سروده شاعران صربستانی در حمایت از کودکان غزه
اقتصاد ایران: شاعران صرب نیز همراه با دیگر اهالی فرهنگ و هنر جهان در حمایت از کودکان غزه و محکومیت اسرائیل تازهترین سرودههای خود را منتشر کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برخی از شاعران صربستانی نیز همراه با دیگر اهالی فرهنگ و هنر در سراسر جهان در روزهای اخیر در سروده های خود با کودکان غزه همدردی کرده و جنایتهای اسرائیل را محکوم کردند، این اشعار به شرح ذیل است:
یووان بوندالو:
به یاد غزه خواهی افتاد، آنگاه که رنج به سراغت آید
دیروز با اسپری، پشهها را کشتم،
ناگزیر بودم، ولی دلم به رحم آمد،
شب، در جانم حس گناهی خزید،
که جان میگیرم، در حالی که خدا آن را داده است.
در اندیشه، به جهان آشفته چشم دوختم،
تلویزیون از جنگ غزه میگفت،
جنگندهها در پروازی سهمگین میخرّامند،
میگویند هدفشان پایگاه جنگجویان است.
اما بمبها بر مدرسه و بیمارستان میبارد،
همانگونه که پشهها را کشتم، آنجا کودکان جان میدهند،
همه چیز را ویران میکنند در هجوم جنونآمیزشان،
و مادری بر جسد دخترکش ناله سر میدهد.
خطابم به توست، ای که بمب در دست داری،
اگر فرزندت را در شکنجه ببینی،
آیا باز هم به رنج دیگران خواهی خندید؟
کجاست وجدانت، ای جهان بیدل و بیرحم؟
هر روز، بیگمان کودکان بسیاری کشته میشوند،
و آنانی که ماندهاند، از گرسنگی و تشنگی مینالند،
ما همگی شاهد درد عمیق فلسطینیم،
ای دینداران، وجدانتان با شما چه میکند؟
دستکم کودکان را بپذیرید، بهخاطر فرزند خودتان،
به من آبی دهید، من در دوردستم،
شما نماز میگزارید، نام خدا را بر زبان دارید،
حال آنکه در خانههایتان، عسل و شیر و آب جاریست.
و تو، که پلیدانه با موشک پرواز میکنی،
میپنداری برتر از خدای والا شدهای؟
روز حساب که برسد، در رنج خواهی پوسید.
من حتی بر پشهای که کشتم، دل سوزاندم.
تو، ای جهان بیرحم که تنها نظارهگری،
و از هر دو طرف میخواهی که راهحلی بیابند،
جز حرف، چه به این کودکان دادهای؟
به یاد غزه خواهی افتاد،
آنگاه که رنج تو را فراگیرد...
****
چدیسلاوکا پوپوویچ:
صدایی از غزه
در حالی که جهان روی برمیگرداند،
ما ستارهها را از لابهلای ویرانهها میشماریم:
یکی ـ برای مادر،
دومی ـ برای تکهای نان،
سومی ـ برای لحظهای سکوت بیآژیر.
ما سرباز نیستیم،
ما کودکانی بیبالش و بیخوابیم،
در غبار خورشید میکشیم
و میپرسیم:
کی خواهد آمد آن «فردا»یی که در آن خبری از جهنم نیست؟
گرسنگی در جانمان نشسته،
در هر شهر و روستا ریشه دوانده.
از اینرو صدایمان را بلند میکنیم،
دیگر نمیتوانیم سکوت کنیم.
ما تنها یک عدد در آمار نیستیم
ما اینجاییم، در میان شما،
صدای ما را بشنوید،
صدای خود را برای ما بلند کنید.
بشنوید، ای مردمان سراسر جهان،
این پرسش هر کودکی است:
آیا نان، کالایی لوکس است؟
و آب، پاداشی بینظیر؟
تا کی؟ تا چه وقت؟
آیا «حق زندگی»
باید بازیچه منافع و چانهزنیها باشد؟
کی خواهد پرید
پرنده آزادی و صلح
از پنجرههای ما؟
ما بمب نمیخواهیم
ما به کتاب نیاز داریم،
زمین بازی، سرسره،
دستی گرم،
و تکهای از آسمان،
بیدود، بالای سر همه.
اگر ما را میبینی
رو برنگردان،
درباره ما سخن بگو،
حقیقت را، تنها حقیقت را.
اگر صدایمان را میشنوی
صدای ما باش،
برای ما نجات را فریاد کن.
اگر دل داری
بگذار دلات سخن بگوید،
به جای همه ما،
برای تکهای نان، جرعهای آب،
برای آسمانی صاف
تا طوفان جنگ برود.
ما فقط کودکانیم.
به ما فرصتی دهید
تا شکوفا شویم،
تا جهان را زیباتر کنیم،
تا بفهمیم
شادی یعنی چه،
لبخندی بیتهدیدِ گلوله،
و روشنایی آزادی را ببینیم
انتهای پیام/