جنگ دوباره یا تغییر رژیم؟ خواب اسرائیل یا تمایل آمریکا؟
اقتصاد ایران: طبق سند امنیت ملی دولت او، با هر نوع سیاست «تغییر رژیم» در هر نقطه از جهان از جمله در ایران که هزینهای جدی بر دوش آمریکا بگذارد، مخالف است. به عبارت دقیقتر، ترامپ تنها در صورتی از «تغییر رژیم» در ایران حمایت میکند که هزینۀ مالی یا نظامی خاصی را بر بودجۀ دولت آمریکا تحمیل نکند.
برترینها: این یادداشت احمد زیدآبادی در روزنامه هممیهن است، او تمام تحلیلش را بر اساس یک یادداشت از پمپئو ارائه داده، کمی غیرمنطقی و عجیب! با این حال حداقل فاش میکند اصلاحطلبانی چون زیدآبادی چگونه فکر میکنند:
دکترین امنیت ملی دولت ترامپ، سیاست «تغییر رژیم« در دولتهای گذشتۀ آمریکا را به باد سرزنش و انتقاد شدید گرفته است. سند استراتژی امنیت ملی ترامپ، صرف هزاران میلیارد دلار از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی برای «تغییر رژیم» در برخی کشورها را به قصد ایجاد سازوکار دموکراتیک و یا بسط ارزشهای آمریکایی در سطح جهان را عملی احمقانه دانسته و قول به عدم تکرار آن داده است. از نگاه دولت ترامپ، یک الگوی موفق سیاسی، لزوماً یک الگوی دموکراتیک به شیوۀ غربی آن نیست بلکه ایجاد ثبات و رونق اقتصادی و جلب رضایت عمومی از طریق رعایت سنتهای تاریخی یک جامعه توسط حکومت، میتواند در جای خود الگوی موفقتری باشد. استراتژی امنیت ملی آمریکا به طور خاص از کشورهای عرب حاشیۀ جنوبی خلیج فارس یاد میکند که بدون الگوبرداری از نظامهای سیاسی دموکراتیک توانستهاند به اقتصاد خود رونق دهند، نظم و ثبات لازم را پدید آورند و با تأسیس یک سلسلهنهادهای مشورتیِ سنتی، رضایت رهبران قبایل و تودۀ مردم را فراهم سازند.
به همین دلیل، سند امنیت ملی دولت ترامپ از کمک به هرگونه حرکت درونجوش برخی جوامع برای ایجاد الگوهای سیاسی به شیوۀ غربی استقبال میکند اما تحمیل چنین الگویی به جوامعی با تاریخ و سنتهای متفاوت را بهطور صریح مردود و مذموم میداند.
این در حالی است که شبکۀ سیبیاس آمریکا از قول منابع ناشناس گزارش داده است که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل قرار است در سفرش به فلوریدا، ضرورت حملۀ نظامی دوباره به ایران را با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به بحث و گفتوگو بگذارد. طبق گزارش این شبکه، نتانیاهو از تحرکات جمهوری اسلامی برای بازسازی صنایع غنیسازی اورانیوم و گسترش تولید موشکهای بالستیک نگران شده و به همین دلیل در صدد است تا رئیسجمهور آمریکا را برای حملۀ مجدد به خاک ایران متقاعد سازد.
دونالد ترامپ در ماههای گذشته به کرات از نابودی کامل تأسیسات هستهای ایران سخن به میان آورده و تأکید کرده است که «تهدید ایران» را عملاً خنثی کرده است. ترامپ به وضوح علاقهای به حملۀ دوباره به ایران نشان نمیدهد مگر آنکه بازسازی صنعت غنیسازی اورانیوم به طور جدی در دستور کار مقامهای جمهوری اسلامی قرار گیرد. روشن است که گزارشهای رسانهای دربارۀ تلاش جمهوری اسلامی برای بازسازی فوری صنعت غنیسازی اغراقآمیز است و به همین جهت ترامپ این گزارشها را جدی نمیگیرد. ترامپ در واقع با تشدید انواع تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه ایران، منتظر روزی نشسته است که مقامهای جمهوری اسلامی با رویکرد و فرمول تازهای، آمادگی خود را برای مذاکرۀ مستقیم با آمریکا به قصد دستیابی به یک توافق همهجانبه و بلندمدت با آن، نشان دهند.
بر همین مبنا، ترامپ بحث حمله به ایران را بیشتر سناریویی از جانب نتانیاهو برای طفره رفتن از تعهداتش در برابر طرح آتشبس در نوار غزه قلمداد میکند و از این جهت به راحتی با خواست او همراهی نخواهد کرد. در عین حال، ترامپ میداند که حملۀ دوباره به ایران شبیه حملۀ جنگ 12 روزه، تکرار رفتاری است که میتواند تا ابد ادامه داشته باشد. او خواهان تکرار این بازی نیست بلکه خواستار توافق با ایران برای حل مسئله به صورت«یک بار برای همیشه» است. ترامپ میداند که نتانیاهو حملۀ دوباره به ایران را نه به قصد خنثیسازی «تهدید اتمی و موشکی» بلکه به منظور زمینهسازی برای «تغییر رژیم» دنبال میکند.
ترامپ اما همانطور که گفته شد، طبق سند امنیت ملی دولت او، با هر نوع سیاست «تغییر رژیم» در هر نقطه از جهان از جمله در ایران که هزینهای جدی بر دوش آمریکا بگذارد، مخالف است. به عبارت دقیقتر، ترامپ تنها در صورتی از «تغییر رژیم» در ایران حمایت میکند که هزینۀ مالی یا نظامی خاصی را بر بودجۀ دولت آمریکا تحمیل نکند. از این رو، تا زمانی که نتانیاهو طرحی کاملاً روشن و بدون هزینه برای آمریکا در مورد «تغییر رژیم» در ایران ارائه نکند، کاملاً بعید است که ترامپ با آن همراهی نشان دهد. هر سیاست «تغییر رژیم» در درجۀ اول نیازمند وجود یک آلترناتیو یا جایگزین مشخص و اصطلاحاً «معتبر» است که مانع از بروز هرجومرج و بیثباتی افسارگسیخته و کنترلناپذیر در یک کشور شود. در حقیقت، باراک اوباما درست به همین دلیل از ساقط کردن دولت بشار اسد در جریان بهار عربی اجتناب کرد.
ظاهراً کشورهای غربی بر این باورند که جمهوری اسلامی هنوز آلترناتیو و جایگزین «معتبری» ندارد و به همین دلیل، از سیاست «تغییر رژیم» در ایران حمایت نمیکنند. این نکتهای است که حداقل مایک پمپئو وزیر خارجۀ دولت اول ترامپ طی یادداشتی در سایت فاکسنیوز آن را مطرح اما در عین حال رد کرده است. گرچه پمپئو به عنوان یک «مقام سابق» در جایگاه تصمیمگیر قرار ندارد اما انتشار نوشتهاش در فاکسنیوز نمیتواند کاملاً بیاهمیت و تصادفی باشد بهخصوص اینکه یک روزنامهنگار اسرائیلی هم بعد از جنگ 12 روزه همین مضمون را طی مقالهای در جروزالمپست منتشر کرده و حتی مدعی شده بود که این سازمان در جنگ 12 روزه نیروهایش را به نفع اسرائیل در خاک ایران بسیج کرده است.
پمپئو بر این باور است که غرب نباید آلترناتیو جمهوری اسلامی را در بین سلطنتخواهان و یا حامیان رژیم گذشتۀ ایران جستوجو کند زیرا به نظر او اصلاً چنین آلترناتیوی وجود ندارد و مردم ایران نیز خواهان بازگشت نظام پادشاهی نیستند. در عوض پمپئو آدرس و مشخصات آلترناتیوی را داده است که بهزعم او «سازمانیافته» و «دموکراتیک» است و بیش از چهار دهه است که با نظام حاکم بر ایران «مبارزه» میکند. او در واقع در یادداشتش همان ایدهای را مطرح کرده که بارها در تجمعات «سازمان مجاهدین خلق» آن را تکرار کرده است!

این در حالی است که همگان واقفند که بهرغم نارضایتی عمیق مردم ایران از شرایط موجود، سازمان مجاهدین خلق به دلیل سابقۀ تروریستی و همکاری آن با صدام حسین، در میان مردم ایران نهفقط جایگاهی ندارد بلکه مورد نفرت اکثریت بزرگی از آنان است. از نظر پمپئو و همفکران او در حزب جمهوریخواه آمریکا اما این موضوع اهمیت چندانی ندارد و عمیقتر شدن نارضایتی عمومی از وضع موجود در کنار نومیدی آنها سلطنتخواهان و نیروهای مشابه آنها میتواند شرایط را تغییر دهد؛ بهخصوص اگر کارزار تبلیغاتی گستردهای به نفع سازمان مجاهدین خلق در رسانههای غربی به جریان افتد!
این افراد ظاهراً مجاهدین خلق را نیروی سازمانیافتهای میبینند که برای ساقط کردن جمهوری اسلامی پایبند هیچ اصل و فرعی نیست و حاضر است به این منظور هر تعهدی را بپذیرد و به هر شرطی تن در دهد. از این رو، آن را مؤثرتر و کارآمدتر از دیگر گروههای اپوزیسیون برای خود میدانند. گرچه شرایط ایران بیش از حد متعارف پیچیده و بغرنج است و وضعیت آن مشابه هیچ کشور دیگری نیست، اما از زمانی که جبهةالنصره به عنوان یک گروه اسلامگرای دارای سابقۀ تروریستی به عنوان آلترنتایتو رژیم اسد در سوریه ظهور کرده و مورد پذیرش کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته است، الگوبرداری از آن هم گویی باب شده است. هنوز مشخص نیست که حرف پمپئو و امثال او در کاخ سفید و همینطور در دولت نتانیاهو چقدر خریدار داشته باشد، اما آنها هیچ گزینهای هرچند ضعیف را نادیده نمیگیرند. به هر حال، تا زمانی که دولت آمریکا جایگزین مشخصی را برای جمهوری اسلامی پیدا نکند و حمایت مؤثر از آن را مستلزم خرج پول هنگفت نبیند، از سیاست «تغییر رژیم» در ایران حمایت نخواهد کرد. در عین حال تا زمانی که آمریکا برای «تغییر رژیم» در ایران آماده نشود از هیچ طرح گستردهای برای حمله به خاک ایران چه بهصورت مشترک و چه توسط اسرائیل پشتیبانی نخواهد کرد. شاید برخی حملات موردی و مقطعی در دستور کار باشد، اما حملۀ گسترده فعلاً در چشمانداز دیده نمیشود؛ مگر آنکه پیشنهاد پمپئو مورد پذیرش دولت آمریکا قرار گیرد.
اکو ایران | ECO IRAN
ترکیه | Turkiye
آذربایجان| Azerbaijan
ترکمنستان|Turkmenistan
تاجیکستان|Tajikistan
قزاقستان |Kazakhstan
قرقیزستان |Kyrgyzstan
ازبکستان |Uzbekistan
افغانستان |Afghanistan
پاکستان | Pakistan
بانک مرکزی
بانک ملّی ایران
بانک ملّت
بانک تجارت
بانک صادرات ایران
بانک ایران زمین
بانک پاسارگاد
بانک آینده
بانک پارسیان
بانک اقتصادنوین
بانک دی
بانک خاورمیانه
بانک سامان
بانک سینا
بانک سرمایه
بانک کارآفرین
بانک گردشگری
بانک رسالت
بانک توسعه تعاون
بانک توسعه صادرات ایران
قرض الحسنه مهر ایران
بانک صنعت و معدن
بانک سپه
بانک مسکن
رفاه کارگران
پست بانک
بانک مشترک ایران و ونزوئلا
صندوق توسعه ملّی
مؤسسه ملل
بیمه مرکزی
بیمه توسعه
بیمه تجارت نو
ازکی
بیمه ایران
بیمه آسیا
بیمه البرز
بیمه دانا
بیمه معلم
بیمه پارسیان
بیمه سینا
بیمه رازی
بیمه سامان
بیمه دی
بیمه ملت
بیمه نوین
بیمه پاسارگاد
بیمه کوثر
بیمه ما
بیمه آرمان
بیمه تعاون
بیمه سرمد
بیمه اتکایی ایرانیان
بیمه امید
بیمه ایران میهن
بیمه متقابل کیش
بیمه آسماری
بیمه حکمت صبا
بیمه زندگی خاورمیانه
کارگزاری مفید
کارگزاری آگاه
کارگزاری کاریزما
کارگزاری مبین سرمایه