چرا ایران برای لیبرالیسم یک تهدید هویتی است؟
اقتصاد ایران: یک کارشناس مسائل بینالملل اعتقاد دارد که تقابل میان ایران و آمریکا معمولاً حول محورهایی چون برنامه هستهای، توان موشکی یا حضور منطقهای ایران تحلیل میشود اما واقعیت آن است که این تقابل ریشه معرفتی و تمدنی دارد.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، "پیمان صالحی"، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی با عنوان "تحریم بهمثابه جنگ تمدنی: چرا ایران برای لیبرالیسم یک تهدید هویتی است؟" به نظم لیبرال و منطق تحریم پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
مقدمه
تقابل میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، در سطح ظاهری، معمولاً حول محورهایی چون برنامه هستهای، توان موشکی یا حضور منطقهای ایران تحلیل میشود. اما این نگاه، سطحی و ناقص است. واقعیت آن است که این تقابل ریشهای معرفتی و تمدنی دارد؛ نبردی است میان دو قرائت از نظم جهانی، دو عقلانیت سیاسی، و دو بنیان فلسفی برای اداره جامعه. در این چهارچوب، تحریمها صرفاً ابزار فشار اقتصادی نیستند، بلکه تداوم «جنگ تمدنی» هستند؛ تلاشی نظاممند برای تخریب زیرساختهای فکری، اجتماعی و هویتی ایران.
نظم لیبرال و منطق تحریم
نظم جهانی لیبرال مبتنی بر مفاهیمی چون فردگرایی، سکولاریسم، حاکمیت بازار و الگوی خاصی از عقلانیت ابزاری است. در برابر، جمهوری اسلامی بر پایه عقلانیت توحیدی، اخلاقمحور، جمعگرا و استقلالطلب استوار است. در این میدان، تحریمها نقش «مهار نرم» را ایفا میکنند: بیآنکه نظامی مستقر شود، زیرساخت حیات جامعه هدف را بهتدریج فرسوده میکنند.
این منطق در تجربههای مختلف عینیت یافته است:
- در ایران، تحریمها عملاً دارو و تجهیزات پزشکی را هدف قرار دادند، شبکه مالی کشور را مسدود کردند و با ایجاد نارضایتی اجتماعی، بهدنبال تضعیف سرمایه اجتماعی نظام رفتند.
- در ونزوئلا، کاهش شدید صادرات نفتی و انزوای بانکی به بحران معیشتی و مهاجرت گسترده منجر شد؛ همه اینها بدون شلیک یک گلوله.
تحریم، تنها ابزار فشار اقتصادی نیست؛ «پروژهای برای تضعیف بُعد تمدنی» کشور هدف است.
بازنمایی رسانهای تحریم
یکی دیگر از ابعاد مهم این جنگ تمدنی، تلاش برای «نرمالسازی تحریم» (عادیسازی تحریم) از طریق روایتسازی رسانهای است. رسانههای غربی تحریم را نه بهعنوان ابزار غیرانسانی و جمعی، بلکه بهعنوان ابزار «مشروع» سیاست خارجی معرفی میکنند؛ گویی ملتها باید بهای مقاومت فکری خود را بدهند.
این بازنماییها، هویتی بدیل از ایران ترسیم میکنند: کشوری واپسمانده، منزوی و ناکارآمد؛ درحالیکه هدف، القای بیفایدگی هر نوع نظام غیرلیبرال است.
نقش ایران در برهمزدن نظم لیبرال
آنچه تحریمها را شدیدتر و پیوستهتر کرده، صرفاً رفتار سیاسی ایران نیست؛ بلکه ظرفیت ایران برای ارائه یک مدل جایگزین از نظم سیاسی، دیپلماسی و حتی عقلانیت حاکمیتی است. بههمین دلیل، ایالات متحده از تحریم فراتر رفته و تلاش میکند شبکهای جهانی از «اجماع ضدایرانی» بسازد.
در این چارچوب، ایران نهفقط یک دولت، بلکه یک مسئله تمدنی است؛ و مقابله با آن، وظیفهای معرفتی برای مدافعان نظم لیبرال.
نتیجهگیری
تحریمها اگرچه در قالب ارقام اقتصادی و محدودیتهای مالی بروز مییابند، اما در اصل، بخشی از جنگی عمیقترند: جنگ بر سر معنا، هویت و آینده نظم جهانی. جمهوری اسلامی اگر میخواهد از این تقابل سربلند بیرون بیاید، باید همزمان با تقویت مقاومت اقتصادی، بر بازسازی گفتمان تمدنی و عقلانیت سیاسی خود تمرکز کند. زیرا نبرد امروز، صرفاً بر سر نفت یا فناوری نیست؛ بر سر این است که چه کسی «حق دارد» الگوی زندگی و حکومت ارائه کند.
ایران اگر بتواند در این جنگ معرفتی پیروز شود، تحریمها هرچقدر هم پیچیده و گسترده باشند، بیاثر خواهند شد.
انتهای پیام/