اربعین، بازتابی زمینی از بهشت موعود است
اقتصاد ایران: کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی معتقد است پیادهروی اربعین را الگویی از جامعه تراز مهدوی میداند که در آن محبت امام، مساوات اجتماعی و برادری مؤمنانه جلوهگر است و انسجام و مواسات آن نشانهای از روابط آرمانی عصر ظهور به شمار میآید.
خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: اربعین حسینی، نه صرفاً یادمانی تاریخی برای سوگواری شهادت سیدالشهدا علیهالسلام، بلکه میعادگاهی است که روح حماسه و انتظار را در هم میآمیزد. حرکت میلیونی عاشقان از اقصی نقاط عالم به سوی کربلا، بازخوانی زندهای از پیام جاودان حسین علیهالسلام است؛ پیامی که فراتر از افق زمان و مکان، با آرمان مهدوی پیوند خورده است. اگر عاشورا فریاد «هیهات منّا الذلّه» را در تاریخ ثبت کرد، اربعین این پیام را در قامت یک اجتماع تمدنساز به گوش جهانیان میرساند؛ اجتماعی که رو به آینده دارد و نوید تحقق وعده الهی درباره ظهور منجی را در دل مؤمنان زنده نگه میدارد.
از منظر معارف شیعی، حکمت قیام موعود علیهالسلام ادامه منطقی راه کربلاست؛ همان خط خون و پیام که از نینوا تا عصر ظهور امتداد یافته. در این نگاه، اربعین تنها عزاداری برای مظلومیت گذشته نیست، بلکه تمرینی جهانی برای بیعت، تجدید عهد و آمادگی برای یاری قیام جهانی حضرت حجّت عجلاللهتعالیفرجه است. میلیونها زائر اربعین، به مثابه لشکری منتظر، هر سال با پای پیاده در مسیر کربلا گام میزنند تا هم یاد مشترک عاشورا را زنده کنند و هم روح همبستگی، ایثار و مقاومت را که از ارکان جامعه مهدوی است، پاس بدارند. چنین رخدادی، پلی زنده میان خون کربلا و پرچم ظهور است؛ پلی که یاد حسین علیهالسلام را تا روزی که قائم از کعبه ندا سر دهد، استوار نگاه خواهد داشت.
در این راستا، در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر امیرمحسن عرفان کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی و نویسنده کتاب «رسانه و آموزه مهدویت» به ابعادی از پیوند اربعین با مهدویت پرداخته شد.
وی معتقد است که پیادهروی اربعین باید بر اساس نظام معرفت دینی خوانش شود، نه بر معیارهای مادی و گردشگری مدرن، زیرا هویت آن بر عشق و اخوت استوار است. او باور دارد این تجربه معنوی، اگر فراتر از محدودیتهای زمانی و مکانی بسط یابد، میتواند به تولید معنا، تغییر سلوک و زیست ایمانی منجر شود. عرفان پیادهروی اربعین را الگویی از جامعه تراز مهدوی میداند که در آن محبت امام، مساوات اجتماعی و برادری مؤمنانه جلوهگر است و انسجام و مواسات آن نشانهای از روابط آرمانی عصر ظهور به شمار میآید.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* پیادهروی اربعین چگونه میتواند از خطر فروکاستن به یک آئین توریستی در امان بماند و جایگاه خود را بهعنوان یک تجربه معنوی حفظ کند؟
پیادهروی اربعین را باید بر اساس ارزشهای برگرفته از نظام معرفت دینی تحلیل و تبیین کرد. در این زمینه لازم است توجه داشته باشیم که خوانش و تفسیر پیادهروی اربعین بر پایه ارزشهای مادیِ برآمده از مدرنیته و تمدن غرب، نمیتواند منطبق بر واقعیت این رخداد باشد.
برخی از افرادی که بر اساس ارزشهای تمدن غرب و مدرنیته به تحلیل این رویداد میپردازند، درصددند اربعین را تا سطح یک «جاذبه گردشگری» فرو بکاهند و آن را در چارچوب جاذبههای عامِ سفر و گردشگری تفسیر کنند. این نگرش، شأن و منزلت تمدنی پیادهروی اربعین را تهدید کرده و مانع از درک عمیق معنوی آن میشود؛ زیرا ارزیابی این واقعه عظیم صرفاً بر پایه عوامل مادی، نادیده گرفتن حقیقت آن است.
پیادهروی اربعین و زیارت امام حسین علیهالسلام عنصر غیرمادیِ «عشق» را جایگزین مؤلفههای مادی گردشگری کرده است. در گردشگری، معمولاً سهگانه «امنیت، محل اقامت و خوراک» نقشی اساسی دارد؛ اما زائران امام حسین علیهالسلام، در طول تاریخ حتی در شرایط اوج ناامنی، بیسرپناهی، فقدان امکانات یا حتی تهدید در تأمین غذا ــ به زیارت ایشان شتافتهاند.
تجربه معنوی اربعین اساساً مبتنی بر اجبار و تهدید نیست، بلکه کاملاً داوطلبانه است. کسانی که در این پیادهروی شرکت میکنند، یک تجربه عمیق معنوی را درک کرده و با اختیار خود در این سفر حاضر میشوند. این حضور داوطلبانه، علاوه بر تجربه معنوی، به «تولید معنا» نیز منجر میگردد؛ به این معنا که شرکتکنندگان، سختیهای سفر را با رنجها و مجاهدتهای امام حسین علیهالسلام در احیای دین همسو و همافق میبینند و از این همدلی، معنای ژرفتری خلق میکنند.
* همسویی سختیهای زائران با رنجهای امام حسین علیهالسلام چه تأثیری در تجربه عرفانی و روحی آنها دارد؟
تحمل دشواریهای این مسیر، صرفاً به معنای لمس کردن سختیها یا عادت کردن به آنها نیست؛ بلکه نوعی همزادپنداری با امام حسین علیهالسلام و «تولید معنا» برای یاری دین و کمک به ولیّ خداست.
نکته بعدی که باید به توجه داشت، این است که در کنار تهدیدهای ناشی از رویکردهای برآمده از تمدن غرب و مدرنیته در تفسیر تجربه معنوی اربعین، رویکرد صرفاً عاطفی و احساسی نیز میتواند مانع از درک عمیق این تجربه شود. در این نوع نگاه، تاکید بیش از حد بر تهییج عواطف و احساسات، اگر به «تولید رفتار» یا «ایجاد سلوک و زیست مبتنی بر تجربه معنوی اربعین» منجر نشود، نتیجهاش چیزی جز فروکاست منزلتی این تجربه عظیم نخواهد بود.
تجربه معنوی اربعین باید به تولید رفتار و تغییر سلوک و سبک زندگی بینجامد. این تجربه نباید به روز بیستم صفر یا ایام خاص سفر محدود شود؛ بلکه باید آن را بهعنوان تجربهای معنوی و مستمر برای تغییر زیست و سلوک فردی و اجتماعی دید. پیادهروی اربعین ظرفیت و استعداد عمیقی دارد که میتواند منشأ تغییر رفتار باشد و به یک تجربه معنوی پویا تبدیل شود.
چنین خوانشی، که مبتنی بر نگاه کلان و جامع به اربعین است، با معیارهای عقلانی برگرفته از عاشورای امام حسین علیهالسلام همخوانی دارد و از انسجام و استحکام درونی برخوردار است. برعکس، محدود کردن تجربه معنوی اربعین به بازه زمانی خاصِ روزهای منتهی به بیستم صفر، یا محدود دانستن آن به جغرافیای بین نجف و کربلا، باعث میشود این تجربه ارزشمند دچار فروکاهش منزلتی شود.
اربعین ماکتی از جامعهی تراز مهدوی
* چگونه میتوانیم تجربهی زیست اربعینی را در سبک زندگی وارد کنیم؟
ما باید ارزشهای برخاسته از تجربه معنوی اربعین را هم به لحاظ مکانی و هم به لحاظ زمانی بسط دهیم. به این معنا که اگر در تجربه معنوی اربعین، با محبت خالصانه در زیست ایمانی، با محبت عاشقانه و محبت مشفقانه به همنوعان روبهرو میشویم، این ویژگیها نباید محدود به جغرافیای خاصِ مسیر پیادهروی یا به بازه زمانی دهه آخر صفر باشد.
کسانی که در پیادهروی اربعین این سطح از محبت مشفقانه را ـــ ریشهدار در عشق به امام، ولیّ خدا ـــ تجربه میکنند، نباید آن را در قید و بند محدودیتهای زمانی و مکانی گرفتار کنند. این دو آسیب (محدودنگری زمانی و مکانی) متأسفانه میتواند تجربه معنوی اربعین را تهدید کرده و از گستره اثرگذاری آن بکاهد.
این نکات مقدماتی ما را به یک بحث بسیار مهم میرساند: اساساً پیادهروی اربعین ماکتی است از جامعهی تراز مهدوی. کسانی که در این پیادهروی شرکت میکنند، میتوانند برخی از وضعیتهایی را که پس از ظهور حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالی فرجه در تعاملات اجتماعی مؤمنان و در زیست ایمانی شکل میگیرد، بهطور عینی تجربه کنند.
عصر ظهور عرصه سبقت جمعی در بهرهمندی از امام معصوم است
* در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
اخوت اجتماعی، مساوات اجتماعی، روح برادری و همیاری که در پیادهروی و تجربه معنوی اربعین جلوهگر میشود، خود نشانههایی است از حقایقی که در آینده و در عصر ظهور تحقق خواهد یافت.
در عصر ظهور، همه روابط مؤمنان تجلی حالات امام است؛ به همین دلیل، در آن دوران، تمام منیتها و تکثرها رنگ میبازد. عصر ظهور، عرصه سبقت جمعی در بهرهمندی از امام معصوم علیهالسلام خواهد بود؛ بزرگترین مانور تاریخ بر محور محبت امام. در آن عصر، یک هویت اجتماعی نو شکل میگیرد که بنیانش محبت به امام است.
آنچه مؤمنان امروز در تجربه معنوی اربعین لمس میکنند ـــ با همه سختیها و چالشهایی که پیشتر گفته شد ـــ نشانههایی از همان حقیقت عصر ظهور است. در پیادهروی اربعین، نشانی از ویژگیهای سفر گردشگری نمیبینید: نه امکانات ویژهای برای رفاه، نه آبوهوای مناسب، نه جذابیتهای طبیعی و مناظر زیبا. این سفری است آمیخته با گرمای طاقتفرسا و دشواریهای فراوان که فقط عشق و محبت، آن را معنا میبخشد.
جاذبه اصلی اربعین، تماشای اخوت و برادری برخاسته از نظام معرفتی دینی است؛ در اینجا شما شاهد یک همشکلی عقیدتی، ارزشی و رفتاری هستید که همه را بر محور محبت امام به هم پیوند میزند.
این در حالی است که در جوامع خارج از چنین تجربهای ـــ در جوامعی بیارتباط با اربعین ـــ به جای «همه با هم بودن»، اغلب شاهد ساختارهایی هستیم که بر «همه با من بودن» و سلطهگری فردی و گروهی بنا شدهاند.
* در پیادهروی اربعین، ما شاهد شکلگیری یک گروه درهمتنیده هستید که با وجود تفاوت در ویژگیهای فردی، سلیقهها و حتی مذاهب، به یک هویت مشترک دست یافته و یک گروه واحد را میسازند.
بله؛ این انسجام، خود جاذبه اصلی تجربه معنوی اربعین است؛ جاذبهای که ریشه در اخوتی دارد که در این مسیر شکل میگیرد و در حقیقت، تجلی همان رفتاری است که در عصر ظهور، بر پایه محبت امام، در جامعه مهدوی تحقق خواهد یافت.
این اخوت و برادری اسلامی و اجتماعی را میتوان در همه سطوح تجربه کرد:
در روابط اجتماعی متقابل میان زائران
در اعتماد اجتماعی که شکل میگیرد
در تعاملات اجتماعی روزمره در طول مسیر
و در پیوندهای اجتماعی که بین مردم تقویت میشود
برونداد این اخوت، اقتدار اجتماعی است. به بیان دیگر، اربعین را میتوان بروز عینی و ملموس آموزه اخوت اسلامی دانست؛ همان حقیقتی که خدای متعال در قرآن کریم با آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» بیان فرموده است. در تجربه معنوی پیادهروی اربعین، میتوان این برادری مؤمنانه را بهروشنی دید؛ برادریای که بنیان آن چیزی جز محبت به امام نیست.
اگر امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام میفرمایند: «عَلَیْکُم بِالتَّواصُلِ وَالتَّباذُلِ، وَإیّاکُم وَالتَّدابُرَ وَالتَّقاطُعَ»، یعنی بر شما باد که پیوند دوستی و محبت را حفظ کنید، به یکدیگر بخشش کنید، دشمن هم نباشید و این پیوند را قطع نکنید، شما در پیادهروی اربعین مصداق عینی این پیوند، دوستی و محبت را بهروشنی میبینید.
همچنین وقتی در روایات آمده است: «المُؤمِنُ لِلمُؤمِنِ کَالبُنیانِ المرصوص» که در آن، پیوندهای اجتماعی در زیست ایمانی به یک ساختمان تشبیه شدهاند ـــ ساختمانی که آجرهایش با پیوند و استواری کنار هم قرار گرفتهاند تا یک کالبد منسجم بسازند ـــ این حقیقت در پیادهروی اربعین عینیت مییابد. همانگونه که در ساختمان، اتصال و پیوستگی اجزا هویت کل را شکل میدهد، در زیست ایمانی نیز پیوندهای اجتماعی باید چنین استحکام و انسجامی داشته باشند.
از همین رو، اخوت اسلامی، برادری، انسجام و مواساتی که در اربعین دیده میشود، تجلی روشن بخشی از آن رخدادهای بینظیر و بزرگ است که در عصر ظهور واقع خواهد شد.
انتهایپیام/