اصفهان، بر سر دو راهی توسعه یا حفاظت از بافت تاریخی
اقتصاد ایران: اصفهان-در شهر تاریخی اصفهان، توسعه شهری و حفاظت از بافت تاریخی در تقابل قرار گرفتهاند؛ تجربه جهانی نشان میدهد راهحل میانجی قابل تحقق است.
خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: شهر تاریخی اصفهان امروز بیش از همیشه ضدر معرض دوگانگی بزرگ قرار دارد. از یک سو نیازهای شهروندی و اقتضائات توسعه شهری در قرن بیستویکم ایجاب میکند که زیرساختها ارتقا یابد. از سوی دیگر، لایههای تاریخی و بافت ارزشمند این شهر که قدمتی چند هزارساله دارد در برابر مداخلات عمرانی حساس است. این پرسش اساسی مطرح است که در چنین بسترهایی، باید توسعه شهری را در اولویت قرار داد یا حفظ لایههای تاریخی و میراث فرهنگی را؟
پرسشی که نهتنها در اصفهان بلکه در بسیاری از شهرهای کهن دنیا مانند فلورانس، کیوتو، استانبول یا فاس مراکش نیز مطرح شده و در هرکدام تجربههای گوناگونی در پیشگرفته شده است. این گزارش با مرور دیدگاه کارشناسان و صاحبنظران حوزههای مختلف و بررسی تجربیات موفق جهانی، تلاش دارد این پرسش را بدون نقد یا جانبداری، از منظر علمی موردبررسی قرار دهد.
توسعه در شهر تاریخی، آری یا خیر؟
دکتر کاوه رفیعی، پژوهشگر حوزه شهرسازی و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران معتقد است مسئله اصلی نه در تقابل، بلکه در فقدان سیاستهای تلفیقی و همزیستانه نهفته است. به گفته او، در دهههای گذشته نگاه تقابلی میان توسعه و حفاظت باعث شده هم مدیریت شهری و هم بدنه کارشناسی در برابر یکدیگر موضع بگیرند.
رفیعی در گفت و گو با خبرنگار مهر تأکید میکند که در بسیاری از نقاط جهان، تجربههای موفقی وجود دارد که نشان میدهد توسعه شهری الزاماً به معنای تخریب نیست. بلکه وقتی به عنوان بخشی از یک برنامه کلنگر و با لحاظ ارزشهای تاریخی تعریف شود، میتواند هم به بهبود خدمات عمومی منجر شود و هم از هویت تاریخی صیانت کند. او شهر استانبول را به عنوان نمونهای از این الگوها معرفی میکند. شهری که توانسته با ایجاد سامانههای حمل و نقل زیرزمینی، بدون آسیب به بافت تاریخی، زیرساختهای مدرن خود را توسعه دهد.
وی همچنین به نقش برنامهریزی کاربری زمین در مدیریت تعارضها اشاره میکند. به اعتقاد رفیعی، در صورتی که طرحهای جامع و تفصیلی شهری به شکل مشارکتی و همراه با بدنه میراث فرهنگی تدوین شود، میتوان از بروز بسیاری از تعارضات جلوگیری کرد.
تخریب لایههای باستانی؛ آسیب جبرانناپذیر
دکتر ناهید کریمی، باستانشناس و متخصص در حوزه لایهنگاری شهری، نگرانی جدیتری دارد. او معتقد است که اغلب لایههای تاریخی در شهرهایی چون اصفهان، هنوز به طور کامل شناسایی و مستند نشدهاند و در چنین شرایطی، هر نوع عملیات عمرانی میتواند به نابودی غیرقابل بازگشت این اطلاعات بینجامد.
کریمی در گفت و گو با خبرنگار مهر بر این نکته تأکید دارد که در بسیاری از شهرهای اروپایی، نخستین اقدام برای هر نوع توسعه عمرانی، تهیه نقشههای باستانشناسی است. او از فلورانس به عنوان الگویی موفق یاد میکند. شهری که پیش از هر نوع عملیات زیرساختی، نهادهای شهرسازی موظفند استعلامهای دقیق از مؤسسات باستانشناسی دریافت کنند. در صورت مشاهده شواهد لایههای تاریخی، پروژه یا متوقف میشود یا به گونهای اصلاح میشود که اثر مخربی نداشته باشد.
وی همچنین به تجربه پاریس در دهه ۱۹۷۰ اشاره میکند. پروژه عظیم حفاری در میدان لوشاتله به کشف بقایای تاریخی مهمی انجامید. به جای تخریب این آثار، شهرداری پروژه را تغییر داد و اکنون این مکان به یکی از جاذبههای توریستی پاریس تبدیل شده است به همین جهت نگاه آیندهنگر به میراث، میتواند آن را به فرصت تبدیل کند نه مانع.
حریم منظر تاریخی؛ سرمایهای که نباید فراموش شود
مهندس سامان کرباسی، متخصص منظر شهری، موضوع دیگری را مطرح میکند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: حریم منظر تاریخی. به گفته او، بسیاری از توسعههای شهری حتی اگر به لایههای زیرین آسیب نرسانند، ممکن است با ساخت بناهای ناهمگون، منظر تاریخی را خدشهدار کنند.
کرباسی در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید که منظر شهری در شهرهای تاریخی، چیزی فراتر از بنای مفرد یا خیابان است. اصفهان با داشتن محوری همچون چهارباغ عباسی، باید در برنامهریزی شهری خود به تناسب ارتفاعات، رنگها، مصالح و خطوط دیدنیز توجه کند.
وی تجربه کیوتو در ژاپن را مثال میزند. شهری که با تعیین ضوابط دقیق برای رنگ، ارتفاع و شکل ساختمانها در بافت تاریخی خود، موفق شده توازن ظریفی میان مدرنیته و سنت برقرار کند.
این متخصص منظر شهری پیشنهاد میکند در طرحهای توسعهای، پیوست منظر تهیه شود تا از بروز ساختوسازهایی که به هویت بصری شهر آسیب میزند جلوگیری شود. کرباسی همچنین خواستار آن است که مدیریت شهری با نگاه بلندمدت، منظر تاریخی را نه مانع توسعه بلکه بخشی از سرمایه شهری تلقی کند.
حق به شهر و مفهوم توسعه متوازن
شبنم مقصودی، جامعهشناس شهری و مدرس دانشگاه، از زاویهای اجتماعی به موضوع نگاه میکند. او بر این باور است که مفهومی چون «حق به شهر» ایجاب میکند که همه ساکنان، اعم از امروز و نسلهای آینده، از فضای تاریخی و میراث مشترک برخوردار باشند. به اعتقاد مقصودی، خدماترسانی بهتر به شهروندان باید در تعادل با حفظ هویت شهری تعریف شود.
مقصودی در گفت و گو با خبرنگار مهر از تجربه شهر فاس در مراکش سخن میگوید. شهری که با حفظ شبکه سنتی بازارها و معابر خود، توانسته هم گردشگری پایدار ایجاد کند و هم ساختار اجتماعی سنتیاش را حفظ نماید. به اعتقاد او، در صورتی که توسعه شهری صرفاً به معنای آسفالتریزی و ساخت سازههای عظیم باشد، در بلندمدت نه تنها به نارضایتی عمومی منجر میشود، بلکه شهروندان را از میراث فرهنگیشان بیگانه میسازد.
وی تأکید دارد که حفاظت از بافت تاریخی، به معنای انجماد نیست. بلکه باید از طریق ابزارهای نوین مانند گردشگری فرهنگی، کاربریهای ترکیبی و بازآفرینی شهری، این بافتها را زنده و پویا نگه داشت.
تجربه شهرهای تاریخی جهان چه میگوید؟
بررسی تطبیقی شهرهای تاریخی جهان نشان میدهد که رویکرد غالب، اولویتبخشی همزمان به توسعه و حفاظت است. در پاریس، فلورانس، استانبول، کیوتو و فاس، مدلهایی طراحی شدهاند که در آن ملاحظات تاریخی به صورت یک الزام در دل طرحهای توسعه شهری گنجانده شدهاند.
در استانبول، پیش از اجرای خط مترو، باستانشناسان به مدت ۵ سال محوطه را کاوش کردند. نتیجه این فرایند، هم توسعه حملونقل عمومی بود و هم کشف بزرگترین بندر باستانی این شهر. در کیوتو، ضوابط ارتفاعی به شدت رعایت میشود تا افق بصری شهر دگرگون نشود. در فلورانس، هر ساختمان جدید باید با مصالح و رنگ متناسب با محیط پیرامون ساخته شود. در فاس، بازسازی محلهها با مشارکت مردم محلی انجام شده و ارزشافزوده اقتصادی برای آنان نیز فراهم آورده است.
الگوی جهانی، توسعهای از دل تاریخ است
کیوان نیکسرشت، پژوهشگر اقتصاد شهری و عضو هیئت علمی دانشگاه، در گفت و گو با خبرنگار مهر تحلیل خود را از منظر اقتصادی ارائه میدهد. او معتقد است که ما هنوز در کشورمان به درک دقیقی از مفهوم اقتصاد میراث نرسیدهایم. بسیاری از مسئولان تصور میکنند که بافت تاریخی، تنها بار مالی و اداری دارد، در حالیکه تجربه جهانی خلاف این موضوع را اثبات کرده است.
به باور نیکسرشت، شهرهایی که موفق شدهاند میراث تاریخی خود را حفظ کنند، امروز به قطبهای گردشگری، فرهنگسازی و اشتغال بدل شدهاند. فلورانس، استانبول، پراگ، و حتی شهرهایی چون سمرقند و بخارا، نشان دادهاند که حفاظت از میراث، یک سرمایهگذاری هوشمند در اقتصاد شهری است. در این شهرها، سرمایهگذارانی جذب میشوند که خواهان فعالیت در محیطهایی با اصالت فرهنگی هستند و این موضوع موجب رونق اقتصادی پایدار میشود.
وی با اشاره به اصفهان، میگوید که اگر تخریب بافت تاریخی در فرآیند توسعه شهری ادامه پیدا کند، درآمدهای آتی شهر از محل گردشگری فرهنگی، صنایع خلاق و برندینگ شهری کاهش خواهد یافت. در مقابل، ساخت پروژههایی با عمر اقتصادی کوتاه، تنها هزینههای نگهداری را بالا برده و بازگشت سرمایهای نخواهد داشت. بنابراین، نگاه اقتصادی دقیق، ایجاب میکند که توسعه در اصفهان از درون بافت، و با حفظ ارزشهای آن انجام شود.
نیکسرشت در پایان خاطرنشان میکند که در سیاستگذاری توسعه شهری، باید مفهوم میراث بهعنوان دارایی ملی تلقی شود. وقتی یک بنای تاریخی تخریب میشود، در واقع سرمایهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از بین رفته که بازسازی آن ممکن نیست. آینده شهرهای تاریخی، به میزان درک مدیران از این واقعیت گره خورده است.
همزیستی به جای تقابل
در نهایت، این گزارش بر آن است که مسئله توسعه شهری و حفاظت از لایههای تاریخی، نه دو قطب متضاد بلکه دو بال برای پرواز شهری متوازن هستند. اصفهان میتواند همانند بسیاری از شهرهای موفق جهان، از ظرفیتهای تاریخی خود در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهروندان بهره بگیرد. شرط تحقق این هدف، وجود سیاستهای هماهنگ، استفاده از مطالعات پایه باستانشناسی و منظر، تدوین ضوابط دقیق معماری و مهمتر از همه، داشتن رویکردی فرهنگی در مدیریت شهری است.
میراث تاریخی شهرهای کهن، اسنادی زنده از هویت تمدنی مردمانشان است. توسعهای که این هویت را نادیده بگیرد، هرچند در ظاهر رفاه به همراه آورد، اما در باطن موجب از دست رفتن ریشهها خواهد شد. توسعه پایدار شهری تنها در بستری امکانپذیر است که گذشته و حال را به هم پیوند زند و آیندهای قابل زیست برای همگان بسازد.