روایت خون، خیانت و پیروزی در مرصاد؛ نقشه صدام و رجوی در چهارزبر دفن شد
اقتصاد ایران: کرمانشاه- در تنگه چهارزبر، خون ملت نقشه مشترک صدام و رجوی را نقش بر آب کرد؛ و مرصاد، ماندگارترین پیروزی پس از خیانت شد.
خبرگزاری مهر – گروه استانها: از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که هنوز صدای "اللهاکبر" از پشتبامها فروننشسته بود و پرچم طاغوت بر زمین افتاده بود، گروهی که خود را «مجاهدین» میخواندند، در هیاهوی انقلاب به دنبال سهمخواهی بودند؛ گروهی با تفکراتی التقاطی و انقلابینما، که نه از سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی (ص) نوشیده بودند و نه از روح ولایتمداری امام خمینی (ره) بهرهای برده بودند. آنان سودای قدرت در سر داشتند و به جای همراهی با ملت، راه عناد در پیش گرفتند. مردم اما راهشان را از این جماعت جدا کردند و آنان را به حاشیه راندند؛ حاشیهای که بعدها به دالانی تاریک بدل شد، دالانی که به دامان صدام حسین ختم شد.
در آنسو، صدام با تصور اینکه انقلاب نوپای اسلامی در ضعیفترین نقطه دفاعی خود قرار دارد، با چراغ سبز استکبار و حمایتهای آشکار و پنهان شرق و غرب، نقشه اشغال ایران را کشید و جنگی نابرابر را آغاز کرد. اما آنچه در محاسبات سیاسی و نظامی جهان نمیگنجید، مقاومت مردمی در ایران بود. مرد و زن، پیر و جوان، از ترکمنصحرا تا جنوب خوزستان، از کرمانشاه تا کردستان، همه برای دفاع از انقلاب و اسلام به میدان آمدند. جنگی هشتساله، نفسگیر و خونین که با شکست مفتضحانه صدام به پایان رسید؛ تا جایی که سرانجام در تیرماه ۱۳۶۷، با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پرونده رسمی جنگ بسته شد. اما آنچه بسته نشد، کینهای بود که دشمنان انقلاب اسلامی از ملت ایران به دل داشتند.
درست در همان روزهایی که ملت، پس از هشت سال خون و آتش، طعم آرامش را به کام خود نزدیک میدید، دشمنی تازه از پس پرده بیرون خزید. صدام که هنوز رؤیای فتح تهران را در سر میپروراند، این بار نه با ارتش بعثی، که با گروهکی مزدور، وارد میدان شد؛ گروهکی که سالها پیش از دل مردم طرد شده بود و حالا به نام «سازمان مجاهدین خلق» به خدمت دشمن درآمده بود. صدام در نطقی تلویزیونی گفت: «بزودی خواهید دید که مجاهدین خلق چگونه به اعماق خاک ایران نفوذ میکنند و مردم به آنها میپیوندند.» و مسعود رجوی، سرکرده این گروهک، وعده داد: «در ۴۸ ساعت به تهران خواهیم رسید.»
با توهمی بزرگ، منافقین به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی مجهز شدند؛ از تانک و نفربر و خمپارهانداز گرفته تا پشتیبانی هوایی جنگندههای بعثی. عملیات خود را «فروغ جاویدان» نامیدند، بیآنکه بدانند «فروغشان» به غروب خونینی در تنگهای به نام چهارزِبَر خواهد انجامید.
در حالیکه ذهن فرماندهان ایرانی عمدتاً معطوف به جبهههای جنوب بود، منافقین از مرز خسروی وارد خاک کشور شدند. سرپلذهاب را گرفتند، به کرندغرب رسیدند، و تا اسلامآبادغرب پیش رفتند. با سرعتی که باورش سخت بود، تا عمق ۱۴۵ کیلومتری ایران نفوذ کردند؛ غافل از آنکه دل ایران هنوز در غرب میتپد، در تنگهای به نام مرصاد، جایی که خون، غیرت، ایمان و مقاومت در هم آمیخته بود.
رزمندگان اسلام، با رمز مقدس «یاعلی»، در پنجم مردادماه ۱۳۶۷، عملیاتی را آغاز کردند که بعدها به عنوان «مرصاد» در تاریخ ثبت شد؛ به معنای کمینگاه. تنگه چهارزِبَر کمینگاه خشم ملت ایران شد. منافقینی که با غرور و وعده فتح تهران به راه افتاده بودند، در میانه آتش سنگین، انفجار، باران موشکهای هوانیروز و خشم نیروهای زمینی ارتش، سپاه و بسیج گرفتار آمدند. مقاومت مردم محلی و حضور بهموقع نیروهای مسلح، کمر این توطئه را در هم شکست.
بیش از چهار هزار و هشتصد نفر از نیروهای منافقین کشته یا زخمی شدند و بسیاری نیز به اسارت درآمدند. باقیمانده نیروها به شکلی مفتضحانه از همان مسیری که آمده بودند، فرار کردند؛ اما نه به اردوگاه پیروزی، که به سرافکندگی تاریخی که دیگر هرگز از دامنشان پاک نشد.
مرصاد پایان یک توطئه نبود؛ آغاز اثبات یک حقیقت بود. حقیقتی به نام پایداری ملت ایران. اینکه هیچ دشمنی، از داخل یا خارج، نخواهد توانست بر اراده مردمی که به اسلام، ولایت و خاکشان ایمان دارند، غلبه کند. آنچه فروغ جاویدان نام گرفت، به خاموشی جاودان بدل شد و آنچه مرصاد نامیده شد، به چراغی روشن در مسیر آینده این ملت مبدل گشت.
و امروز، همان چراغ در نبردهای دیگر نیز میتابد؛ در برابر تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی، در جنگ تحمیلی ۱۲ روزهای که با هدف تضعیف جبهه مقاومت آغاز شد، باز هم ملت ایران سربلند ایستاد. اما آنچه تلختر از تهاجم دشمن بود، همراهی و همصدایی برخی منافقین داخلی با همان دشمنانی بود که خون جوانان ایرانزمین هنوز از دستانشان پاک نشده است.
آنان که روزی با صدام، و امروز با تلآویو در یک صف ایستادهاند، باید بدانند که مرصاد هنوز زنده است، و تنگه چهارزِبَر این بار نه تنها در غرب، که در دل هر ایرانی مؤمن و مقاوم، دوباره برپا خواهد شد.
نقشه مشترک صدام و منافقین برای فتح تهران در مرصاد دفن شد
سید بیژن موسوی از رزمندگان اطلاعات عملیات تیپ نبیاکرم (ص) سال ۶۷ در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به سالروز عملیات مرصاد گفت: در روزهای پایانی تیرماه ۱۳۶۷ و همزمان با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، اطلاعاتی از احتمال حمله عراق از محور غربی کرمانشاه شنیده میشد که باعث اعزام نیروهای شناسایی و یک گردان عملیاتی به منطقه شد.
وی افزود: زمانی که به منطقه رسیدیم، دستور عقبنشینی به ارتش ابلاغ شده بود، اما برخی از نیروهای ارتش با وجود این دستور، برای کمک به بسیجیان در منطقه باقی ماندند. دشمن از قلاویز به سرپلذهاب و سپس سرابگرم نفوذ کرده و این مناطق را اشغال کرده بود.
موسوی گفت: در آن مقطع، دشمن تنها ۳۰ کیلومتر با ما فاصله داشت و بدون هیچ درگیری یا آتشباری خاصی تا آن نقطه پیشروی کرده بود. غروب یکم مرداد، دو گروه شناسایی برای یافتن مواضع دشمن اعزام شدند که یکی از گروهها به اسارت ارتش عراق درآمد و گروه دیگر با مجروح شدن برخی نیروها بازگشت. در نتیجه، محل استقرار دقیق دشمن همچنان ناشناخته باقی ماند.
وی ادامه داد: همان شب تصمیم گرفتیم با ۱۰ تانک ارتش به مواضع دشمن در سرابگرم شبیخون بزنیم. این عملیات تا صبح ادامه داشت، اما به دلیل تمام شدن مهمات و نرسیدن پشتیبانی، اغلب نیروها شهید یا اسیر شدند و تنها من توانستم از طریق کوه پاطاق به عقب برگردم.
ورود منافقین به کشور
موسوی افزود: تا سوم مرداد نمیدانستیم که نیروهای منافقین از اسلامآبادغرب عبور کرده و در حال نزدیک شدن به کرمانشاه هستند. همان شب اطلاع یافتیم که اسلامآباد به اشغال دشمن درآمده و بدون معطلی دو گردان برای بازپسگیری اعزام شد.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به طراحی صدام برای همراه کردن مردم با منافقین گفت: ارتش بعثی تا کلهداوود و حوالی پادگان ابوذر را بهمنظور تسهیل پیشروی سریع منافقین اشغال کرده بود. آنها حتی کامیونهای اسلحه با خود آورده بودند تا با ورود به شهرها، مردم به آنها بپیوندند.
جنایاتی دردناک از منافقین
وی ادامه داد: پشتیبانی هوایی ارتش عراق از منافقین تا تنگه چهارزبر ادامه داشت. در بیمارستان اسلامآبادغرب، منافقین مجروحان، بیماران و مردم عادی را به طرز فجیعی به شهادت رساندند که لکه ننگی بر پیشانی این گروهک است.
موسوی افزود: درحالیکه منافقین تا تنگه چهارزبر رسیده بودند، نیروهای بسیجی و سپاه بهصورت خودجوش جاده را بستند و از دو محور اسلامآباد و چهارزبر به آنها حمله کردند. این مقاومت باعث توقف ۲۴ ساعته آنها شد و فرصتی برای انتقال نیرو از جنوب کشور به منطقه فراهم شد.
وی نقش تعیینکننده هوانیروز کرمانشاه را در موفقیت عملیات مرصاد یادآور شد و گفت: با پشتیبانی هوایی، ادوات و تجهیزات منافقین در تنگه چهارزبر منهدم شد و بسیاری از آنها یا کشته شدند، یا خودکشی کردند تا اسیر نشوند.
موسوی در پایان تأکید کرد: هیچ طرح از پیش تعیینشدهای برای این عملیات وجود نداشت. همهچیز با لطف الهی و همت خودجوش رزمندگان رقم خورد و تنها طی ۲۴ ساعت، منطقه تا مرز خسروی از لوث دشمن پاکسازی شد.
خیانت منافقین از حرم حضرت ابوالفضل (ع) تا آتشزدن بیمارستان اسلامآبادغرب
سردار سعید قاسمی، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و چهره شناختهشده جبهه مقاومت، در گفتوگویی با خبرنگار مهر، روایتی دقیق و تکاندهنده از روزهای خون و خیانت عملیات مرصاد را بازگو کرد؛ روایتی که پرده از جنایات منافقین در روزهایی برمیدارد که مردم ایران گمان میکردند جنگ پایان یافته است.
قاسمی با اشاره به شرایط پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گفت: سه روز بعد از پذیرش قطعنامه، ارتش عراق حملهای همهجانبه را آغاز کرد و بسیاری از شهرهای مرزی از جمله دهلران، مهران، سومار، نفتشهر، گیلانغرب، سرپل ذهاب و قصرشیرین به اشغال دشمن درآمدند. اما آنچه عمق فاجعه را بیشتر کرد، ورود منافقین از مرزهای غربی با حمایت مستقیم ارتش بعثی و هدفگذاری فتح تهران در عرض سه روز بود.
وی با اشاره به جنایات بیرحمانه سازمان منافقین در کرند و اسلامآباد غرب افزود: منافقین با حدود ۲۵ تیپ زرهی و پیادهنظام از اروپا و عراق وارد کشور شدند. در کرند، کشتار مردم آغاز شد. هر کسی که ظاهر مذهبی داشت، اعدام میشد. در اسلامآباد به بیمارستان حمله کردند، به مجروحان تیر خلاص زدند، بیمارستان را به آتش کشیدند و حتی اجساد را از درخت آویزان کردند.
این فرمانده میدانی تأکید کرد: مردم ابتدا فکر میکردند ارتش عراق وارد شده اما با شنیدن زبان فارسی مهاجمان، متوجه شدند که اینان ایرانینماهاییاند که مزدور شدهاند.
ترافیک خون و شهادت در تنگه چهارزبر
وی گفت: با پیشروی منافقین به تنگه چهارزبر، ترافیکی طولانی از مردم عقبنشینیکننده و نیروهای اعزامی شکل گرفت. قرار شد با هواپیما خود را به کرمانشاه برسانیم اما با تهدید بمباران باند فرودگاه کرمانشاه از سوی بعثیها، در نهایت در همدان فرود آمدیم. در مسیر کرمانشاه، متوجه فعالیت ماشینهای مشکوکی شدیم که بعدها معلوم شد نیروهای داخلی سازمان مجاهدین خلق بودند که قصد پیوستن به لشکر زرهی منافقین در کرمانشاه را داشتند.
قاسمی ادامه داد: در تنگه چهارزبر، ستون زرهی منافقین منتظر باز شدن مسیر بود. وقتی خبر به شهید صیاد شیرازی رسید، با هلیکوپترهای کبری و فانتومها به محل آمد و ستون دشمن را درهم کوبید. خلبان کبری ابتدا تردید داشت که نکند این نیروها خودی باشند اما وقتی دستور مستقیم صیاد آمد، عملیات نابودی آغاز شد.
پیامی از امام که هیچگاه منتشر نشد
سردار قاسمی یکی از مهمترین نکات عملیات مرصاد را در پیامی کوتاه اما کوبنده از امام خمینی (ره) دانست که هرگز به صورت رسمی منتشر نشد. او گفت: در آن روزها تنها پیامی که از حضرت امام به ما رسید، این بود: این نقطه حیاتی کفر و اسلام است؛ یعنی نقطه شکست یا پیروزی اسلام و کفر. باید متر به متر جنگید و هیچ چیز از هیچکس پذیرفته نیست. همین پیام باعث شد مردم کرمانشاه حتی با تفنگ بادی و تیر و کمان وارد میدان شوند.
وی با حسرت از فراموشی رشادتها و مظلومیت شهدا در تنگه چهارزبر و حسنآباد یاد کرد و گفت: برای آزادسازی تنگه چهارزبر بیش از ۲۰۰ شهید دادیم، برای باز کردن گردنه حسنآباد هم ۸۰ نفر شهید شدند، اما هنوز یک تابلو هم در آنجا نصب نشده تا رهگذران بدانند در این خاک، جوانانی با خون خود از وطن دفاع کردند.
سردار قاسمی با بیان اینکه عملیات مرصاد بزرگترین شکست منافقین بود گفت: بیش از ۲۵۰۰ کشته، هزار اسیر و ۵۰۰ فراری از منافقین در مرصاد برجای ماند. بزرگترین جنایتهای پس از انقلاب، پیش از ظهور داعش، توسط همین گروه انجام شد. با اینهمه، هنوز فضاسازی متناسب با این خیانتها صورت نگرفته است.