کتاب "کلاه سفید"، داستان سفر ناخواسته نوجوانان و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی!

اقتصاد ایران: کتاب "کلاه سفید"، ماجرای نوجوانی است که ناخواسته، بر حسب اتفاق و بدون آنکه بخواهد، مجبور می‌شوند به یک سفر متفاوت برود.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «کلاه سفید» نوشته ملیحه ذوالفقاریان توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است. این کتاب در دسته داستان‌های نوجوان قرار دارد و ماجرای نوجوانی است که ناخواسته، بر حسب اتفاق و بدون آنکه بخواهد، مجبور می‌شود به سفر اربعین برود. 

در این سفر اتفاق‌هایی را تجربه می‌کند، با آدم‌هایی آشنا می‌شود که در نهایت یک سری سوال درباره جنگ ایران و عراق برای او مطرح می‌شود و سیر تحولی را طی می‌کند. او به ایران برمی‌گردد و این مساله را پیگیری می‌کند و متوجه اتفاق‌هایی می‌شود که در جنگ رخ داده و دامنه آن تا زمان حال ادامه دارد اما این مساله را نه او می‌دانسته و نه نسلی که هم سن و سال او هستند.

به گفته ذوالفقاریان در این کتاب تلاش شده از پیوند بین ایران و عراق که در پسینه جنگ وجود داشته -برای مثال آدم‌هایی که عراقی بودند ولی برای ایران مبارزه کردند- را که خیلی‌ها به‌خصوص نوجوان‌ها از آن‌ها اطلاعی ندارند، بازگو شود و در قالب رمان به سیر تحولی و اتفاقی که در اربعین رخ می‌دهد، بپردازد. 
شخصیت اصلی رمان نوجوان است اما نمی‌توان گفت که صرفا مخاطبان آن تنها نوجوان هستند. داستان به نوعی روایت شده که هم برای نوجوانان و بزرگسالان قابل استفاده است. 

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: 

عهدی که با خودم بستم را همان جا شکستم. اینکه از هیچ عراقی نه یک قطره آب بگیرم نه یک لقمه غذا. می‌گفتند همه جا موکب‌های ایرانی ریخته. کو، کجا بود؟! با این اوصاف جنازه‌ام هم به خانه برنمی‌گشت. حالا اگر غذا نمی‌خوردم و تا رسیدن به ایرانی‌ها طاقت می‌آوردم، برای تشنگی چه غلطی می‌کردم. توی همین فکرها بودم که وانتی پر از بطری‌های آب معدنی درست در فاصله ده متری‌ام ایستاد. دو جوان، یکی لاغر و آن یکی چاق پشت وانت ایستاده بودند. با صدای بلند فارسی و عربی را با هم بلغور می‌کردند و مردم را صدا می‌زدند. «هلابیکم بکم زائر... آب آب. ماء ماء بارد» به فکر افتادم که این‌ها ایرانی‌اند، عراقی‌اند؟ حالا که آب بود و به خودم حق می‌دادم بخورم، غرورم اجازه نمی‌داد. فکر می‌کردم هنوز هم می‌توانم روی عهدم باشم. معلوم نبود شاید جلوتر موکب ایرانی پیدا می‌شد. توی فکر بودم و به جمعیت نگاه می‌کردم که راننده پهن پیکر از وانت پیاده شد. او هم با صدایی پرحجم و بلند شروع کرد به دعوت مردم. جمعیت آنقدر زیاد شد که یک آن در حلقه مردم تشنه افتادم و بدون اینکه بخواهم با فشار آنها به ماشین نزدیک شدم. تا به خودم بیایم راننده وانت، بطری آبی دستم داد و فشار جمعیت مثل دستگاهی اتومات تنم را از درون آن مخزن آدم بیرون انداخت. خنکی آب تا مغز استخوانم نفوذ کرد و لذتش به جانم نشست. آن آب نطلبیده مراد بود و تشنگی که داشت سلول سلول تنم را می‌سوزاند نامراد. خوردم تا نیمه بطری را سر کشیدم و خنک شدم. عهدم را شکستم و تمام. بی‌خیال ماجرا شدم و به خودم حق دادم و گفتم: « این کله خری‌ها اینجا جواب نمی‌ده.» 

این کتاب با 347 صفحه و قیمت 290 هزار تومان عرضه شده است.

انتهای پیام/ 

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ