خبرنگاران روای حقیقت در تنگنای ممنوعیت

اقتصاد ایران: خبرنگارانی که در جنگ 12 روزه، چه در میدان و چه در تحریریه‌ها و با تماس‌های تلفنی، شبانه‌روزشان را در میان صدای موشک‌ها و پهپادها و پدافند هوایی، محصور در وحشتی که جان همه انسان‌های شهرهای ایران را می‌لرزاند، سعی کردند آنچه را می‌بینند و تجربه می‌کنند، گزارش کنند و تا می‌توانند اسیر پروپاگاندای خارجی که «انسان» خاورمیانه‌ای برایش مهم نبود و بر طبل جنگ می‌کوبید، نشوند اما آنقدر سدهای ممنوعیت برای حضور در محل‌های انفجار، در بیمارستان‌ها، زندان اوین، انبار نفت و... محکم بود که لاجرم خیلی‌هایشان از نوشتن آنچه به واقع می‌گذشت، جا ماندند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، امسال روز خبرنگار بعد از آن از راه رسید که خبرنگاران داخل ایران، از روزهای آخر خردادماه تا همین حالا در حال گذراندن آزمونی سخت‌اند؛ آزمون جنگ 12 روزه. از نیمه‌شبی که جنگ ایران و اسرائیل از راه رسید، خبرنگاران زیادی در داخل و خارج ایران، چشم‌ها و گوش‌هایشان را تیز کردند، شروع به پوشش میدانی محل‌های انفجار کردند، تحلیل‌های روزانه نوشتند، سراغ مصدومان و خانواده‌های شهدا رفتند و در مجموع، در یک دوره فشرده و پیچیده، شروع به کاری کردند که تا به حال چندان تجربه‌اش نکرده بودند؛ روزنامه‌نگاری جنگ. 

روزنامه‌نگاران معاصر جهان، برای آنچه روزنامه‌نگاری جنگ خوانده می‌شود، در همه این سال‌ها آثار کسانی را دنبال کرده‌اند که در جنگ‌های مختلف حضور داشته و مستقیم از میانه میدان گزارش داده‌اند؛ جنگ‌هایی که در دوره پرآشوب معاصر، کم نبوده‌اند و قربانیان زیادی به جا گذاشته‌اند؛ نمونه‌اش جنگ ویرانگر در اوکراین و غزه که همچنان هم از میان مردم و هم از خبرنگاران قربانی می‌گیرد.

اما بیشتر خبرنگاران ایرانی، به‌ویژه آنها که در ایران ماندند بعد از جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، حضور چندانی در میادین جنگی نداشته‌اند و این شاید جزو خوش‌شانسی آنها باشد که از مرگبارترین واقعه جهانی دور مانده‌اند؛ این دور ماندن و فقط خواندن از جنگ‌های مختلف اما شاید کمی آنها را درباره آنچه که در روزهای جنگی و در میدان باید در دست داشته باشند، دور کرده است، اینکه وقتی جنگ می‌شود، آنها باید دقیقاً کجا بایستند؟ باید چطور استقلال‌شان را حفظ کنند و چطور از پس محدودیت‌ها بربیایند؟

پاسخ سوال آخر، برای روزنامه‌نگاران داخل ایران که جنگ ایران و اسرائیل را گزارش کردند، شاید از همه مهمتر باشد؛ پاسخی که شاید هرچه آثار کیت‌وب و اوریانا فالاچی و لورا پوش و کاترین گراهام و کریستین امانپور و همه خبرنگاران جنگی را بخوانند و ببینند، کمتر از میان‌شان درباره آنچه خبرنگاران ایرانی در همه روزها و بعد ناگهان در روزهای ویژه‌ای مثل جنگ با آن روبه‌رو می‌شوند، پیدا کنند؛ درباره ممنوعیت‌های ویژه‌ای که مخصوص ایران است و شگفتا که فقط هم از سوی نظام حاکم نیست، این را دیگر همه آنها که در دو ماه گذشته، وقایع جنگ و آثارش بر مردم را گزارش کرده‌اند، به خوبی می‌دانند. 

خبرنگاران ایرانی خوب می‌دانند وقتی شرایط خاصی در ایران پیش می‌آید، چطور ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها از راه می‌رسند و راه‌های درست گزارشگری را می‌بندند؛ حال فرق نمی‌کند این شرایط خاص، سقوط یک هواپیما باشد یا حمله یک کشور خارجی.

خبرنگارانی که در جنگ 12 روزه، چه در میدان و چه در تحریریه‌ها و با تماس‌های تلفنی، شبانه‌روزشان را در میان صدای موشک‌ها و پهپادها و پدافند هوایی، محصور در وحشتی که جان همه انسان‌های شهرهای ایران را می‌لرزاند، سعی کردند آنچه را می‌بینند و تجربه می‌کنند، گزارش کنند و تا می‌توانند اسیر پروپاگاندای خارجی که «انسان» خاورمیانه‌ای برایش مهم نبود و بر طبل جنگ می‌کوبید، نشوند اما آنقدر سدهای ممنوعیت برای حضور در محل‌های انفجار، در بیمارستان‌ها، زندان اوین، انبار نفت و... محکم بود که لاجرم خیلی‌هایشان از نوشتن آنچه به واقع می‌گذشت، جا ماندند.

در آن 12 روز، خبرنگاران زیادی، با تمام توان کار کردند اما لحظات زیادی بود که آنچه را می‌خواستند نمی‌توانستند به دست بیاورند، بنویسند و بعد نفس راحتی بکشند. این میان برخورد مخاطبان، خود قصه دیگری بود؛ مخاطبانی که به دو دسته تقسیم شده بودند؛ آنها که قدر تن به آتش زدن آنها را می‌دانستند و آنها که خبرنگاران را همدست روایت مسلط حاکمیتی و رسانه‌های همسو می‌دانستند.

دسته دوم در روزهای خون و باروت، خبرنگاران و به‌ویژه خبرنگاران اجتماعی را متهم به «سوگنامه‌نویسی» کردند، به این دلیل که با خانواده‌ها و دوستان کشته‌شدگان مصاحبه می‌کردند تا آنها را از «عدد» دربیاورند، به بهشت زهرا می‌رفتند تا از سوگ بازماندگان بنویسند و در گفت‌وگوهایی که با مسئولان داشتند، از برنامه‌شان برای رسیدگی به وضعیت «خانه‌خراب‌ها» می‌پرسیدند.

خبرنگاران در روزهای آتش و ویرانی، صدای رسای مردمی بودند که در قطعی اینترنت، صدایی نداشتند و انسانی روایت کردن جنگ را آنها اگر از کلاس و دانشگاه‌های داخلی هم یاد نگرفته بودند، درون آگاه‌شان، به آنها یاد داد و نوشته‌هایشان که به تمامی، روایت مستند و مستقل دردِ آدمی بود، پاسخی روشن بود به کسانی که به آنها اتهام همکاری و همراهی با هژمونی دولتی و حاکمیتی می‌زدند. آنها راوی بی‌طرف و چشم بیدار قربانیان جنگ شدند. 

آنا پولیتکوفسکایا، روزنامه‌نگار معروف جنگ چچن روزی نوشته بود: «شجاعت واقعی آنجاست که در دل جنگ، صدای بی‌گناهان را به گوش دنیا برسانی، حتی وقتی که همه می‌خواهند آن صدا خاموش بماند.» و خبرنگاران داخل ایران در همه این سال‌ها و به‌ویژه در جنگ 12 روزه و روزهای پس از آن، شجاع‌ترین شجاعان بودند.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ