تقابل ناتو و روسیه؛ تنش فزاینده در خطوط مقدم سنتی در شرقی اروپا
اقتصاد ایران: تحولات اخیر در مرزهای شرقی اروپا بار دیگر نشان داد که رویارویی روسیه و ناتو نه یک بحران مقطعی، بلکه بازتولید همان رقابت تاریخی است که از جنگهای قرن بیستم تا امروز ادامه داشته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، تحولات اخیر در مرزهای شرقی اروپا بار دیگر نشان داد که رویارویی روسیه و ناتو نه یک بحران مقطعی، بلکه بازتولید همان رقابت تاریخی است که از جنگهای قرن بیستم تا امروز ادامه داشته است.
تمرکز رسانههای غربی و مقامات ناتو بر طرح اتهامات مربوط به نقضهای هوایی از سوی روسیه در لهستان، کشورهای بالتیک و جمهوری چک نشان میدهد که این مناطق، همانند گذشته، به خط مقدم برخورد دو بلوک شرق و غرب بدل شده است.
ریشههای تاریخی تنش: شرق اروپا در آینه جنگ جهانی دوم
مروری بر تاریخ بهخوبی آشکار میسازد که جغرافیای لهستان، بالتیک و اروپای مرکزی همواره نقطه اتصال و تلاقی قدرتهای بزرگ بوده است. لهستان در آغاز جنگ جهانی دوم میان آلمان نازی و شوروی تقسیم شد؛ بالتیک به اجبار در ساختار شوروی ادغام گردید و چکسلواکی (جمهوری چک امروز) بارها میدان تاختوتاز قدرتهای اروپایی بوده است. به همین دلیل، حافظه جمعی شرق اروپا سرشار از تجربه «کریدورهای امنیتی» و «خطوط تماس» است. امروز نیز همان جغرافیا بار دیگر به میدان آزمون قدرتهای جهانی بدل شده است.
چرا تمرکز بر لهستان و بالتیک است؟
1. مرزهای مستقیم با روسیه و کالینینگراد؛ حضور روسیه در کالینینگراد و همسایگی لهستان و بالتیک با این منطقه، موجب شده است هرگونه تحرک نظامی بلافاصله به عنوان تهدیدی علیه ناتو تعبیر شود.
2. کریدورهای حیاتی اروپایی؛ «شکاف سواوکی» در مرز لهستان و لیتوانی نمونهای از نقاطی است که در صورت درگیری میتواند ارتباط زمینی کشورهای بالتیک با بقیه اعضای ناتو را قطع کند.
3. فضای هوایی پرخطر؛ گزارشهای مکرر از «تجاوز هوایی روسیه» به قلمرو کشورهای بالتیک و لهستان، نشاندهنده آن است که این مناطق به کانون اصلی عملیات روانی و امنیتی تبدیل شده است.
4. نمایش روانی و سیاسی روسیه؛ پرواز جنگندهها و پهپادها نزدیک به مرز ناتو بیش از آنکه هدف نظامی مستقیم داشته باشد، ابزاری برای سنجش واکنش غرب و ارسال پیام بازدارنده است.
ناتو و بحران انسجام
هدف روسیه از انتخاب این مناطق، علاوه بر ایجاد فشار نظامی، آزمودن انسجام ناتو نیز هست. اگر یکی از کشورهای عضو در برابر این اقدامات واکنش متزلزل نشان دهد، مشروعیت «دفاع جمعی» ناتو زیر سؤال میرود. به همین دلیل است که رسانههای غربی با بزرگنمایی هر رخداد هوایی، تلاش میکنند انسجام داخلی ناتو را تقویت کنند.
منطق راهبردی روسیه
روسیه با بازدارندگی فعال نشان دهد که توسعه ناتو به شرق، هزینهزا و پرمخاطره خواهد بود و با ایجاد فضای نگرانی دائمی در شرق اروپا و تضعیف روانی اروپا منفعتی برای مسکو است زیرا هزینه سیاسی و اقتصادی امنیت را برای اتحادیه اروپا بالا میبرد. در ضمن روسیه با ایجاد ترکیب نظامی ـ تبلیغاتی؛ همراهی عملیات نظامی محدود با جنگ رسانهای، همان الگوی «جنگ هیبریدی» است که روسیه بارها در اوکراین و قفقاز آزمایش کرده است.
واقعیت آن است که از جنگ جهانی دوم تا جنگ سرد و از فروپاشی شوروی تا جنگ اوکراین، شرق اروپا همواره صحنه تلاقی دو بلوک بوده است. امروز نیز انتخاب لهستان، بالتیک، لیتوانی تا جمهوری چک توسط ناتو و روسیه اتفاقی نیست؛ این مناطق همچنان «حلقههای ضعیف امنیت اروپا» محسوب میشوند و هرگونه شعلهور شدن تنش، نخست از اینجا آغاز خواهد شد.
با توجه به داده های مورد مطالعه چنین میتوان اذعان داشت تمرکز هیاهوی غرب بر ادعای تجاوز هوایی روسیه در شرق اروپا، بیش از آنکه بیانگر یک واقعیت صرف نظامی باشد، بازتاب همان رقابت تاریخی قدرتها بر سر خطوط تماس است.
در چنین شرایطی، فهم منطق این تحولات برای افکار عمومی ضروری است. شرق اروپا امروز همان «جبههای» است که دیروز در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بوده است. بنابراین، تنشهای جاری نه پدیدهای موقت بلکه ادامه همان ریشههای تاریخی است و مادامی که ناتو بر گسترش به شرق اصرار کند، امکان درگیری همواره باقی خواهد ماند.
نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل روسیه
انتهای پیام/