فیلمهای ایرانی که از روی آثار خارجی کپی شدهاند
اقتصاد ایران: در سینمای ایران همیشه بحث «الهام گرفتن» یا «کپی کردن» از آثار خارجی موضوعی داغ بوده است.
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، در سینمای ایران همیشه بحث «الهام گرفتن» یا «کپی کردن» از آثار خارجی موضوعی داغ بوده است. بعضیها معتقدند این کار نوعی اقتباس خلاقانه است، بعضیها هم میگویند وقتی شباهتها خیلی زیاد باشد، دیگر اسمش اقتباس نیست و عملاً کپی است. در این متن سراغ ۶ فیلم معروف ایرانی میرویم که شباهتشان با آثار خارجی آنقدر زیاد شده که نمیشود نادیده گرفت. با هم ببینیم هر کدام چه برداشتی از نسخه اصلی داشتهاند و چقدر توانستهاند هویت ایرانی به آن بدهند.
عروس خوشقدم و What a Way to Go
«عروس خوشقدم» یک کمدی فانتزی است که قصه دختری را روایت میکند که شوهرهایش یکی پس از دیگری میمیرند. اگر نسخه آمریکایی What a Way to Go را دیده باشید، متوجه میشوید این ایده دقیقاً از همانجا آمده. حتی ساختار اپیزودیک روابط و مرگهای طنزآمیز شوهران در هر دو فیلم مشترک است. نسخه ایرانی سعی کرده فضای بومی و شوخیهای متناسب با فرهنگ ما ایجاد کند، اما در کلیت داستان تفاوت زیادی دیده نمیشود. نتیجه؟ بیشتر یک بازسازی بومیسازیشده تا یک ایدهی تازه.
مارمولک و We’re No Angels
«مارمولک» یکی از محبوبترین کمدیهای اجتماعی ایران است. رضا مارمولک (پرویز پرستویی) برای فرار از زندان لباس روحانی میپوشد و وارد شهری کوچک میشود. فیلم آمریکایی We’re No Angels هم درباره دو زندانی است که با لباس کشیشها فرار میکنند. ایده اصلی بسیار مشابه است، اما تفاوت بزرگ در رویکرد فرهنگی است. نسخه ایرانی با نقد اجتماعی، طنز ظریف و شخصیتپردازی قوی، فراتر از یک تقلید ساده میرود و حتی میتوان گفت توانسته هویت مستقلی برای خودش بسازد. این یکی از نمونههای موفق «اقتباس هوشمند» است.
خواهران غریب و The Parent Trap
تقریباً همه میدانند «خواهران غریب» نسخه ایرانی The Parent Trap است. دوقلوهایی که در کودکی جدا شدهاند و بعد از سالها همدیگر را پیدا میکنند و جای هم را میگیرند تا پدر و مادرشان را آشتی دهند. نسخه آمریکایی در دهههای مختلف چندین بار ساخته شده و نسخه ایرانی تقریباً همان ساختار را حفظ کرده است. تفاوت اصلی در فضاسازی خانوادگی ایرانی و حس نوستالژیک دهه ۷۰ شمسی است. اگرچه خلاقیت زیادی در داستان اضافه نشده، ولی اجرا آنقدر خوب بوده که برای مخاطب ایرانی تبدیل به یک اثر محبوب و خاطرهانگیز شده است.
آژانس شیشهای و Dog Day Afternoon
شاید در نگاه اول «آژانس شیشهای» یک درام اجتماعی-جنگی به سبک ابراهیم حاتمیکیا باشد، اما بسیاری معتقدند ایده گروگانگیری در فضای محدود و تبدیل ماجرا به بحثی اجتماعی از فیلم Dog Day Afternoon الهام گرفته شده است. در فیلم خارجی، یک سارق برای حل مشکلات شخصی وارد بانک میشود و گروگانگیری رخ میدهد. در نسخه ایرانی، رزمندهای که احساس بیعدالتی میکند دست به گروگانگیری میزند. شباهت در ساختار «فشار روانی در فضای بسته» واضح است، اما تفاوت در انگیزهها و پیامها باعث شده آژانس شیشهای ماهیت مستقل و عمیقتری پیدا کند. این یکی از نمونههای اقتباس ایدئولوژیک است، نه صرفاً کپی.
کافه ستاره و Midaq Alley
(کوچه میداق/ Midaq Alley)، اثری بر اساس رمان نجیب محفوظ، داستان زندگی چند شخصیت در یک کوچه را روایت میکند. «کافه ستاره» هم زندگی چند نفر در یک محل فقیرنشین را با روایتهای جداگانه اما مرتبط نشان میدهد. شباهت در ساختار چندداستانی و تمرکز بر روابط انسانی کاملاً مشخص است. با این حال نسخه ایرانی با لحن بومی، موسیقی محلی و توجه به فرهنگ طبقه پایین شهری توانسته رنگوبوی خاص خودش را داشته باشد. میشود گفت این فیلم نیمهراه بین اقتباس و الهام است.
رویای نیمهشب تابستان و An American Pickle
در «رویای نیمهشب تابستان» شخصی پس از سالها از خواب یا حالت انجماد بیرون میآید و با دنیای مدرن روبهرو میشود. این ایده بسیار شبیه An American Pickle است که در آن مردی یهودی در ترشی نگهداری میشود و صد سال بعد بیدار میشود! هر دو فیلم از تضاد «گذشته و حال» برای طنز و نقد اجتماعی استفاده میکنند. با این حال نسخه ایرانی سادهتر و کمریسکتر اجرا شده و عمق طنز و جسارت نسخه خارجی را ندارد، اما ایده کلی تقریباً یکسان است.