چالش های گردشگری بدون برنامه در بابلسر
اقتصاد ایران: بابلسر- شهر ساحلی بابلسر با جاذبههای طبیعی سالانه پذیرای صدها هزار گردشگر بوده اما گسترش سریع گردشگری بدون برنامه چالش هایی را برای آن ایجاد کرده است.
خبرگزاری مهر، گروه استانها: شهر ساحلی بابلسر در استان مازندران با جاذبههای طبیعی نظیر رودخانه بابلرود، سواحل دریای خزر و جنگلهای پیرامونی، سالانه پذیرای صدها هزار گردشگر است. اما گسترش سریع گردشگری بدون برنامهریزی منسجم، مشکلاتی را در ابعاد مختلف به وجود آورده است.
نارسایی در حملونقل؛ اصلیترین مسیرهای دسترسی به بابلسر (مانند جادههای هراز، کندوان و سوادکوه) در فصول پرمسافر از ترافیک سنگین رنج میبرند و کیفیت نگهداری آنها نامطلوب است. بررسیها نشان میدهد که زیرساختهای حملونقل در استان مازندران بهطور کامل توسعه نیافته و هماکنون با «چالشهای اساسی» روبهروست. در نتیجه این کمبود، دسترسی مناسب و ایمن به مقاصد گردشگری در بابلسر محدود شده است.
کمبود اقامتگاه مناسب؛ تعداد و کیفیت هتلها و مراکز اقامتی استاندارد در بابلسر پاسخگوی تقاضای فصلی گردشگران نیست. به دلیل رشد ناموزون تقاضا، در فصول اوج گردشگری با کمبود مکانهای اقامتی با امکانات رفاهی کافی مواجهیم. همین مسئله باعث شده که بسیاری از گردشگران یا در اسکانهای غیررسمی باشند یا به شهرها و مراکز همجوار رانده شوند.
نشتی شیرابهها به سفرههای آب زیرزمینی
ضعف خدمات شهری و مدیریت پسماند؛ حجم انبوه زبالههای شهری در فصل گردشگری بهیادماندنی است. محل دفن فعلی زبالههای بابلسر در نزدیکی ساحل (بین پارکینگهای ساحلی ۸ و ۹) بیش از ۴۰ سال است که بهصورت غیربهداشتی عمل میشود. در این سایت روزانه حدود ۸۰ تن زباله دفن میشود و در فصل مسافرپذیری این رقم تا ۱۲۰ تن در روز میرسد. نشتی شیرابههای این محل به سفرههای آب زیرزمینی و سرانجام دریای خزر، علاوه بر آلودگی محیط، بهداشتی، مشکلات جدی زیستمحیطی و خدمات شهری پدید آورده است.
ناکارآمدی امکانات گردشگری؛ زیرساختهای تفریحی شامل پارکها، اسکلهها، سکوی قایقرانی و فضای سبز اطراف رودخانه بابلرود علیرغم جذابیتهای خوب، نیازمند بهسازی، نگهداری و توسعه بیشتر هستند. عدم وجود سیستمهای اطلاعات گردشگری (تابلوها، بروشورها، راهنماها) و مراکز خدمات رفاهی (پمپبنزین، استراحتگاه بینراهی) در مسیرهای دسترسی به بابلسر نیز معضلی است که به تجربه سفر گردشگران لطمه میزند.
هادی اسماعیلپور محقق و دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری در گفت وگو با خبرنگار مهر به چالشهای مدیریتی اشاره و اضافه کرد: پژوهشهای منطقهای نشان میدهد نبود «برنامهریزیهای جامع توسعه گردشگری» و «ضعف مدیریتی» از مهمترین عوامل کندی توسعه این حوزه هستند. بهعنوان مثال، مطالعهای بر شهر کیاسر (ساری) در مازندران تأکید کرده که این دو عامل، همراه با کمبود سرمایهگذاری، از نواقص اساسی در توسعه گردشگری شهری بهشمار میروند. به نظر کارشناسان، فقدان طرحهای راهبردی منسجم در سطح شهرستان بابلسر، موجب شده است تا سیاستگذاری در گردشگری محلی پراکنده و واکنشی باشد.
وی با اشاره به نبود نهاد واحد هماهنگکننده ادامه داد: ساختارهای اجرایی گردشگری کشور در عمل پراکندهاند. بهعنوان نمونه، «ستاد اجرایی خدمات سفر» که در ایام نوروز بهطور فصلی تشکیل میشود، بیشتر نقش هماهنگی را دارد و عملاً مجری یکپارچه برنامهها نیست. مطابق گزارشها، دبیرخانه این ستاد صرفاً وظیفه «هماهنگی» بین نهادها را بر عهده دارد و تمام دستگاههای اجرایی موظفند خود در ارائه خدمات گردشگری مشارکت کنند. چنین ساختاری موجب شده تا تصمیمگیریها در گردشگری بابلسر فاقد یک نهاد متمرکز و زمانبندی بلندمدت باشند.
این محقق سیاستگذاری نامنسجم و مقطعی را از دیگر چالشها ذکر کرد و گفت: تغییرات مکرر در سیاستها و کمبود نظام نظارتی مؤثر نیز از مشکلات مدیریتی بابلسر است. بهعنوان مثال، در سالهای اخیر طرحهایی مانند تفکیک زباله از مبدا در چند روستای پایلوت بابلسر اجرا شده است، اما اجرای برنامههای سازمانیافته گردشگری (مانند ارتقای کیفیت خدمات یا استانداردسازی جاذبهها) آنگونه که در مناطق توریستی پیشرفته برنامهریزی میشود، هنوز در این منطقه صورت نگرفته است. نبود تداوم در اجرا و نبود دخالت مؤثر بخش خصوصی در طرحهای توسعه گردشگری، روند رشد زیرساختها و خدمات را کُند کرده است.
چالشهای زیستمحیطی
محقق و دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری آلودگی رودخانهها و حیات آبی را از دیگر مسائل برشمرد و گفت: ورود فاضلاب شهری و کشاورزی به رودخانه بابلرود و شازده (در بابلسر) یکی از مهمترین تهدیدهای محیطزیستی ناحیه است. مطابق گزارش سازمان محیطزیست مازندران، تخلیه مستقیم انواع آلاینده و فاضلاب تصفیهنشده به این رودخانهها، علاوه بر آلودهکردن آبها، حیات آبزیان را نیز به خطر انداخته است.
وی ادامه داد: بهویژه در طول فصل کشاورزی، میزان سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی در آبهای ساحلی خزر بهطور محسوسی افزایش مییابد و آلایندههای میکروبی حاصل از آبهای فاضلاب شهری، سلامت مناطق ساحلی را به مخاطره میافکند. یک ویدئوی مردمی نیز نشان داد که پساب غیربهداشتی تصفیهخانه بابل ابتدا به شازدهرودخانه بابلسر و سپس به دریای خزر میریزد، هرچند مسؤولان محلی در حال بررسی کیفیت این پساب هستند.
هادی پور تخریب سواحل و پارکهای ساحلی را از دیگر مصائب بیان کرد و گفت: شلوغی بیش از حد سواحل بابلسر، مشکلاتی نظیر پخش زباله، آلودگی صوتی و کوبیدگی ماسهها را ایجاد کرده است. فعالیتهای گردشگری ناهمسان با ظرفیت پدیدههای طبیعی، زیستبومهای ساحلی را مستعد فرسایش و آلودگی نموده است. در این راستا، مطالعات نشان میدهد مناطق ساحلی بابلسر همواره در معرض «تخریب» قرار دارند و رفتار محیطزیستی ساکنان و گردشگران نقش کلیدی در پیشگیری از این مسئله دارد.
وی به مشکل انباشتهشدن زباله و لندفیل اشاره کرد و افزود: با ورود سیلآسای گردشگران در تعطیلات، حجم پسماندهای شهری و روستایی بابلسر بهطور چشمگیری افزایش مییابد. محل کنونی دفن پسماند بابلسر که در مجاورت ساحل قرار دارد، محل تجمع غیربهداشتی حجم سنگینی از زباله است. به گفته گزارشها، شیرابه حاصل از این لندفیل رطوبتزا (بهدلیل بارش زیاد منطقه) در نهایت وارد آبهای زیرزمینی میشود و راهی دریا میگردد. این پدیده علاوه بر مشکلات بهداشتی، تهدید جدی برای تالابها و اکوسیستمهای ساحلی بابلسر محسوب میشود.
این محقق ادامه داد: فشار بر تنوع زیستی جنگلها، اگرچه شهر بابلسر خود در حاشیه جنگل هیرکانی قرار ندارد، گردشگران مایل به گشت و گذار در جنگلهای پیرامونی (بهنمیر، عباسآباد و مناطق قلههای البرز) هستند. ساخت ویلاها و جادههای دسترسی بدون مطالعه کافی، میتواند به کاهش پوشش گیاهی و نابودی زیستگاه گونههای جنگلی منجر شود. در کنار آن، افزایش تقاضا برای سوخت (هیزم و ذغال)، شکار تفریحی و تردد خودروها در جادههای جنگلی نیز فشار زیادی بر طبیعت این ناحیه وارد آورده است.
چالشهای اجتماعی فرهنگی
هادی پور به موضوع تغییر سبک زندگی و فرهنگ بومی اشاره کرد و گفت: ورود انبوه گردشگر به بابلسر با خود مواجهه فرهنگی جدیدی به همراه دارد. به موازات درآمدزایی از طریق گردشگری، ارزشها و سنتهای محلی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. مطالعات تأکید میکنند که گردشگری هم آثار مثبت (مانند فرصتهای شغلی و درآمدزایی) و هم منفی (مانند تحولات سبک زندگی و تضعیف آداب محلی) بر جامعه دارد. در بابلسر نیز تغییرات فضایی مانند تبدیل خانههای بومی به مهمانسرا یا هجوم فرهنگهای غیرمحلی به شهرکهای ساحلی، هویت فضایی سنتی منطقه را دچار دگرگونی کرده است.
وی دربار تعامل محلی گردشگر گفت: فراهم نبودن آموزش و فرهنگسازی مناسب در باب سبک صحیح تعامل گردشگر و شهروند محلی، باعث بروز تنشهایی نظیر ترافیک، سر و صدا و اختلافات اجتماعی شده است. بهعنوان نمونه، افزایش تردد خودروهای پلاک غیرشمالی و پارک غیرمجاز کنار معابر شهری، نارضایتی ساکنان را به همراه داشته است. گزارشها نشان میدهد که ساکنان بابلسر به بهبود «رفتار زیستمحیطی» و احترام گردشگران به ارزشهای بومی اهمیت میدهند.
این محقق به موضوع تضعیف هویت شهری اشاره کرد و گفت: در اثر تمرکز گردشگری در حاشیه رودخانه و سواحل بابلسر (نقاطی که پیشتر کارکردهای آرام مانند کشاورزی و ماهیگیری داشتند) هویت کارکردی شهر نیز در حال تغییر است. برج ساعت تاریخی بابلسر و مدرسه نرجس، از نمادهای باارزش فرهنگی شهرند که اکنون در میان هتلها و مجتمعهای ساحلی جدید احاطه شدهاند. کارشناسان معتقدند در سیاستگذاری توسعه گردشگری باید به حفظ «فرهنگ و آداب رسوم بومی» توجه کافی شود تا هویت بابلسر آسیب نبیند.
در مجموع، بررسیها نشان میدهد که توسعه نامتعادل گردشگری در بابلسر نیازمند اتخاذ راهبردهای جامع در تمام ابعاد مورد بحث است. بهبود زیرساختها و خدمات، تقویت مدیریت هماهنگکننده، حفاظت جدی از محیط زیست و احترام به فرهنگ محلی، از ارکان اساسی تحقق گردشگری پایدار در این شهر شمالی است.