با معرفت مثل حامد بهداد که برای باران اشک ریخت
اقتصاد ایران: باران کوثری در سالهای اخیر بیشتر از هر چیز بهخاطر مواضع اجتماعیاش مورد توجه قرار گرفته است.
برترینها: باران کوثری در سالهای اخیر بیشتر از هر چیز بهخاطر مواضع اجتماعیاش مورد توجه قرار گرفته است. او در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی اظهارنظرهایی داشت که این مواضع او باعث شد تا بهطور موقت از دنیای بازیگری فاصله بگیرد. اما اخیراً خبری منتشر شده مبنی بر اینکه باران کوثری قرار است در موسسه کاج کارگاه بازیگری برگزار کند، که این اقدام بهنوعی نشاندهنده بازگشت او به دنیای فعالیتهای هنری است، ولی اینبار نه بهعنوان بازیگر بلکه بهعنوان مدرس.
حامد بهداد، یکی از همکاران باران کوثری در سینما، اخیراً در مصاحبهای درباره وضعیت بازیگری او صحبت کرده و گفته که باران کوثری نمیتواند نسبت به وقایع اجتماعی بیتفاوت باشد. بهداد اشاره کرده که همین ویژگی باعث شد که او بهطور موقت از بازیگری کنار بکشد. بهداد جایی در میانه گفتگو حتی برای باران کوثری اشک ریخت، به هر حال اهالی سینما میدانند که این دو خیلی با هم رفاقت داشتند، خصوصا در سالهای ابتدایی شهرت حامد بهداد.
درباره کارنامه بازیگری باران اما نمیشود خیلی قاطع نظر داد، گاهی خیلی خوب است، مثلا در فیلمهایی مثل "دایره زنگی"، "کوچه بینام" و "بیهمهچیز" بهخوبی توانسته نقشهای پیچیده را ایفا کند و البته جنس همین سه نقش به طور کلی متفاوت است، در فیلم قرایی او یک نقش اساسا جدا از تمام نقشهای دیگرش دارد و در کوچه بینام یک تیپ جذاب را ایفا میکند.
با این حال، در برخی آثار، مانند "عصبانی نیستم" و "عرق سرد"، شاید نتوانسته به آن سطح بازیگری که در فیلمهای دیگر از او دیدیم برسد. در این فیلمها، بازی او گاهی به نظر سطحی و کمعمق میآید. شاید هم ایراد از محدودیت متن باشد، مثلا درباره فیلم درمیشیان، حال و هوای خاص آثار او، کار را برای برخی بازیگران دشوار میکند.
به هر حال نبود باران کوثری در سینمای ایران در سطحی پایینتر شبیه به نبود امثال فاطمه معتمدآریا و یا حتی ترانه علیدوستی است، بازیگرانی که علاوه بر دنیای سینما، در عرصه مسائل اجتماعی نیز حضور فعالی دارد و این ویژگیها آنها را همکارانش متمایز میکند. این همان چیزیست که بهروز افخمی در گفتگوی جنجالی با احمد طالبینژاد دربارهش حرف زد و شاکی بود که چرا برخی بازیگران اظهارنظر سیاسی دارند. البته که طالبینژاد در آن بحث پاسخ موردنظر را به افخمی داد. به هر حال این یک دوقطبی حلنشدنیست، بالاخره بازیگران باید کنش اجتماعی داشته باشند یا نه؟
شیرینِ دایره زنگی؛ فریبنده و فریبا
شیرین، دختری که تماشاگر در تمام طول مدت فیلم با او همذاتپنداری میکند و به او علاقمند میشود، در نهایت دزد و بزهکار از آب درمیآید. کاراکتر شیرین در دایره زنگی چیزی خلاف عادتهای معمول سینمای ایران است، خلاف معمول از این جهت که معمولا دخترها در سینمای ایران به شکل پیشفرض معصوم و بیگناه نمایش داده میشوند اما باران کوثری در دایره زنگی در موقعیتی تازه قرار میگیرد و بخشی از بار جذابیت فیلم را به دوش میکشد.
دلبری کاملا آشنا در کوچههای بینام
دختر پر شر و شوری که مهارش کار هرکسی نیست. او همه سعیاش این است که امروزی باشد و از زندگی لذت ببرد، لذتی در سطح مرفهترین مناطق تهران. او جنوب شهر را باور ندارد و کافی نمیداند، پس دست و پا میزند که چیز دیگری باشد. با وجود اینکه در خانوادهای با وضع معیشتی معمولی و حتی ضعیف زندگی میکند اما شکل و شمایلش را شبیه به دختران آنچنانی بالاشهری درست میکند. حتی ادبیاتش هم ربطی به طبقهاش ندارد، مثل مرد بیربطی که برای رابطه انتخاب کرده است. گریمش با آن موی فوکولدار، شال پلنگیاش و شکل آدامس جویدنش از ویژگیهای بارزی هستند که این کاراکتر را در ذهن تماشاگر ماندگار میکند.
بیهمهچیز؛ زبان سرخ و سر سبز
در «بیهمهچیز»، باران کوثری با بازی در نقش «نوری» به یکی از دقیقترین تصویرهای «حاشیهنشینِ دیدهنشده» در سینمای سالهای اخیر جان میدهد. نوری عمداً با گریم سنگین و بدنی فرسوده از بقیه اهالی جدا میشود؛ انتخابی که کوثری با قدمبرداری نامطمئن، نگاههای خیره و گفتار گاهگسسته به کاراکتر تزریق میکند تا زخمِ طولانیِ بیعدالتی را بر صورت روستا مجسم کند. حضور او نه تزئینی که کانونی است: نوری هر بار که وارد قاب میشود قطبنمای اخلاقی روایت را بههم میزند و ما را میان دلسوزی و قضاوت معلق نگه میدارد.
نکته مهم اینکه «نوری» اصلاً در متن وجود نداشت و در اقتباس قرایی افزوده و حتی از جنسیت مرد به زن تغییر داده شد؛ تغییری که بار معنایی نقش را عمیقتر کرد و امکان داد بازی کوثری به «صدای زخمیِ» روستا بدل شود. نتیجه، پرترهای تراژیک از انسانی است که سادهدلیاش پوششی برای سماجت در مطالبه عدالت میشود.
عرق سرد؛ این نقش جای کار بیشتری نداشت؟
باران کوثری در عرق سرد سهیل بیرقی میتوانست مهمترین بازی عمرش را داشته باشد، اما شاید به اندازه کافی از ظرفیت موجود این کاراکتر استفاده نکرد. او نقش یک بازیکن تیم ملی فوتسال بانوان را بازی میکند که بهدلیل لجبازی همسرش نمیتواند تیم را در مسابقات حساس آسیایی همراهی کند. چراکه همسرش اجازه خروج به او نمیدهد. کاراکتری که مابهازای واقعی هم دارد. او برای بازی در این نقش مقدار زیادی وزن کم کرد و لاغر شد تا هیکلش به یک فوتسالیست آماده بخورد، اما شاید ارتباط باران با این کاراکتر به اندازه نبود. در هر صورت آن چَک پایانی فیلم که در گوش همسرش فرود میآید، بهیادماندنی است.
عصبانی نیستم؛ روایت متنشج روزگار عصبی
عصبانی نیستم سالهای طولانی را در توقیف بهسر برد. عاشقانهای میان نوید و ستاره که تلاش میکند شبیه به عشقهای اساطیری جلوه کند. فیلم درگیر اغراق شده و به تبع آن اکتهای کوثری هم اگزجره دیده میشود. فیلم ایده بدی نداشت اما در اجرا تلف شد، بارانِ فیلم هم مثل اجزای دیگر آن کاملا هدر رفته است