اسماعیل شریعتی، فعال صنفی حوزه پرستاری در یادداشتی به سلامت نیوز نوشت: در روزهایی که جامعه پرستاری ایران با چالشهای عمیق و ساختاری مواجه است، اظهارات اخیر رئیس سازمان نظام پرستاری در همایش مدیران پرستاری کشور، پس از بازگشت از کنگره دوسالانه شورای بینالمللی پرستاران (ICN) در فنلاند، مبنی بر اینکه «مشکلات پرستاری در ایران، مشترک با بسیاری از کشورهای دیگر است و صرفاً محدود به ایران نیست»، نه تنها کمکی به حل بحران موجود نمیکند، بلکه بیشتر به نوعی فرافکنی و نادیدهانگاری واقعیتهای تلخ حرفه پرستاری در کشور شباهت دارد.
حضور در نشستهای بینالمللی و استناد به بیانیههای جهانی، اگر به تدوین راهحلهای بومی و مؤثر منجر نشود، تنها ابزاری برای تطهیر وضعیت نابسامان داخلی و انحراف افکار عمومی خواهد بود.
واقعیت آن است که مشکلات پرستاری در ایران از جنسی نیست که بتوان آن را در چارچوب یک روند جهانی معنا کرد. بسیاری از کشورها درگیر بهبود کیفی و توسعه جایگاه حرفهای پرستاریاند؛ اما در ایران، بحران به شکل حاد و چندلایهای جریان دارد. حقوق ماهیانه ۲۰۰ دلاری پرستاران، نسبت بسیار پایین پرستار به تخت بیمارستانی، نبود امکانات رفاهی حداقلی، تبعیض در نظام پرداخت و بیبرنامگی کامل در حوزه مدیریت پرستاری، مؤید این واقعیت است که ما نه با یک چالش جهانی، بلکه با یک بحران ملی و ساختاری روبهرو هستیم.
بیعدالتی سیستماتیک و عدم توازن در تخصیص منابع میان اقشار مختلف حوزه سلامت، شرایطی را رقم زده که پرستاران بیش از هر زمان دیگری احساس بیپناهی میکنند. این در حالی است که مسئولان حوزه پرستاری، بهجای شناسایی دقیق دردها و تدوین برنامههای اصلاحی، گاه با استناد به بیانیههای بینالمللی تلاش میکنند مشکلات را نسبی و قابل اغماض جلوه دهند. اما باید پرسید؛ در کدام کشور، پرستار با چنین شرایط سختی زندگی میکند؟ در کدام کشور، با وجود این سطح از فشار کاری و مسئولیت، امنیت شغلی، رفاه نسبی و احترام حرفهای تا این اندازه دچار خدشه است؟
نشستهای بینالمللی اگر قرار است دردی دوا کنند، باید به انتقال تجربههای موفق و الگوبرداری از مدلهای پیشرفته بینجامند، نه اینکه به ابزاری برای توجیه بحران داخلی تبدیل شوند. اگر هدف شرکت در مجامع بینالمللی، الگوبرداری صحیح و برنامهریزی اصولی بر مبنای تجارب کشورهای پیشرفته نباشد، حضور مسئولان در این نشستها آوردهای برای پرستاری نخواهد داشت، جز هزینههای هنگفت و بیحاصل.
جامعه پرستاری از مسئولان خود انتظار دارد بهجای گزارشنویسیهای بینالمللی، صدای واقعی پرستاران داخل کشور باشند و برای تغییر وضعیت موجود، راهحل ملی ارائه دهند.
در پایان باید تأکید کرد؛ مشکلات پرستاری در ایران، «جهانی» نیست، بلکه «ملی» و «ساختاری» است. درد پرستار ایرانی، نسخه خارجی ندارد و درمان آن تنها در سایه عزم ملی، شفافیت، برنامهریزی دقیق و شجاعت در اصلاحات ممکن خواهد بود.