ضربه کاری مدیریت استقلال به چهرههای نامدار
اقتصاد ایران: ممکن است سرنوشتی ناخوشایند در انتظار وریا غفوری باشد؛ بعید نیست که یکی دیگر از چهرههای محبوب هواداران و نامی که میتواند در سالهای پیشرو پلههای ترقی را در عرصه مربیگری طی کند، اصطلاحاً بسوزد.
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران , اوضاع استقلال در یک دهه گذشته کاملاً برعکس پرسپولیس بوده است؛ فقدان ثبات از یکسو و عدم حضور مدیری توانمند و حمایتگر از سوی دیگر، سبب شده استقلال، چون دیواری سست باشد که هیچ مربیای نتواند به آن تکیه کند.
مدتی است از مطرح شدن نام وریا غفوری برای اضافه شدن به کادرفنی فعلی استقلال میگذرد. حالا حدود یک ماه از روزی که برای نخستینبار این موضوع در برخی رسانهها و منابع خبری عنوان شد، سپری شده، اما مثل بسیاری از موارد دیگر هواداران در انتظار قطعی شدن آن هستند. فعلاً که خبری نیست و حتی دیروز ساعده سیما، سخنگوی باشگاه استقلال به بیان جملهای کوتاه در این خصوص بسنده کرد: «حضور وریا غفوری نه قطعی است و نه منتفی. باید ببینیم در آینده چه پیش خواهد آمد.»
نکته حائز اهمیتی که در واکنش ساعده سیما وجود دارد، این است که دیگر کسی نمیتواند مدعی شود حضور وریا غفوری در جمع دستیاران ریکاردو ساپینتو، از اساس کذب بوده و واقعیت ندارد. در واقع سخنگوی باشگاه استقلال تأیید کرد که چنین موضوعی صحت دارد و چهبسا چند روز پیش علی تاجرنیا، رئیس هیأت مدیره استقلال در مصاحبهای که داشت ترجیح داد نامی از کسی نیاورد و صرفاً گفت: «یک پیشکسوت به زودی به کادرفنی استقلال اضافه خواهد شد.»، اما خب آنچه از شواهد و قرائن برمیآید اینکه کاپیتان محبوب سالهای نهچندان دور آبیها مترصد چراغ سبز و تأییدیهای است که فعلاً وجود ندارد.
با تمام این اوصاف، دلایل مهم و نکات قابل تأملی درباره این موضوع وجود دارد. در حالی که خسرو حیدری در کنار ساپینتو حضور دارد و جزو مربیان ایرانی کادرفنی استقلال محسوب میشود، مطرح شدن نام وریا و تصمیم مدیریت فعلی برای اضافه شدن او جمع آبیها، احتمالاً چیزی فراتر از کمک به وریا برای ورود به عرصه مربیگری و استفاده تیم از تجربیات اوست. در واقع بعید نیست مدیران حال حاضر استقلال که از جایگاه مناسبی میان هواداران برخوردار نیستند، تصمیم گرفته باشند که پشت نام وریا پنهان شود و از محبوبیت زیاد او به سود خود استفاده کنند.
شاید هم دلیل دیگری داشته باشد و آنها از تکرار ماجراهای فصل گذشته بیم دارند و وریا غفوری را به عنوان آلترناتیو مرد پرتغالی در نظر گرفتهاند. در هر حال ساپینتو که یک مربی هیجانی شناخته میشود، ممکن است از لحاظ رفتاری همچون بار قبلی که هدایت آبیها را برعهده داشت، دردسرساز شود و از سویی به هر حال اگر اتفاقی بیفتد که او طبق قوانین فیفا، امکان فسخ یکطرفه قرارداد و مجوز ترک ایران را داشته باشد، حداقل نیمکت آبیها بدون نفر اول نماند و آنها یکبار دیگر گرفتار انتخاب مربی در شرایط خاص و اضطرار نشوند.
موضوعی که نمیتوان نادیده گرفت، اینکه ممکن است سرنوشتی ناخوشایند در انتظار وریا غفوری باشد. به عبارتی اگر مدیران فعلی استقلال در سمتهای خود باقی بمانند و موفق شوند موانع حضور وریا را از پیشرو بردارند، هیچ بعید نیست که یکی دیگر از چهرههای محبوب هواداران و نامی که میتواند در سالهای پیشرو پلههای ترقی را در عرصه مربیگری طی کند، اصطلاحاً بسوزد و موقعیت خود را از دست بدهد. همان اتفاقی که در حدود یک دهه گذشته برای تعدادی دیگر از چهرههای آبیها افتاده است.
جواد نکونام، سهراب بختیاریزاده، محمود فکری، علیرضا منصوریان و مجتبی جباری که در مقاطع مختلف به عنوان سرمربی یا سرمربی موقت، روی نیمکت استقلال نشستند، اما اوضاع بر وفق خودشان و هواداران پیش نرفت. در این بین، تنها فرهاد مجیدی جام آورد و موفق شد از مهلکه جان سالم به در ببرد که یک دلیل مهم داشت؛ حمایت تمامقد مصطفی آجورلو مدیرعامل وقت استقلال. شاید جباری هم به واسطه قهرمانی در جامحذفی بتواند در آینده باز هم صاحب بخت و اقبال سرمربیگری آبیها شود، ولی برای بقیه نامها احتمال چنین مسألهای بسیار کم است. در حقیقت تمام این اسامی که هر کدام از محبوبیت و جایگاه مناسبی هم میان هواداران برخوردار بودهاند، به دلیل سؤمدیریت، ناکارآمدی و کشمکشهای آسیبزا، امکان موفقیت را از دست دادند و به مهرهای سوخته بدل شدند.
در صورتی که از میان بازیکنان یکی دو نسل اخیر استقلال و پرسپولیس، چهرههای نسبتاً بیشتری از جمع آبیها وارد عرصه مربیگری شدند و به فعالیت در این عرصه علاقه بیشتری نشان دادند و اتفاقاً در ابعاد لازم، شرایط و وضعیت نسبتاً بهتری هم نسبت به همتایان خود در اردوگاه قرمز داشتند، جز حضور و فعالیت مدیرعامل و هیأتمدیرهای که تمام هموغمشان موفقیت تیم با سرمربیاش باشد.
در ۱۰ سال اخیر، تعداد مربیان استقلالی شاغل در لیگبرتر و لیگ دستهیک، نسبتاً بیشتر از چهرههایی است که در زمان بازیگری پیراهن تیم قرمز پایتخت را به تن داشتند و در میانشان آنهایی که به نیمکت آبیها رسیدند، جز حاشیه و جنجال و ناکامی، دستاوردی نداشتند و اوضاع به ضررشان شد. در این میان یحیی گلمحمدی را باید از رویه مورد بحث، جدا دانست چرا که در تیمهای دیگر هم صاحب موفقیت شد. علاوه بر توانمندیهایی که گلمحمدی در مربیگری دارد، دو عامل مهم در پرسپولیس نقشآفرینی به سزایی داشتند که او توانست کارنامه خود را پربارتر کند. در وهله اول اینکه بنای زیبایی که برانکو ساخته بود را تحویل گرفت و شاخصه مهم دیگر همان ثبات مدیریت و حمایت هواداران و پیشکسوتان بود که مسیر موفقیت و کسب جام را برایش هموارتر کرد. اما در استقلال اوضاع کاملاً برعکس بوده است. فقدان ثبات از یکسو و عدم حضور مدیری توانمند و حمایتگر از سوی دیگر، سبب شده استقلال، چون دیواری سست باشد که هیچ مربیای نتواند به آن تکیه کند.