این روزها همه جا صحبت از انتقام یک راننده تاکسی است!
اقتصاد ایران: فصل سوم «راننده تاکسی» جهان آشنای خودش را با نگاهی تازه باز میکند؛ جهانی که در آن سایهها حرف میزنند و شهر، صحنهی داستان آدمهایی است که زندگیشان زیر بار بیعدالتی شکست خورده است.
برترینها - مهنا پرویزی: فصل سوم «راننده تاکسی» جهان آشنای خودش را با نگاهی تازه باز میکند؛ جهانی که در آن سایهها حرف میزنند و شهر، صحنهی داستان آدمهایی است که زندگیشان زیر بار بیعدالتی شکست خورده. این فصل نیز همچنان سراغ زخمهایی میرود که معمولاً در حاشیه پنهان میمانند؛ قصههایی درباره انسانهایی که با تمام توان جنگیدهاند اما در لحظهای از تنهایی و بیپناهی به مرز فروپاشی رسیدهاند. درست همانجا که امید خاموش میشود و هیچ دستی برای کمک دراز نمیشود، گروهی ظاهر میشوند؛ نه در لباس قهرمان و نه در قامت منجی، بلکه به شکل انسانهایی معمولی که تصمیم گرفتهاند اجازه ندهند درد کسی، بیصدا و بیاثر در تاریکی گم شود. آنها با شعار تکاندهنده و جسورانه خود، هر بار یادآوری میکنند که «به پایان نرسیدهای… ما انتقام تو را میگیریم.» فرمان عدالت را در دست میگیرند و با شیوهای که فقط مخصوص خودشان است، سراغ کسانی میروند که حتی پلیس هم از مواجهه با آنها عاجز مانده است.
فصل سوم این سریال تنها با چند قسمت توانست نگاهها را بهسرعت به خود برگرداند. راننده تاکسی دوباره به صدر رنکینگها صعود کرده و در فهرست پربازدیدهای هفته قرار گرفته است؛ بازگشتی که نشان میدهد «راننده تاکسی ۳» فقط یک ادامهی ساده نیست، بلکه ارتقای یک جهان داستانی موفق است. این فصل با پرداختی دقیقتر، اکشنی حسابشدهتر و ضرباهنگی نفسگیر، مخاطب را نه فقط همراه، بلکه شریک این سفر انتقامی میکند، سفری که هم تلخ است و هم امیدبخش.
«راننده تاکسی» از دل همان شهری شروع میشود که با چراغهای روشنش، تاریکیهای خودش را پنهان میکند. شهری که هر شب هزاران ماشین از خیابانهایش رد میشود، اما فقط یک تاکسی هست که مقصدش پیدا کردن آدمها نیست، پیدا کردن حق است. همهچیز از جایی آغاز میشود که چند نفر با گذشتههایی زخمی، زیر سقف یک شرکت تاکسیرانی جمع میشوند؛ جایی که ظاهرش آرام است اما زیر پوستش طرحهایی کشیده میشود که حتی پلیس هم جرئت نزدیک شدن به آن ندارد. اینها آدمهای معمولی نیستند؛ قهرمان هم نیستند. بلکه کسانیاند که فهمیدند وقتی قانون کم میآورد، باید دنده را خودشان عوض کنند. شیوه کارشان در ابتدا ساده اما تکاندهنده بود؛ وقتی مجرمی از لای صفحات قانون فرار میکرد، آنها وارد زندگیاش میشدند؛ با نقابهای تازه، شغلهای موقتی، حرفهایی که دقیقاً همان چیزی بود که طرف مقابل میخواست بشنود. بعد، درست در لحظهای که مجرم مطمئن بود همهچیز تحت کنترل خودش است، نقشه کامل میشد. شکار بیسروصدا انجام میگرفت و طرف در یک زندان مخفی بیدار میشد؛ جایی دور از قاضیها، دور از دادگاهها، جایی که بالاخره کسی بود که میگفت: بنشین. نوبت حساب است. اما دنیا همیشه روی یک خط حرکت نمیکند.

در ادامه مسیر، تیم رنگین کمان فهمید که همه مجرمان را نمیشود در یک اتاق حبس کرد. بعضیها تنها زمانی میشکنند که دقیقاً همان چیزی را تجربه کنند که به قربانیانشان تحمیل کردهاند. اینبار روش عوض شد؛ بهجای زندان، بهجای ناپدید کردن مجرمها، عدالت در زندگی روزمره آنها تزریق شد. اگر با پول کسی را نابود کرده بودند، خودشان در باتلاق مالی فرو میرفتند. اگر با دروغ راهشان را باز کرده بودند، دروغی بزرگتر مثل طناب دور گردنشان پیچیده میشد. اگر کسی را تحقیر کرده بودند، بالاخره روزی میرسید که همان تحقیر از آینه مقابلشان برمیگشت. این مرحله، همان جایی بود که تاکسیرنگینکمان بیشتر از یک گروه انتقامی، تبدیل شد به سیستمی زیرزمینی برای برگرداندن معنا به واژه «حق». با اینهمه، هیچ تیمی بدون زخم خوردن جلو نمیرود. اعضا برای مدتی از هم جدا شدند، کارهای معمولی را امتحان کردند، زندگی آرام را تجربه کردند. اما بعضی آدمها انگار ساخته نشدهاند برای روزهایی که شبیه هماند. چیزی در وجودشان همیشه خاموش نمیشود، همان حس قدیمی که میگوید هنوز آدمهایی هستند که وقتی فریاد میزنند، هیچکس نمیشنود. پس بازگشتشان طبیعی بود؛ نه مثل شروع دوباره، بلکه مثل ادامه نفس بعد از یک مکث طولانی.

در فصل سوم، تیم در نقطهای ایستاده که هم تجربه تلخ گذشته را دارد و هم جسارت شروعهای جدید را. پروندهها سنگینترند، نقشهها پیچیدهتر، رقیبها بیرحمتر. اما تاکسی رنگین کمان دوباره روی خط است؛ با همان شعار قدیمی که نه فریاد است و نه ادعا، فقط وعدهای است که به قربانیها داده میشود؛ «به پایان نرسیدهای… ما انتقام تو را میگیریم.» سه فصل «راننده تاکسی» کنار هم روایت یک چیز است؛ روایت آدمهایی که تصمیم گرفتند در شهری که بسیاری چشم میبندند، آنها چشم باز نگه دارند، حتی اگر بهایش سنگین باشد.
داستان ۵ نفر که قانون خود را اجرا میکنند
کیم دوگی؛ راننده تاکسی که هر نقشی را برای ضربه آخر بازی میکند
یک افسر ارتشی جوان که پس از کشته شدن مادرش وارد کمپانی تاکسی رنگینکمان شد. مأمور عملیاتی و ضربتی گروه است و به خاطر توانایی بدنی بالا و مهارتهای رزمی، نقش مامور مخفی را بینقص اجرا میکند.

جانگ سونگچول؛ مردی که نقشه انتقام را طراحی میکند
رئیس کمپانی که از تاکسی رنگینکمان به عنوان پوشش برای اجرای عدالت شخصی استفاده میکند. مدیر مؤسسه «پرنده آبی» نیز هست و قربانیان جنایات را شناسایی میکند. او مغز متفکر گروه است و تبلیغ کار خود را در جاهایی قرار میدهد که احتمال فروپاشی یا خودکشی وجود دارد، تا فریاد بیصدا شنیده شود.

آن گواون، دختری که با کدها و اطلاعات مخفی نقشه انتقام را زنده نگه میدارد
هکری ماهر که پس از قربانی شدن خواهرش به گروه پیوست. وظیفه او پشتیبانی عملیات و جمعآوری اطلاعات مخفی است. مدتی با پلیس همکاری کرد، اما وقتی متوجه شد پروندهها عمداً گم میشوند و سیستم فاسد است، دوباره به تشکیلات راننده تاکسی بازگشت.

چوی کیونگگو و پارک جیناون؛ دو آچار فرانسه که هر ماموریت را ممکن میکنند
دو آچار فرانسه گروه؛ از تعمیر و تجهیز تاکسیها تا طراحی ابزارهای عجیب و تلهها، هیچ عملیاتی بدون آنها شکل نمیگیرد. باهوش و عاشق هیجان، حتی پیشنهادهای بزرگ شغلی را رها کردند تا در دنیایی بدون قانون، عدالت را به سبک خودشان اجرا کنند.

چرا «راننده تاکسی» را باید تماشا کرد؟
این سریال مثل یک جاده پرپیچوخم است؛ پر از لحظههایی که نفستان در سینه حبس میشود. هر دو قسمت، داستان تازهای پیش میآورد و شما را با پیچیدگیها و تلخیهای جدید مواجه میکند. آدمها زیر بار بیعدالتی له میشوند، اما گروه رنگینکمان با هوشمندی و جسارت وارد ماجرا میشود و مشکلات را به سبک خودشان حل میکند. آنها انتقام را نه فقط با خشونت، بلکه با خلاقیت و دقت اجرا میکنند و شما را به دنیایی میبرند که عدالت و هیجان در هم تنیده شدهاند. تماشای «راننده تاکسی» یعنی تجربه ترکیبی از تعقیب و گریز، لحظات پرهیجان و طنز زیرپوستی، و تامل درعمق رنج آدمها؛ سریالی که ریتمش هیچوقت نمیافتد و هر قسمت شما را یک قدم به دل ماجرا نزدیکتر میکند.
اکو ایران | ECO IRAN
ترکیه | Turkiye
آذربایجان| Azerbaijan
ترکمنستان|Turkmenistan
تاجیکستان|Tajikistan
قزاقستان |Kazakhstan
قرقیزستان |Kyrgyzstan
ازبکستان |Uzbekistan
افغانستان |Afghanistan
پاکستان | Pakistan
بانک مرکزی
بانک ملّی ایران
بانک ملّت
بانک تجارت
بانک صادرات ایران
بانک ایران زمین
بانک پاسارگاد
بانک آینده
بانک پارسیان
بانک اقتصادنوین
بانک دی
بانک خاورمیانه
بانک سامان
بانک سینا
بانک سرمایه
بانک کارآفرین
بانک گردشگری
بانک رسالت
بانک توسعه تعاون
بانک توسعه صادرات ایران
قرض الحسنه مهر ایران
بانک صنعت و معدن
بانک سپه
بانک مسکن
رفاه کارگران
پست بانک
بانک مشترک ایران و ونزوئلا
صندوق توسعه ملّی
مؤسسه ملل
بیمه مرکزی
بیمه توسعه
بیمه تجارت نو
ازکی
بیمه ایران
بیمه آسیا
بیمه البرز
بیمه دانا
بیمه معلم
بیمه پارسیان
بیمه سینا
بیمه رازی
بیمه سامان
بیمه دی
بیمه ملت
بیمه نوین
بیمه پاسارگاد
بیمه کوثر
بیمه ما
بیمه آرمان
بیمه تعاون
بیمه سرمد
بیمه اتکایی ایرانیان
بیمه امید
بیمه ایران میهن
بیمه متقابل کیش
بیمه آسماری
بیمه حکمت صبا
بیمه زندگی خاورمیانه
کارگزاری مفید
کارگزاری آگاه
کارگزاری کاریزما
کارگزاری مبین سرمایه