اقتصاد برق در ایران؛ بازی باخت-باخت برای تولیدکننده و مصرفکننده
اقتصاد ایران: شاید کمتر کسی بداند یکی از مهمترین دلایل عمقیافتن بحران خاموشی در ایران، نه کمبود گاز و نه رکورد مصرف، بلکه سیاستهای معیوب درآمدی و قیمتگذاری صنعت برق است.
به گزارش خبرنگار مهر، بخش برق ایران سالهاست زیر بار مشکلات مالی کمر خم کرده است؛ بدهیهای انباشته، تعرفههای حمایتی، نرخ فروش غیرواقعی برق به صنایع و مشترکین و بدهی متقابل امور برق به پیمانکاران و بخش خصوصی. این ساختار بودجهای ناکارآمد، هم انگیزه سرمایهگذاری را از بین برده و هم تعمیرات و نوسازی ناوگان را به حاشیه راند. امروز خاموشیها و بحران ناترازی نتیجه مستقیم همین سیاستهای نادرست و بیتوجهی به قواعد اقتصاد برق است.
نکته قابل توجه آنکه فرمول فعلی قیمتگذاری برق در ایران مبتنی بر حمایتهای سنگین از مشترکان خانگی و حتی بسیاری صنایع است. این مدل که سالانه میلیاردها تومان زیان انباشته روی دست وزارت نیرو گذاشته، منابع مالی لازم برای توسعه و نگهداری را به شدت محدود کرده است. نتیجه؟ ناوگان فرسوده، خطوط پوسیده، و خاموشیهای سریالی!
نبود درآمد پایدار برای نیروگاهها
از سویی دیگر نیروگاههای برق بهویژه نیروگاههای جدیدتر که با سرمایهگذاری بخش خصوصی ساخته شدهاند، سالهاست با تأخیر در دریافت مطالبات و نبود درآمد پایدار مواجهاند. بدهی دولت به این نیروگاهها گاهی بالاتر از درآمد سالانهشان است. این چالش، انگیزه اصلاح، بروزرسانی و اورهال تجهیزات را از میان برده است.
همچنین براساس گزارشات حسابرسی رسمی، هزینه واقعی تولید هر کیلووات ساعت برق در ایران از قیمت فروش آن بسیار بیشتر است. این شکاف باعث شده حتی پربازده ترین نیروگاهها نیز فعالسازی ظرفیت مازاد و افزایش راندمان را در دستورکار قرار ندهند. یارانه پنهان برق بیشتر به ضرر توسعه صنعت تمام شده تا رفاه ملی!
نکته دیگر آنکه به دلیل کسری مستمر درآمد در صنعت برق، جذب سرمایه خارجی یا حتی داخلی برای پروژههای توسعهای عملاً ناممکن شده است. این موضوع، فضا را برای توسعه فناوری، ایجاد نیروگاههای جدید یا حتی جایگزینی زیرساختهای فرسوده بسته و صنعت را روی مدار حداقلی نگه داشته است.
فقدان انگیزه اصلاح مصرف و تشویق بهرهوری
از آنجا که تعرفه برق واقعی نیست، پاداش یا جریمهای برای مشترکان پربازده یا پرمصرف، تفاوت ملموسی ایجاد نمیکند. این موجب شده هم مصرفکننده و هم تأمینکننده در قالب یک بازی باخت-باخت انرژی را نه تولید میکند، نه بهینه مصرف میکند.
روندهای نامنظم بودجه عمومی
مصرف فزاینده انرژی و رشد سال به سال انتشار قبضهای زیانده، باعث شده بار مالی صنعت برق هر سال بیشتر بر بودجه عمومی تحمیل شود و به محض بروز تکانه اقتصادی، همه پروژههای بهسازی و تعمیرات اساسی به تعویق بیفتد. عقبماندگی تاریخی امروز، ثمره همین کماعتنایی به سازوکار درآمد پایدار است.
داریوش شرفی، استاد اقتصاد انرژی و مشاور ارشد صنعت برق کشور در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به مشکلات مالی صنعت برق کشور گفت: اگر صنعت برق درآمد واقعی داشت، هرگز این میزان بدهی، عقبماندگی و نبود سرمایهگذاری را تجربه نمیکردیم. قیمت فعلی برق حتی کفاف هزینه نگهداری شبکه را هم نمیدهد، چه رسد به تعمیر و توسعه واحدهای جدید.
وی ادامه داد: ریشه مشکل به دهه هشتاد برمیگردد که دولت در راستای حمایت اجتماعی، تعرفه را بسیار پایین نگه داشت و جبران یارانه را هم موفق نشد اجرایی کند. امروز نتیجه این سیاست، ناکارآمدی مطلق و فقرِ منابع برای توسعه است. اگر همین روند ادامه یابد، ورشکستگی کامل صنعت برق دور نیست.
به گفته این کارشناس انرژی اغلب نیروگاهها ماهها مطالبات معوق دارند و وامهای سنگینی گرفتهاند. عملاً انگیزه برای افزایش راندمان یا ورود به پروژه نوسازی ندارند. این حفره بدهی همیشه رو به گسترش است مگر اینکه یک اصلاح ساختاری صورت گیرد.
وی گفت: بدون اصلاح نرخگذاری، هر نسخه دیگری فقط اتلاف منابع است؛ نه خصوصیسازی و نه تغییر مدل مالکیت، تا زمانی که تعرفهها واقعی نشود، بحران حل نمیشود. باید صنایع پرمصرف تعرفه واقعی بدهند و درآمد به تعادل برسد تا چرخ سرمایهگذاری و نگهداری بچرخد.
وی در پاسخ به این سوال که بحران فعلی چقدر با رشد قیمت ارز و تورم ارتباط دارد میگوید: بهشدت وابسته است. تمام قطعات، سوخت، و تجهیزات نیروگاهی، یا مستقیماً وارداتی است یا قیمتگذاریاش متأثر از ارز جهانی؛ وقتی نرخ فروش برق مصنوعاً پایین باشد، هر موج تورمی عملاً صنعت برق را یک قدم نزدیکتر به ورشکستگی میکند.
وی در پایان اظهار کرد: شجاعت اصلاح نظام درآمدی، ممیزی تعرفه، هدفمند کردن یارانهها و الزام ارتقای بهرهوری بدون اینها، هر سال بحران خاموشی و تعویق پروژهها تکرار خواهد شد.
سیاستگذاری مالی و تعرفهای نادرست در قلب بحران برق ایران قرار دارد. نه رشد مصرف و نه افزایش تولید گاز، بدون بودجه و انگیزه نمیتواند مشکل کسری و خاموشی را التیام ببخشد. صنعت برق امروز اسیر ساختار معیوب درآمدی و سیاستهای حمایتی ناکارآمد است و تا اصلاح بنیادین در این حوزه صورت نگیرد، هیچ امیدی به خروج از بحران نیست.