زیستبوم مجازی، موضوعی مغفول در سیاستگذاری فرهنگی حوزه کودک و نوجوان
اقتصاد ایران: اصفهان-کارشناسان حوزه کودکان و نوجوانان هشدار داده اند که فضای مجازی به دلیل نبود سیاستگذاری مؤثر، به یکی از بحرانهای خاموش فرهنگی بدل شده و نیاز است به این حوزه توجه شود.
خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: با گسترش روزافزون فناوریهای دیجیتال و نفوذ بیسابقه اینترنت در زندگی روزمره، زیستبوم مجازی کودک و نوجوان به یکی از مهمترین و در عین حال پیچیدهترین عرصههای فرهنگی و اجتماعی بدل شده است. دنیایی که در آن مرز میان تفریح، آموزش، کنشگری و آسیبپذیری روز به روز کمرنگتر میشود و کودکان و نوجوانان، بهعنوان کاربران اصلی این فضا، نیازمند توجه، هدایت و حمایت جدیتری از سوی خانوادهها، نهادهای فرهنگی و سیاستگذاران رسانهای هستند.
در این میان، شکلگیری رفتارهای جدید، الگوهای ارتباطی نو و دسترسی بدون واسطه به محتواهای متنوع، فرصتها و تهدیدهایی را رقم زده که درک دقیق آنها، مستلزم شنیدن بیواسطه دیدگاههای خود نوجوانان بهعنوان کنشگران اصلی این زیستبوم است.
نگاهی از درون به تجربه زیست نوجوانان در فضای مجازی، میتواند افقهای تازهای برای سیاستگذاریهای هوشمندانهتر و طراحی پلتفرمهای بومی و امن فراهم کند؛ افقهایی که تنها در گفتوگو با نسل دیجیتال امروز روشن میشوند.
فضای مجازی، هم فرصت است و هم سرگرمی
محمد پارسا غفاری، نوجوان فعال در عرصه مجازی در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر درباره نوع مواجهه نسل نوجوان با فضای مجازی و میزان استفاده از این فضا، تأکید کرد: بسیاری از ما نوجوانان بخش زیادی از وقت خود را در فضای مجازی میگذرانیم، بهویژه در فصل تابستان و اوقات فراغت که زمان بیشتری برای این کار داریم. حضور در فضای مجازی فقط بازیکردن نیست؛ خیلی از ما در قالب تیمها یا گروههای مجازی فعالیت میکنیم و حتی تولید محتوا داریم.
وی با اشاره به تجربه شخصی خود در این زمینه افزود: من عضو یک گروه آنلاین هستم که در آن با همسنوسالهایم بازیهای گروهی انجام میدهیم. این فضا آنقدر جذاب و پرهیجان است که اگر بخواهم مقایسه کنم، فعالیت مشابهی با این میزان از جذابیت در فضای حقیقی نداریم. یعنی فضایی که بتواند دقیقاً مطابق با علایق ما باشد و در عین حال برایمان قابل دسترس و پرهیجان هم باشد.
وقتی رایگانبودن هم یک امتیاز است
این نوجوان فعال در فضای مجازی همچنین با بیان اینکه «یکی از امتیازات فضای مجازی برای نسل ما، رایگانبودن یا کمهزینهبودن آن است»، گفت: فرض کنید یک کودک بخواهد چند بار به شهربازی برود، باید هزینه زیادی بدهد؛ در حالی که در فضای مجازی ما میتوانیم با کمترین هزینه یا حتی رایگان، از بازیها، آموزشها و سرگرمیهای متنوع استفاده کنیم. این یک نکته مهم است، بهویژه برای خانوادههایی که توان اقتصادی بالایی ندارند.
آیا همه نوجوانانِ آنلاین، مشکلدارند؟
پارسا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی نگاههای رایج در میان بزرگترها اظهار کرد: بعضیها میگویند نوجوانانی که زیاد در فضای مجازی هستند، حتماً دچار مشکلات روحی یا خانوادگیاند. اما از نظر من و خیلی از دوستانم این نگاه درست نیست. بیشتر ما برای علاقه، هیجان، ارتباط با دوستان و سرگرمی وارد این فضا شدهایم و آن را بخشی از زندگی عادی خود میدانیم.
وی ادامه داد: فضای مجازی الزاماً یک فضای منفی یا پرخطر نیست. البته قبول دارم که باید کنترل و نظارت وجود داشته باشد، اما به شرطی که این کنترل با فهم و احترام همراه باشد، نه محدودیت و منع کامل. خانوادهها نباید این فضا را فقط تهدید ببینند؛ باید بپذیرند که دنیای ما نوجوانها، با دنیای کودکی خودشان فرق کرده است.
نگاه نسلی ما به فضای مجازی، ابزار رشد است نه فقط وقتگذرانی
این نوجوان فعال دیجیتال در جمعبندی دیدگاه خود درباره فضای مجازی تأکید کرد: ما به فضای مجازی فقط به چشم سرگرمی نگاه نمیکنیم. این فضا هم کاربرد آموزشی دارد، هم تفریحی، و هم میتواند برای رشد شخصی ما مؤثر باشد. مثلاً آموزشهای مجازی، مهارتآموزی، زبانآموزی و حتی یادگیری برنامهنویسی از طریق همین فضا انجامپذیر است.
وی با بیان اینکه استفاده از پلتفرمهای داخلی هم برای ما لذتبخش است گفت: در برخی موارد، پلتفرمهای داخلی مانند آپارات هم استفاده میکنیم، ولی تنوع و کیفیت آنها نسبت به نمونههای خارجی پایینتر است. اگر قرار باشد جایگزین داخلی برای سرویسهای محبوب خارجی ایجاد شود، باید کیفیت و هیجان آن همسطح باشد. اینکه فقط بخواهند یک نسخه داخلی بدون جذابیت بسازند، باعث میشود نوجوانها سمت آن نروند.
فضای مجازی، نیاز به جایگزین ندارد، نیاز به بهبود دارد
پارسا با اشاره به اینکه «نمیشود فضای مجازی را از زندگی بچهها حذف کرد»، تأکید کرد: اگر قرار است فضای مجازی سالمسازی شود، باید جایگزینهایی در همان فضا ایجاد شود، نه اینکه همهچیز را ببندند. همانطور که دیگران برای علایق خودشان فضا دارند، ما هم باید در این زیستبوم سهم داشته باشیم. اگر نسخههای داخلی با کیفیت مناسب و قابل رقابت طراحی شوند، هم استقبال میکنیم و هم استفاده میکنیم.
وی تصریح کرد: خانوادهها و سیاستگذاران باید نگاه واقعبینانهتری به حضور ما در فضای مجازی داشته باشند. این فضا بخشی از زندگی ماست، نه دشمن ما. مهم این است که آن را بهتر بشناسند، نه اینکه صرفاً از آن بترسند.
والدین، گمشده زیستبوم مجازی کودک و نوجوان
مهدی غفاری، از والدین دارای فرزند در سنین کودکی و نوجوانی، در گفت و گو با خبرنگار مهر با انتقاد از واژه «فضای مجازی» و تأثیر آن بر تلقی خانوادهها و نسل جدید، گفت: این واژه برای من هنوز حل نشده است. وقتی میگوئیم فضای مجازی، ناخودآگاه یک علامت سوال بزرگ در ذهنم شکل میگیرد. در زبانهای دیگر، این فضا چگونه تعریف شده است؟ آیا در آن زبانها نیز این فضا در تقابل با فضای حقیقی قرار میگیرد یا بخشی از همان واقعیت محسوب میشود؟
وی تأکید کرد: نسل امروز، فضای مجازی را بخشی از زیست واقعی خود میداند و دوگانگیای که ما بین فضای حقیقی و فضای مجازی قائل میشویم، باعث گسست در ارتباط والدین با فرزندان میشود. همین واژه، نوعی گارد روانی در والدین ایجاد میکند و ناخودآگاه شکاف بین دو نسل را بیشتر میکند.
فقدان سواد رسانهای والدین، تهدیدی ناپیدا
این والد دغدغهمند در ادامه به موضوع سواد رسانهای والدین اشاره کرد و گفت: آموزش و آگاهی والدین نسبت به فرصتها و تهدیدهای فضای دیجیتال، یک خلأ جدی است. بسیاری از والدین دسترسی کافی به منابع آموزشی ندارند و متولیان فرهنگی نیز نتوانستهاند آنطور که باید در این زمینه مرجعیت پیدا کنند.
غفاری افزود: گاهی حتی درک درستی از مفهوم «رسانه» وجود ندارد و همین باعث میشود که والدین نتوانند با مفاهیم رسانهای تعامل مؤثر داشته باشند. این در حالی است که فرزندان ما بدون واسطه در این فضا زندگی میکنند و اگر آموزش نبینند، آسیبها را مستقیم تجربه خواهند کرد.
کودک، خود منبع درک مفاهیم فضای مجازی است
غفاری به تجربه شخصی خود در مواجهه فرزندش با فضای مجازی اشاره کرد و گفت: وقتی فرزندم وارد فضای دیجیتال شد، برخلاف تصورم، خودش بسیاری از مفاهیم را که من نیاز داشتم برایش با دلیل و استدلال توضیح دهم، بهراحتی درک کرد. درواقع وقتی خود کودک از دل فضای مجازی پیامها را دریافت میکند، مقاومت کمتری نسبت به مفاهیم جدید نشان میدهد و درکش نسبت به فرصتها و تهدیدها ملموستر است.
وی ادامه داد: این تجربه به من نشان داد که کودک در مواجهه با مسائل روز فضای مجازی، میتواند از خود این فضا یاد بگیرد. البته به شرطی که والدین بهصورت کنترلشده و هدفمند، مسیر را برای یادگیری و رشد باز بگذارند.
ضرورت سادهسازی مفهوم سواد رسانهای
این نماینده والدین با تأکید بر ضرورت سادهسازی مفاهیم تخصصی برای عموم خانوادهها افزود: اگر ما سواد رسانهای را با اصطلاحات پیچیده و تخصصی معرفی کنیم، والدین نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. امنیت سایبری و تفکیک پیامها از هم، مباحث مهمی هستند اما باید در زبانی ساده و کاربردی به خانوادهها آموزش داده شوند.
وی افزود: بسیاری از والدین به دلیل فقدان مهارت یا اطلاعات کافی، نمیدانند چطور باید در این فضا نقش ایفا کنند. به همین دلیل، نهادهایی چون کانون پرورش فکری باید مرجعیت خود را در این حوزه تثبیت کنند و آموزشهایی متناسب با نیاز روز ارائه دهند.
شکاف نسلی و نبود کنش میدانی؛ از عوامل اصلی گرایش به فضای دیجیتال
رضا موچان، روانشناس و درمانگر حوزه کودک و نوجوان با تأکید بر پیوستگی فضای واقعی و مجازی در سبک زندگی امروز در گفت و گو با خبرنگار مهر گفت: امروز دیگر نمیتوان مرز روشنی میان زیست حقیقی و زیست مجازی کودک و نوجوان ترسیم کرد و این پیوستگی، درک دقیق از دلایل جذب شدید آنان به این فضا را ضروری میسازد.
هویتپراکنی متکثر در پلتفرمها
موچان در تحلیل روانشناختی از شیوه هویتیابی نوجوانان در فضای دیجیتال گفت: امروز ما با پدیدهای روبهرو هستیم که در آن نوجوانان در پلتفرمهای مختلف هویتهای متفاوتی برای خود شکل میدهند. فردی که در فضای حقیقی یک سبک ارتباطی دارد، در اینستاگرام با یک شخصیت، در تلگرام با شخصیتی دیگر و در پیامرسانی بومی یا خارجی با هویتی متفاوت ظاهر میشود. این تنوع هویتی نهتنها منجر به نوعی آزادی روانی در ارتباطات مجازی میشود بلکه باعث شکلگیری رفتارهایی در نوجوانان میشود که ممکن است در فضای حقیقی هرگز امکان بروز نداشته باشند.
وی افزود: فضای مجازی با کاستن از محدودیتهای سنتی و کاهش ملاحظات رفتاری، شرایطی را فراهم کرده که نوجوان بتواند خود را با سهولت بیشتری ابراز کند، حتی اگر این ابراز، چندپاره، ناپایدار یا غیرواقعی باشد. این مسئله خود را بهویژه در دورههای حساس هویتیابی و رشد هیجانی نشان میدهد.
اثر فوم؛ ترس از جا ماندن در نوجوان امروز
موچان با اشاره به پدیده روانشناختی «اثر فوم» یا «ترس از جا ماندن» اظهار کرد: نوجوان امروز در شبکهای پیچیده از نمایشهای مجازی قرار دارد. نوجوان تصور میکند همه در حال تجربههای لذتبخش هستند و اگر از این فضا عقب بماند، از قافله خوشیها جا مانده است. این ترس، یکی از موتورهای محرک جدی برای حضور افراطی و حتی وسواسگونه در شبکههای اجتماعی است.
وی تأکید کرد: در حال حاضر نمیتوان زیست مجازی را از زیست حقیقی جدا دانست. فضای مجازی به بخشی جداییناپذیر از سبک زندگی کودک و نوجوان تبدیل شده است. لذا نهتنها حضور در آن غیرقابل انکار است، بلکه نپرداختن به آن و فقدان راهبردهای تربیتی منجر به آسیبهای روانی، کاهش ارتباطات واقعی، اضطراب، و اختلالات رفتاری میشود.
شکاف نسلی؛ گسل عمیق درک میان والدین و فرزندان
این روانشناس کودک و نوجوان در بخش دیگری از سخنان خود با رویکرد جامعهشناختی به چرایی عدم موفقیت در مدیریت فضای مجازی توسط خانوادهها پرداخت و گفت: یکی از مهمترین چالشهای امروز، شکاف نسلی عمیقی است که میان والدین و فرزندان شکل گرفته است. والدینی که خود آشنایی اندکی با فضای مجازی دارند، نمیتوانند بر فرزند خود نظارت مؤثر داشته باشند یا درک درستی از مصرف رسانهای او به دست آورند.
وی افزود: کافی است از والدین بپرسید فرزند شما چه موسیقی گوش میدهد، چه محتوایی در پلتفرمهای مختلف دنبال میکند یا از کدام بازیها لذت میبرد. بیشتر والدین از این فهرست بیاطلاع هستند. درحالیکه ممکن است همان موسیقی، یک میلیارد بار در یک پلتفرم پخش شده باشد. این فاصله شناختی، در کنار ضعف مهارتهای فرزندپروری دیجیتال، توان اعمال محدودیت منطقی را از والدین سلب کرده است.
ناتوانی نهادهای رسمی در پاسخگویی به نیازهای میدانمحور کودکان
موچان با اشاره به نقش تعیینکننده فعالیتهای میدانی در رشد هیجانی کودکان گفت: کودکی که در ششسالگی فرصت کنش میدانی ندارد، ناگزیر به فضای مجازی پناه میبرد. در فضای حقیقی، ساختارهای تفریحی، اجتماعی و فرهنگی متناسب با سن و نیاز کودک در اختیار او نیست. همین خلأ، او را بهسوی ابزارهایی سوق میدهد که بیزحمت، سرگرمی، هیجان و حتی تعلق اجتماعی را عرضه میکنند.
وی در ادامه با استناد به برخی آمارهای رسمی اظهار کرد: در حال حاضر، حدود ۸۸ درصد از کودکان و نوجوانان در ایران حداقل یکبار در سال از فضای مجازی استفاده میکنند. همچنین، براساس برخی پژوهشها، بیش از ۶ میلیون نوجوان بین ۱۲ تا ۱۷ سال در کشور بهعنوان گیمر حرفهای شناخته میشوند. این در حالی است که بخش عمدهای از نهادهای فرهنگی و تربیتی رسمی، از جمله آموزشوپرورش، رسانهها و حتی خانوادهها، پاسخ مؤثری به این وضعیت نداشتهاند.
سواد رسانهای؛ حلقه مفقوده در تربیت فرزند دیجیتال
این روانشناس در ادامه سخنانش با انتقاد از نبود آموزش رسمی مهارتهای دهگانه روانی و اجتماعی گفت: اگر امروز نوجوان ما نمیتواند میان سود و زیان استفاده از فضای مجازی تمایز قائل شود، بهدلیل عدم آموزش تفکر نقاد است. او نمیداند در مواجهه با انتخاب بین امتحان نهایی و یک بازی چندساعته، چگونه باید تصمیم بگیرد.
تربیت بهمثابه «آرایش»، نه «پیرایش»
دکتر سیدمحمدحسین الحسینی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار مهر با اشاره به فقدان رویکرد تحلیلی دقیق نسبت به کنشهای اجتماعی در مواجهه با فضای مجازی، تصریح کرد: ما گاهی فکر میکنیم باید ورود کنیم، درحالیکه عیب از خود این ورود است. ورود بدون شناخت، منجر به برخوردهای ساختاری میشود که عاملیت فرد را سرکوب میکند.
وی با انتقاد از رویکرد رایج در نظام تعلیم و تربیت کشور افزود: نظام آموزشی ما به جای تربیت بهمثابه یک فرآیند درونی و تحولزا، بیشتر نگاهی آرایشی دارد. مثل رفتن به آرایشگاه است؛ چیزی افزوده میشود اما بار سنگینی بر روان فرد تحمیل میکند. کودک را از آنچه هست، دور میکند.
این جامعهشناس با نقل تجربهای از حضور خود در کلاس دخترش در مقطع ابتدایی ادامه داد: با هماهنگی آموزش و پرورش قرار شد پدرها هفتهای نیم ساعت در کلاس حضور یابند و کتابی برای بچهها بخوانند. بازخورد آن جلسه شگفتانگیز بود؛ بچهها با نقاشی کشیدن از قصهها کنشگری کردند. اما در ادامه، اداره آموزش و پرورش بهدلیل ملاحظاتی برنامه را متوقف کرد. نظام آموزش ما، اولویتهای حقیقی بچهها را با تلنبار برنامه درسی نادیده میگیرد.
الحسینی با تأکید بر اهمیت غریزه در سالهای نخست زندگی کودک، گفت: تا ۷ یا حتی ۱۰ سالگی، بچهها بر اساس غریزه تصمیم میگیرند، نه عقل. غریزه دروغ نمیگوید، اما ما با فشار برنامههای درسی و ساختارهای آموزشی، دائماً به کودک میگوئیم که غریزهات اشتباه است و باید به آنچه ما میگوئیم عمل کنی.
وی همچنین خاطرنشان کرد که این مواجهه غلط، منجر به استفاده از شیوههای جبری در کلاس درس میشود: به دانشآموز میگویند بنویس، حفظ کن، تکرار کن. این مسیر به عادت میرسد، نه دانایی. عقل، که حلقه واسط بین غریزه و دانایی است، از این مسیر حذف میشود.
تبدیل شدن فضای فناوری در ساختار آموزشی کشور به «بتواره»
این مدرس دانشگاه در ادامه با اشاره به تغییرات نسلی ناشی از فناوری، افزود: نظام خلقت گاهی تلنگر میزند؛ ورود موبایلها و اینترنت بهدست بچهها یکی از آنها بود. دیدیم که بچهها در کلاس درس، بهتر از معلمان از فناوری استفاده میکردند. شکاف میان والدین و کودکان در اینجا نمایان شد، اما ما به جای مواجهه، انکار کردیم.
وی فضای فناوری را در ساختار آموزشی، به «بتواره» تشبیه کرد و گفت: توسعه تربیت را بر پایه فناوری گذاشتیم، در حالیکه باید ساختار تربیت را بازبینی میکردیم. سامانه شاد و سایر ابزارهای مشابه، خود به هدف تبدیل شدند و فراموش کردیم که هدف، پاسخگویی به نیازهای کودک است.
الحسینی در ادامه با انتقاد از سیاستگذاریهای فرهنگی کشور گفت: همه تصمیمها از بالا گرفته میشود و به پایین ابلاغ میشود. تعامل فرهنگی ما یکسویه است، نه دوسویه. حتی مسابقات پادکستسازی، کلیپسازی و جشنوارهها هم اگر از دل ساختار جدا شوند، تربیتی نخواهند بود.
حال چه باید کرد؟
آنچه از تأمل در تجربه زیسته نوجوانانی مانند محمد پارسا و صحبت کارشناسان برمیآید، لزوم بازاندیشی در نحوه مواجهه با فضای مجازی برای نسل کودک و نوجوان است؛ نسلی که دیگر نه میتوان از آن خواست چشم بر این فضا ببندد، و نه باید بیدفاع در برابر امواج بیمرز اطلاعات و سرگرمی رها شود. طراحی زیستبومی مجازی که همگام با نیازهای نسلی تازه، و همزمان مبتنی بر اصول تربیتی، فرهنگی و اخلاقی باشد، ضرورتی انکارناپذیر است.
این زیستبوم باید با مشارکت فعال خود نوجوانان، نهادهای تخصصی چون کانون پرورش فکری، و نیز متخصصان حوزه رسانه، جامعهشناسی و روانشناسی کودک شکل گیرد. تنها در این صورت است که میتوان به تحقق فضایی «سفید»، ایمن و توانمندساز برای رشد خلاقانه و مسئولانه کودکان و نوجوانان در عرصه مجازی امید بست.