لیلا حاتمی یا آدری هپبورن؟ احتمالا او آخرین معصوم سینمای ایران است
اقتصاد ایران: لیلا حاتمی، آدری هیپبورن ایرانی، در سینمای ایران همچون یک راز در دل تاریخ سینما باقی میماند.
برترینها: لیلا حاتمی، آدری هیپبورن ایرانی، در سینمای ایران همچون یک راز در دل تاریخ سینما باقی میماند. او همیشه در هر نقشی که ایفا کرده، بهویژه در آثاری چون پیرپسر، توانسته است درونیترین احساسات انسانها را با شجاعت و ظرافتی خاص به تصویر بکشد. مانند آدری هیپبورن که در دوران خود به نماد زنانگی، نجابت و معصومیت بدل شد، لیلا حاتمی نیز با بازیهای پر از ارتعاشات خاص صدایی، مکثهای حسابشده و کنشهای ظریف صورت، توانسته است خود را به یکی از مهمترین بازیگران زن سینمای ایران تبدیل کند.
حاتمی در آثار مختلف خود شخصیتهای پیچیدهای را ایفا کرده که در ظاهر متفاوت به نظر میرسند اما در بطن خود ویژگیهای مشترک و اساسی دارند. او در هر نقشی، از "دختر کوچولوی پدر" گرفته تا "زن ناتوان" و "زن سرکش"، درونیترین لایههای شخصیتهایش را با جزییات ظریف و پیچیدهای منتقل کرده است.
در فیلم "پیرپسر"، به عنوان یک زن تنهای در جستجوی حمایت مردانه، حاتمی توانسته است اغواگریهای ظریف زنانهاش را به نحوی به نمایش بگذارد که در عین جذابیت، معصومیت و شکنندگی او را نیز نمایان سازد. او در این نقش میخواهد از جاذبههای ظاهری خود برای جلب توجه و حمایت مردانه استفاده کند، اما این اغواگری نه تنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف بلکه به شکلی کاملاً معصومانه و پیچیده درمیآید که همزمان قدرت و ضعف را در درون شخصیت او به نمایش میگذارد. این نکته دقیقاً همان چیزی است که باعث محبوبیت آدری هیپبورن در دوران خود شد؛ او نیز بهجای اتکا به جاذبههای جنسی، با ترکیب معصومیت و نجابت، ستاره سینما شد.
لیلا حاتمی در "لیلا" (داریوش مهرجویی) به زنی نازا و شکننده تبدیل میشود که همهچیزش را فدای عشق میکند او در این نقش زن احساساتی و شکنندهای است که با جلب توجه مردانه میکوشد از این وضع نجات یابد، اما در نهایت در جریانی پیچیده از رنجها و ناامیدیها غرق میشود. مشابه همین نقش را میتوان در آب و آتش (فریدون جیرانی) هم مشاهده کرد، شاید شبیه به این موقعیت را آدری هیپبورن در فیلم بیبندوبار داشت، او هم آنجا شکننده و در عین حال با پرنسیب بود.
در "سالاد فصل" (فریدون جیرانی)، لیلا حاتمی باز هم با ایفای نقش دختری سرکش و آزاد، چهرهای متفاوت از خود به نمایش میگذارد. این بار دیگر خبری از زن نازا یا شکننده نیست؛ او زنی است که جرات دارد، جسور است و به دنیا با چشمان دیگری نگاه میکند. بدیل این موقعیت برای آدری شاید فیلم عشق در بعدازظهر باشد، جایی که او جسورانه وارد پروندههای مشکوک پدرش میشود و در عین حال معصومیتش را حفظ میکند.
در "بیپولی" (حمید نعمتالله)، حاتمی نقش زنی سادهلوح و سبک مغز را ایفا میکند که در شرایط اجتماعی خاص خود گرفتار است. در این فیلم، حاتمی همچون یک زن آسیبپذیر به نظر میآید، اما در دل این سادگی، پیچیدگیهای رفتاری و روانی وجود دارد که تنها از یک بازیگر با توانمندیهای خاص برمیآید. آدری هیپبورن هم در سابرینا به همین اندازه سبکسرانه و معصومانه نقشآفرینی کرد، فیلیم نمونهای که الهامبخش تمام رمانتیکهای بعد خودش شد.
حتی در "من" (سهیل بیرقی) که لیلا نقش زنی خلافکار را بازی میکند، باز هم از همان لایههای عمیق و انسانی شخصیتهای قبلیاش استفاده میکند. شخصیت او در این فیلم در حالی که از بیرون شبیه به یک زن معمولی است، در درون خود مجموعهای از رازها و تناقضها را حمل میکند. حاتمی در این نقش هم بهخوبی نشان میدهد که حتی در دنیای جرم و جنایت، زنان میتوانند پیچیده و چندبعدی باشند.
در همه این نقشها، ویژگیهای خاص لیلا حاتمی نه تنها در نوع بازی، بلکه در شیوه انتقال احساسات و نگاههای بیپایان او به تماشاگران منتقل میشود. مشابه آدری هیپبورن، حاتمی هرچند در ظاهر در نقشهای مختلف، شخصیتهایی متنوع ایفا کرده است، اما در باطن همیشه همان "دختر کوچولوی پدر" است، زن شکنندهای که برای شکستن مرزهای دنیای مردانه و رسیدن به آرزوهایش، به حمایت مردان نیاز دارد. به آدری هیپبورن میگفتند آخرین معصوم سینما و شاید لیلا حاتمی هم آخرین معصوم سینمای ایران باشد، کسی چه میداند؟