پروژهای کوتاهمدت نیست؛ فرایندی مداوم است که باید با مردم و برای مردم پیش برود.
فرهنگ در این سرزمین همان نخل است؛ ریشهدار در خاک، زنده در گرما، و ایستاده با امید. کافی است آن را بفهمیم، آبیاری کنیم و از سایهاش بهره ببریم.