مناقب علوی در احادیث شافعی| سلامِ ۳ هزار فرشته به علی (ع)
اقتصاد ایران: یکی از مناقب امیر مؤمنان علیهالسلام درود سه هزار فرشته در شب جنگ بدر بود؛ آن زمان که یامبر اسلام صلی الله علیه و آله از یاران خواست کسی برای آوردن آب اقدام کند تا مشک آب بیاورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب مَناقِبُ الإمام عَلِیّ بْن أبی طالب علیهالسلام مشهور به مَناقب ابن مغازلی، یکی از مهمترین منابع روایی اهل سنّت در فضایل حضرت علی علیهالسلام است. این اثر توسط ابن مغازلی شافعی، از علمای اهل سنت قرن پنجم هجری، تألیف شده است. این کتاب مجموعهای است از روایات و احادیث مربوط به فضائل، مناقب، ویژگیها، جایگاه معنوی و کرامات امیرالمؤمنین علی علیهالسلام. ابن مغازلی این روایات را عمدتاً از منابع اهل سنت جمعآوری کرده است و در آن: روایاتی دربارهی شجاعت، علم، عدالت، و زهد امام، احادیث دربارهی منزلت الهی و قرآنی ایشان، روایات مرتبط با واقعه غدیر خم، احادیثی دربارهی خلافت و وصایت امام علی علیهالسلام، شواهدی بر افضلیت امام علی علیهالسلام بر سایر صحابه ارائه شده است.
کتاب ابنمغازلی در طول این قرنها مورد توجه علمای شیعه قرار گرفت تا حدی که علامه امینی ارجاعات متعددی بر این اثر دارد. آیت الله مرعشی نجفی علاوه بر اینکه تقریظی بر این کتاب نوشت، مقدمه و پیشگفتاری بر ترجمه این کتاب زد.
از جمله روایتهایی که ابنمغازلی نقل میکند، مناشدهی امیرالمؤمنین علیهالسلام در روز سقیفه است. مُناشَده در لغت بهمعنای قسم دادن، سوگند دادن و درخواست کردن با تأکید بر حق یا عهدی مقدس است؛ معمولاً برای گرفتن گواهی یا تأیید از دیگران، بهگونهای که شنونده را به خدا یا پیامبر قسم میدهند تا حقیقت را انکار نکند و حق را آشکار کند. این روش، برای اثبات حق، یادآوری وقایع مهم و گرفتن تایید عمومی بهکار میرفت. در ماجرای پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، زمانی که انصار و مهاجرین در سقیفه گرد آمدند و سخن از خلافت به میان آمد، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز حضور یافت و با صراحت مناشده کرد؛ یعنی حاضران را قسم داد و آنان را نسبت به حقانیت مقام خویش به شهادت گرفت. در بخشهایی از این مناشده میخوانیم:
شما را به خدا قسم میدهم آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول خدا (هنگامی که دیگران شکست خورده و برگشته بودند) درباره او گفته باشد: فردا عَلَم را به دست مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش او را دوست دارند؛ بر نمیگردد تا آنکه خدا با دست او پیروزی را نصیب ما میکند؟ گفتند خدایا تو گواهی که نیست.
این سخن مربوط به ماجرای خیبر است. در جریان جنگ خیبر، که یکی از نبردهای مهم پیامبر اسلام (ص) با یهودیان مستقر در دژهای خیبر بود، پیامبر اکرم (ص) پس از چندین تلاش نافرجام برای گشودن قلعهها، فرمودند: «لَأُعْطِیَنَّ الرّایَةَ غَدًا رَجُلًا یُحِبُّ اللّه َ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ اللّهُ وَرَسُولُهُ، یَفْتَحُ اللّهُ عَلَى یَدَیْهِ، لَیْسَ بِفَرَّارٍ»؛ یعنی «فردا پرچم را به دست مردی میسپارم که خدا و پیامبرش را دوست میدارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند؛ خداوند به دست او پیروزی را رقم خواهد زد؛ او اهل فرار نیست.» فردای آن روز، پیامبر پرچم را به امیرالمؤمنین علیهالسلام سپردند و قلعه خیبر به دست ایشان فتح شد.
فرمود: شما را به خدا قسم می دهم آیا در میان شما کسی غیر از من هست که رسول خدا صلی الله علیه و آله در باره او بر بنو ولیعه فرموده باشد بس کنید و یا مردی به شما بر می انگیزم که مانند جان من است، پیروی از آن پیروی از من است و نافرمانی با و نافرمانی به من است. شما را با شمشیر میزند؟ گفتند خدایا تو گواهی که نیست.
قبیله بنیولیعه در یمن زندگی میکردند. پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برخی از قبایل عرب از اسلام برگشتند (حادثه ردّه)، یا از پرداخت زکات امتناع کردند. این قبیله نیز از اطاعت سرباز زد و علیه حکومت اسلامی شورش کرد. پیامبر اسلام فرمودند: «یا بنو ولیعه، یا از سرکشی دست بردارید، یا مردی مثل من را برای شما میفرستم — او جنگجویانتان را میکشد، زنان و فرزندانتان را اسیر میگیرد». سپس دست علی علیهالسلام را گرفتند و فرمودند: «همین مرد است». این روایت در منابع اهلسنت مانند مسند احمد بن حنبل، طبرانی، و منابع شیعه نیز نقل شده است
فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در باره او فرموده باشد دروغ گفته کسی که پنداشت که مرا دوست دارد در حالی که این مرد را دشمن داشته باشد؟ گفتند: خدایا تو گواهی که نیست.
فرمود: شما را به خدا آیا در میان شما غیر از من کسی هست که در یک ساعت سه هزار فرشته که از آن ها بود جبرئیل، و میکائیل، و اسرافیل هنگامی که آب را از چاه به رسول خدا آوردم درود فرستاده باشند؟ گفتند: خدایا تو گواهی که نیست.
در شب جنگ بدر (17 رمضان سال دوم هجری)، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از یاران خواست کسی برای آوردن آب اقدام کند تا مشک آب بیاورد. همه ساکت شدند تا اینکه امیر مؤمنان علیهالسلام داوطلب شد و به چاه رفت. در مسیر برگشت، چند بار باد شدید وزید که حرکت را برای ایشان دشوار کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله علت را پرسیدند و فرمودند که آن بادها در واقع جلوه حضوری فرشتگانی بودند که از آسمان نازل شدند: اول جبرئیل با هزار مَلک بر حضرت علی سلام کردند. سپس میکائیل با هزار مَلک و نهایتاً اسرافیل با هزار مَلک — همه برای سلام و تجلیل از ایشان.
در جریان نبرد اُحد، هنگامی که پرچم لشکر مسلمانان در دست امیر مؤمنان علیهالسلام بود و ایشان با شجاعت بر دشمن حمله میکرد، بسیاری از مشرکان را شکست داد. در این لحظه، جبرئیل نازل شد و گفت: «یا محمد این است المواساة!»؛ یعنی این همان برادری حقیقی و یاری همدلانه است که پیامبر به دنبال آن میگشت. پیامبر فرمودند: «او (علی) از من و من از او هستم»؛ و سپس جبرئیل اضافه کرد: « د »؛ یعنی من هم همراه شما هستم.در همان لحظه، صدایی از آسمان شنیده شد که میگفت: «لَا فَتَی إلّا عَلِیّ وَ لَا سَیْفَ إلّا ذُوالْفَقَارِ» یعنی هیچ شمشیری جز ذوالفقار و هیچ مردی جز علی نیست».
انتهای پیام/