میراث جاودانه پیادهروی اربعین؛ از جاده عشق تا عصر ظهور
اقتصاد ایران: جاده عشق، که دلها را به کربلا پیوند میدهد، در حقیقت تمرینی است برای زیست در جامعهای که در آن عدالت، مهر و همدلی، قانون نانوشته و سرشت همه انسانهاست.
خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: پیادهروی اربعین حسینی فقط یک مراسم مذهبی یا یک آیین سنتی نیست؛ بلکه تجربهای زنده و پرشور است که میلیونها نفر از دل و جان در آن شریک میشوند. این مسیر آغازش از عمق دلهاست و مقصدش تا آسمان ارزشها امتداد دارد. در طول این مسیر، انسان در فضایی سرشار از عشق و معنویت قدم میزند؛ جایی که مهربانی، همدلی، ایثار و خدمت بیمنت، سادهترین و طبیعیترین رفتارهاست. هر قدم، نه صرفاً حرکتی روی خاک، بلکه سفری در روشناییِ عشق و ایمان است؛ سفری که زائر را به حقیقتی فراتر از زمان و مکان نزدیک میکند.
این حرکت عظیم، پلی است میان حال و آینده، میان کربلای حسین و عصر ظهور موعود. همانگونه که یاران سیدالشهدا با گذشتن از خود، وفاداری و عشق را معنا کردند، امروز زائران اربعین با عمل به ارزشهایی چون خدمت بیریا، یاری یکدیگر و ترجیح نیاز دیگران بر خویش، جهانی را به نمایش میگذارند که در آرمانشهر مهدوی تحقق کامل خواهد یافت. جاده عشق، که دلها را به کربلا پیوند میدهد، در حقیقت تمرینی است برای زیست در جامعهای که در آن عدالت، مهر و همدلی، قانون نانوشته و سرشت همه انسانهاست.
در گفتوگو باحجتالاسلام امیرمحسن عرفان، استادیار گروه تاریخ و تمدن اسلامی، ویپیادهروی اربعین را بازتاب روشن فطرت انسانی دانست که مرزهای نژاد، ملیت، مذهب و دین را درهم میشکند و بر محور محبت به ولی خدا، اخوت و پیوندی کمنظیر میان دلها ایجاد میکند. به گفته او، تجربه اربعین همگانی، قابلتأیید با وجدان و پایدار است، زیرا محبت و مواسات در آن هر ساله با همان طراوت و شور تکرار میشود. عرفان تأکید کرد که این جذبه فرامادی، جامعهای سرشار از برادری واقعی و هویتی یکپارچه میآفریند. وی اربعین را نهتنها احیاگر فرهنگ عاشورا، بلکه تصویر زندهای از پیوندها و ضیافت عصر ظهور دانست. او به این پرسش پاسخ میدهد که چرا اخوت اسلامی، برادری، انسجام و مواسات را در اربعین میبینیم و آن را تجلیای از اتفاقات بینظیری میدانیم که در عصر ظهور رخ خواهد داد؟
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* چه میشود که در دنیای امروز، با وجود آنکه انسانها زیر فشار رسانهها و فرهنگهای الحادی آسیب دیدهاند، به ندای فطریِ امام حسین در ایام اربعین پاسخ میدهد؟
ما با یک دوگانه مواجهیم: دنیای امروز که برآمده از مدرنیته و تمدن غرب است، مملو از تعارضات قومی، مذهبی و دینی، تضادهای اجتماعی و نژادی، نژادگراییهای آشکار و پنهان، گسستهای متعدد اجتماعی و همچنین تهاجمات و تقابلات فرهنگی و اجتماعی است. بشر امروز این مسائل را بهصورت عینی و ملموس تجربه کرده و از نسخههای ارائهشده توسط مدرنیته و تمدن غرب برای سلوک اجتماعی، سرخورده شده است.
در چنین شرایطی، پیادهروی اربعین با کنار گذاشته شدن امتیازات مادی، تجربهای معنوی و متفاوت پیش روی انسان میگذارد. در این مسیر، پول و ثروت محوریت ندارد و یک رنگی حاکم است. آنچه باعث اخوت اجتماعی و برادری میشود، نبود طبقات اجتماعی برای تفوق و فخرفروشی است. گاهی کسانی که در بالاترین طبقات اجتماعی قرار دارند، خادم کسانی میشوند که هیچ امتیاز اجتماعی ندارند. ممکن است شخصی استاد دانشگاه، معاون وزیر یا شیخ قبیلهای باشد، اما افتخار خود را در خدمت به زائران میبیند.
در اربعین، امتیازات مدرک، مقام، نژاد، قومیت و حتی مذهب رنگ میبازد. به عبارتی، تمام منیتها، تکثرها و امتیازات برآمده از دنیا در این مراسم کمرنگ میشود. همین موضوع، یکی از دلایل اصلی پیوند دینی و اجتماعی در اربعین است. در مقابل، در زیست برآمده از مدرنیته، پول، ثروت، طبقه، مدرک، مقام، نژاد و قومیت به ابزار تفاخر اجتماعی بدل شدهاند.
عامل بینظیر ایجاد برادری و اخوت اجتماعی در پیادهروی اربعین – که نمادی از اتفاقات دوران ظهور است – در همین نقطه نهفته است: محو امتیازات مادی و تجربه یک زیست فرامادی. تجربهگران اربعین، ایمان به غیب، ایمان به خدا و باور به امور فرامادی و معنوی را در این مسیر بهروشنی لمس میکنند.
* اربعین چگونه جلوهای ویژه از ضیافت امام و تجسم پیوندی است که میتواند در عصر ظهور، در مقیاسی جهانی رخ نماید؟
پیادهروی اربعین محلی است برای انسانی که از تفاوتهای اجتماعی خسته شده، از منیتهای دنیایی رهاست و از تعلقات و توقعات مادی سرخورده شده است. شهری سیال و متحرک شکل میگیرد که همه برای شوق زیارت امام و ولی خدا گرد هم آمدهاند.
شما در پیادهروی اربعین میبینید که منیّتها رنگ میبازد و دنیاگراییِ مادی معنا و جایگاهی ندارد. البته مکانیزم این پیوند اجتماعی در اربعین، محبت به امام حسین علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام است. در این میان شایسته است یاد کنیم از خطبه فدکیه صدیقه کبری حضرت زهرا سلاماللهعلیها که فرمودند: «جعل الله طاعَتُنا نظاماً لِلمِلّة و إمامَتُنا أماناً من الفُرقَة»؛ یعنی خداوند متعال اطاعت از ما اهلبیت را عامل انتظام امت و امامت ما را امان از گسست دانست. در پیادهروی اربعین نیز همین پیوند با امام است که انتظامی ویژه پدید میآورد؛ نظمی که یک ملت دینی را شکل میدهد، ملتی که هیچ گسست اجتماعی در آن مشاهده نمیشود.
آنچه این اخوت و برادری را به اوج میرساند، ارزشهای برآمده از مکتب امام حسین علیهالسلام و فرهنگ عاشورا و اربعین است؛ ارزشهایی که همانند پیام حضرت بقیةالله الاعظم عجلاللهتعالیفرجهالشریف در عصر ظهور، کاملاً منطبق بر فطرت انسانهاست.
یکی از دلایل اصلی سرخوردگی بشر پسامدرن از تمدن مادی غرب، این است که نسخهها و تجویزهای این تمدن با فطرت انسانی هماهنگ نیست. به همین دلیل، بشر امروز از این تمدن رویگردان شده و این امر موجب شده که گرایش به اسلام در جهان، بهویژه در قاره اروپا، روزبهروز افزایش یابد؛ تا جایی که پیشبینی میشود در سال 2040 میلادی، اسلام دین نخست اروپا باشد.
در تجربه معنوی اربعین، آنچه زائران با آن روبهرو میشوند، جلوه آشکار فطریبودن رفتارها و ارزشهای اربعینی است. سبقت در خدمت به محبان امام حسین علیهالسلام، شوق به ولی خدا، ایثار، جانفشانی و محبت مشفقانهای که در این مسیر موج میزند، همگی با سرشت انسانی هماهنگ است. این هماهنگی، راز تأثیر عمیق اربعین بر دلهاست.
از این رو، کسانی که در پیادهروی اربعین حضور مییابند و این تجربه معنوی را از نزدیک لمس میکنند، حتی اگر مسلمان نباشند ــ مثلاً مسیحی باشند ــ باز هم تحت تأثیر قرار میگیرند و شگفتزده میشوند، زیرا این تجربه عمیق، با فطرت آنها همخوانی دارد.
به همین دلیل، یکی از مهمترین عوامل جذبه فراوان پیادهروی اربعین، فطری بودن رفتارها و ارزشهایی است که در این رویداد عظیم جریان دارد؛ ارزشهایی که مرز دین و ملیت را درنوردیده و همگان را به یک ضیافت معنوی فرا میخواند.
* اگر بر این نکته تأکید میشود که پیادهروی اربعین یک تجربه معنوی فطری است، دلیلش چیست؟
علتش این است که فطریاتْ همگانی و فراگیرند. به همین سبب، در پیادهروی اربعین شاهد حضور اقوام و ملتهای گوناگون، از نژادها، کشورها، مذاهب و حتی ادیان مختلف هستیم که همگی در این مسیر شرکت میکنند و این حرکت را مورد ستایش قرار میدهند؛ زیرا پیام فطریِ رفتاری که با سرشت انسانی سازگار باشد، برای همه ملتها قابلدرک و جذاب است.
دومین ویژگیِ فطری بودن اربعین آن است که قابل تجربه مستقیم است. یعنی شما با رجوع به وجدان خود میتوانید صحت و اصالت رخدادهای اربعین را تأیید کنید؛ رخدادهایی که دگرگون نمیشوند و به شکلی ثابت و ماندگار جریان دارند.
سومین ویژگی فطریبودن تجربه معنوی اربعین، استمرار آن است؛ شما مشاهده میکنید که این محبت، پیوند و اخوت هر ساله در جریان پیادهروی اربعین تکرار میشود و همواره حضور دارد. این استمرار نشان میدهد که جذبه واقعی اربعین ریشه در تجربهای معنوی و فرامادی دارد؛ تجربهای که در قالب اخوت، برادری، مواسات و پیوند اجتماعی خود را نشان میدهد.
در حقیقت، این تجربه میتواند مکانیزمی پیشبرنده برای ذهنها و اندیشهها بهسوی عصر ظهور باشد؛ عصری که در آن اوج چنین پیوندی را مشاهده میکنیم. در عصر ظهور، همه روابط مؤمنان جلوهای از حالات امام خواهد بود و انسانها حضور در «ضیافت امام» را در عالیترین سطح تجربه میکنند.
به بیان دیگر، در عصر ظهور، مؤمنان به معنای واقعیِ کلمه، در اوج تعالی فکری، ارزشی، بینشی و رفتاری قرار میگیرند و در نهایتِ محبت و برادری متقابل به سر میبرند؛ و پیادهروی اربعین، تجلی کوچک اما روشن از همین آینده وعدهدادهشده است.
انتهای پیام/