اشعار شهادت امام حسن (ع)؛ حسن غریبترین کشته در وطن بوده است
اقتصاد ایران: در سالروز امام حسن مجتبی(ع)، یاد مردی زنده میشود که از میدان جنگ تا پیمان صلح، قامت حلم و کرامت را به تاریخ بخشید. در این زمینه شاعران آیینی با سرودههایی غربت و مظلومیت امام دوم را روایت کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسن بن علی بن ابیطالب، امام دوم شیعیان است؛ او فرزندِ علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا و نوهٔ پیامبر اسلام، است.کُنیهٔ وی ابومحمّد است و از اهل بیت و آل کسا بهشمار میآید.
هفت سال آغازین زندگی امام حسن، همزمان با حیات پدربزرگش، حضرت محمّد، بود. گفتههایی از پیامبر اسلام نقل شده است که نشان از علاقهاش به امام حسن و برادرش، امام حسین، دارد؛ مانند: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند». در دوران امامت حضرت علی بن ابیطالب، امام حسن در رکاب پدرش بود و او را در جنگها همراهی میکرد و پس از شهادت امام علی علیهالسلام، جمع زیادی از مسلمانان در کوفه با حسن به عنوان خلیفه بیعت کردند. خیانتهای تعدادی از فرماندهان سپاهش به او عاملی شد تا امام دوم شیعیان با معاویه صلح کند؛ اگر چه در همین دوران همواره منتقد رفتارهای معاویه به شمار میرود. عدم پایبندیِ معاویه به عهدنامه و برخی عزل و نصبها و رفتارهای وی، سبب میشد تا امام حسن از عملکرد و رفتارهای وی انتقاد کند.
امام حسن مجتبی، به نقل مشهور، در 28 صفر سال 50 هجری قمری به شهادت میرسد. او وصیت کرد تا در مسجدالنبی و در کنار جدش حضرت محمد دفن شود اما با ممانعتهایی در بقیع دفن شد. جعده همسر امام حسن او را به تحریک معاویه و با سم به شهادت میرساند.
همزمان با سالروز شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی، تعدادی از اشعار آیینی در سوگ شهادت امام دوم شیعیان منتشر میشود که آنها را در زیر میخوانید.
رضا قاسمی
سلام میدهد به نام نامیات سلام هم
رکوع میشود به احترام تو قیام هم
تو کیستی که سَیّدُالشّباب اهلِ جنّتی
و سبطِ اکبرِ بهشتِ سَیّدُالاَنام هم
کرامتت نداشت مرز، مثل نور آفتاب
رسید سفرهات به ناسزای اهلِ شام هم
شفای دورهگردِ خاکِ مقدمِ تو سر زده
به اهل گورخانههای مرده از جذام هم
هزار خطبه بود در بلاغتِ سکوت تو
هزار بیالف، بدون نقطه، بیکلام هم
تو جنگجوی جنگ صبری ای دلاور جمل!
پر از دَمِ علیست ذوالفقارِ در نیام هم
تُعِزُّ مَن تَشاء یعنی ای مُعِزّ مؤمنین!
تو ماندی، از سپاه دشمنت نمانده نام هم
تُذِلُّ مَن تَشاء یعنی آن زن شترسوار
زنی که بو نبرد از آبرو، از احترام هم
شکسته شد به دستِ جانمازدزدها، نماز
فقط نه سجده و قیام، حُرمت امام هم
کدام نوحه آخرین دَمت شد ای جگربهلب؟!
که سوخت جانِ بر لبِ شهیدِ تشنهکام هم
چه آتشیست داغ مادرت، که کم نمیشود
از آن دو نانجیب اگر بگیری انتقام هم
دوباره گریه در غم تو را شروع میکنیم
اگر میان روضه کارمان شود تمام هم
میثم مومنینژاد
همیشه حسرت سوگش به چشم من بودهست
شروعِ کرببلا روضه ی حسن بودهست
سکوت و زخم زبانهای دوستان یعنی
سکوت سختتر از جنگ تن به تن بودهست
کسی نگفت که خنجر چه کرد با پایش
اگر چه از جگر پارهاش سخن بودهست
کدام صلح؟ که در بین لشکر خود نیز
به زیر جامهی صبرش زره به تن بودهست
اگر که جنگ نکرده حسن، بگو پس چیست
دلیل این همه تیری که بر کفن بودهست
حسین کشتهی دور از وطن شده اما
حسن غریبترین کشته در وطن بوده است
علیرضا خاکساری
بزرگ بی بدل؛ آقای بیقرینه؛ حسن
نمیرسد همه عالم به درک " سینِ " حسن
به پای صبر حسن، صبر هم سپر انداخت
تمام عمر شده حلمْ شرمگین حسن
قلم نگو تو بگو تیغ حیدر کرار
نگو که صلح، بگو شیوهی نوین حسن
به دشمنان حسن هر که دست بیعت داد
ندید دست خدا را در آستین حسن
به مرگ جاهلیت مردهام جز این باشد
خدا کند که بمیرم فقط به دین حسن
خودش پیاده و مرکب به این و آن بخشید
زیاد هست کرامات این چنین حسن
برای خلق خدا کشتی نجات شود
کسی که شد همهی عمر، همنشین حسن
نه کربلای حسینیست کربلا تنها
که سرزمین حسین است سرزمین حسن
تمام کرببلا بود مات و مبهوتِ
شکوه تربیت قاسمآفرین حسن
پیاده راه میافتیم در مسیر بقیع
به شوق عرض ارادت در اربعین حسن
عجب مقام رفیعی که با صدای حسین
پر است عرش خداوند از طنین حسن
تمام خرج مراثی کربلا شده بود
نفس نفس زدن سخت واپسین حسن
تمام عرش الهی به گریه میافتند
به وقت مرثیه از اشک آتشین حسن
به یاد سینهی مجروح مادرش زهرا
تمام عمر شریفش زند به سینه حسن
نداشت راه نجاتی، نداشت دلسوزی
شریک زندگیاش بود در کمین حسن
شبیه میخ دری که نشست بر سینه
گرفت تیر به پهلوی نازنین حسن
سیدرضا مؤید
مهرت به کائنات برابر نمیشود
داغی ز ماتم تو فزونتر نمیشود
از داغِ جانگدازِ تو ای گوهرِ وجود
سنگ است هر دلی که مکدّر نمیشود
ظلمی که بر تو رفت ز بیدادِ اهلِ ظلم
بر صفحهی خیال مصوّر نمیشود
تنها جنازهی تو شد آماجِ تیرِ کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمیشود
بی بهره از فروغ ولای تو یا حسن
مشمولِ این حدیثِ پیمبر نمیشود
فرمود دیدهای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور واردِ محشر نمیشود
دارم امیدِ بوسهی قبر تو در بقیع
اما چه میتوان که میّسر نمیشود
با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید
ویران چرا بنای ستمگر نمیشود
آن را چه دوستی است "مؤید" که دیدهاش
از خونِ دل ز داغِ حسن تر نمیشود
علی مقدم
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم
لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم
مَردُم این رسم هواداری پیغمبر بود؟!
من جگرگوشهی پیغمبر خاتم، حسنم
همسرم قاتل من شد! به که گویم این غم؟!
آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم
خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه
که برون میشود این لختهی خون با سُخنم
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر
جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم
خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچهی غم
آنکه یک عمر از آن غُصه نخوابیده، منم
تیر بر پیکرِ من میزند امروز عدو
هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم
درد دارم ولی از داغ برادر گِریم
من خودم گریه کن کُشتهی خونین بدنم
غلامرضا سازگار
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن
چه شد قرائت قرآن، چه شد دعای حسن؟
بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت
که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن
بـه حشـر بـا گـل لبخنـد میشـود محشور
خوشا کسی که بگرید به غصههای حسن
گمـان نبـود نمـکناشناسهــا بـه ستـم
کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن
میان طشت، عیان شد ز پارههای جگر
که بود خون جگر سالها غذای حسن
تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف
که باز زهر هلاهل شود جزای حسن
هنـوز بـر بـدنش زخـم تیرهــا پیــداست
هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن
اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش
دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن
کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است
به روز حشر شهادت دهد خدای حسن
غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک
غریبتر حرم و صحن باصفـای حسن
نه مهلتی که توقف کنند در حرمش
نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن
از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را
دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن
میلاد عرفانپور
ای باطن غم تو غم کربلا حسن
میراثدار غربت شیر خدا حسن
ای شاهد مصیبت فرق شکافته
ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن
ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه
سردار دست بستهی قحطِ وفا حسن
عمری اگرچه زیستی ای زادهی علی
هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن
بخشیدهاند مال، کریمان به مردمان
بخشیدهای تو آبروی خویش را حسن
هرگز نبود با تو، ولی با حسین بود
هفتاد یار صادق و بی ادعا، حسن
افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک
شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن
انتهای پیام/