افزایش جمعیت، چاه‌های عمیق و توسعه ناپایدار؛ روایت‌هایی از سقوط منابع آبی/نقش۸۰ درصدی خطاهای انسانی

اقتصاد ایران: ایران در حالی با شدیدترین دوره‌های کم‌بارشی و گرمایش دهه‌های اخیر روبه‌رو است که به گفته استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی، نقش عوامل طبیعی تنها بخشی از ماجراست. تشدید پرفشار جنب‌حاره‌ای، افزایش دما و تغییر الگوهای بارش، در کنار برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی، الگوی ناپایدار کشت و توسعه بی‌ضابطه، ساختار آبی کشور را به نقطه‌ای رسانده که ۶۰ تا ۸۰ درصد بحران کنونی نه محصول اقلیم، بلکه نتیجه مستقیم سوءمدیریت است؛ بحرانی که با رشد چندبرابری جمعیت و فروپاشی ذخایر زیرزمینی، تاب‌آوری ایران را به حداقل رسانده است.

مهدی زارع، استاد تمام پژوهشگاه بین المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله در گفت‌وگو با ایسنا، دلایل کمبود بارش و خشکی زمین در ایران را پدیده‌های طبیعی جوی و مدیریت منابع آب دانست و گفت: پرفشار جنب حاره‌ای (Subtropical High-Pressure System) یک توده‌ هوای گرم و خشک است که معمولاً در تابستان بر ایران حاکم می‌شود. در سال‌های اخیر، شدت و ماندگاری این پدیده افزایش یافته و تا فصل‌های پاییز و حتی زمستان ادامه پیدا کرده است.

به گفته وی، این سامانه مانند یک سد عمل کرده و مانع ورود سامانه‌های جوی باران‌زا که عمدتاً از غرب وارد کشور می‌شوند، می‌شود.

زارع افزود: علاوه بر آن تغییر اقلیم (Climate Change) و گرمایش جهانی باعث افزایش میانگین دمای ایران حدود 0.5 درجه در هر دهه شده که خود بر الگوهای بارشی و تبخیر آب اثر  منفی می‌گذارد و موجب تشدید خشکسالی‌ها می‌شود. همچنین پدیده «شار گرمایی» (Heat Flux) به عنوان یک پدیده محلی نیز در شکل‌گیری کم‌فشاری‌های سطح زمین در ایران مؤثر است؛ چراکه باعث تغییر الگوهای جوی و بارشی می‌شود.

استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله ادامه داد: علاوه بر عوامل جوی، استفاده نادرست و مدیریت ضعیف منابع آبی دلیل محوری بحران خشکسالی است. برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی با حفر چاه‌های عمیق و برداشت بیش از حد از سفره‌های آب زیرزمینی، ذخایر راهبردی آب کشور را به شدت کاهش داده و منجر به فرونشست زمین در مناطق وسیعی مانند تهران شده است.

وی اظهار کرد: با توجه به اینکه کشاورزی حدود ۸۰ درصد آب شیرین کشور را مصرف می‌کند، عدم به‌کارگیری الگوها و روش‌های آبیاری مدرن و کشت محصولات با نیاز آبی بالا، فشار زیادی به منابع آبی وارد کرده است. مصرف نامناسب و غیر اصولی آب در مصارف خانگی و شهری نیز به تشدید بحران کمک می‌کند. آب شرب و خدمات مهمترین دلیل مصرف آب در تهران و سایر کلانشهرهای کشور است.

زارع با تاکید بر اینکه میزان کسری تجمعی مخازن آب زیرزمینی حدود ۱۶۰ میلیارد متر مکعب طی ۵۴ سال از سال ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۴ تخمین زده می شود، ابتدای دهه ۱۳۵۰ شمسی را شروع اضافه برداشت جدی‌ از آب‌های زیر زمینی دانست و خاطر نشان کرد: رقم کسری تجمعی (Decline in Storage) معیاری است که نشان می‌دهد چه میزان از ذخایر آب‌های زیرزمینی به صورت غیرقابل برگشت و تجدیدناپذیر تخلیه شده است که نتیجه اضافه برداشت‌های سال‌های متمادی است.

کاهش آب‌های زیر زمینی دشت‌های تهران و البرز

این محقق حوزه مخاطرات با اشاره به وضعیت برداشت آب‌های زیر زمینی در کلانشهر تهران یادآور شد: کسری تجمعی آب زیرزمینی در دشت‌های تهران و البرز به همراه استان‌های فارس، کرمان و خراسان جنوبی، بیشترین سهم را در اضافه برداشت از آبخوان‌های کشور دارند و در بحرانی‌ترین وضعیت قرار دارند.

وی افزود: کسری حجم مخزن در استان تهران حدود ۶ میلیارد متر مکعب تا سال ۱۴۰۴ و در استان البرز حدود ۲ میلیارد متر مکعب اضافه برداشت - حدود برابر حجم سد کرج- از آب سفره‌های زیرزمینی داشته است. دشت‌های استان‌های تهران و البرز به دلیل تراکم بالای جمعیت و صنعت و همچنین بالا بودن نرخ فرونشست زمین، جزء مناطق با بحران جدی آب‌های زیرزمینی در ایران طبقه‌بندی می‌شوند.

زارع با طرح این سؤال که آیا بشر به عمد می‌تواند به خشکسالی در سرزمینی -به عنوان یک سلاح در برابر کشور متخاصم- دامن بزند؟ گفت: پاسخ خلاصه آن است که سامانه‌های جوی -سامانه‌های بارشی، پرفشار و کم‌فشارها-  دارای انرژی بسیار عظیمی هستند که تلاش برای کنترل یا تغییر مسیر آنها با فناوری‌های موجود در سطح جهانی، غیرممکن تلقی می‌شود. بر اساس داده‌های علمی تاکنون موجود، پدیده‌های اقلیمی طبیعی علت اصلی خشکسالی و کم‌بارشی در ایران است.

این استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی تاکید کرد: کشور ما در موقعیت جغرافیایی نوار خشک و نیمه‌خشک جهان واقع است. نوار بیابانی جهان در مناطق جنب ‌حارّه‌ای (Subtropical) زمین و در حدود عرض‌های جغرافیایی ۱۰ تا ۳۵ درجه شمالی و جنوبی قرار دارد. این نوارها نتیجه سامانه گردش عمومی جو زمین، به ‌ویژه مناطق پرفشار جنب‌حارّه‌ای هستند که باعث فرونشینی هوای خشک و گرم می‌شوند.

وی اضافه کرد: در نیمکره شمالی مهمترین و گسترده‌ترین نوار بیابانی از نزدیکی اقیانوس اطلس تا شرق آسیا -چین- امتداد دارد. این نوار شامل بیابان‌های بزرگی چون صحرای بزرگ آفریقا، شبه‌جزیره عربستان، فلات ایران و ترکستان و بیابان گُبی در آسیای مرکزی است.

به گفته وی افزایش ماندگاری و شدت پرفشار جنب حاره‌ای که مانع ورود سامانه‌های باران‌زا می‌شود و گرمایش جهانی که الگوهای اقلیمی را تغییر داده نیز از دلایل کم بارشی اخیر در ایران است.

اثرات بارورسازی ابرها

وی به روش‌هایی مانند بارورسازی ابرها Cloud Seeding اشاره کرد و با بیان اینکه این روش تنها می‌تواند یک سامانه جوی را تقویت یا تضعیف کند تا بر میزان بارش در منطقه‌ای محدود بیفزاید، ادامه داد: این روش اما نمی‌تواند مسیر کامل یک سامانه را تغییر دهند یا ابر را از منطقه‌ای «بِدزدند» و به منطقه دیگر منتقل کنند.

زارع تاکید کرد: برخی از ادعاها در مورد کنترل آب و هوا اغلب بر پایه نظریه‌های توطئه هستند. هارپ (HAARP) یکی از این ادعاها در مورد دخالت بیگانگان – آمریکا – در کشورهای دشمن است. اطلاعات موجود از پروژه هارپ نشان می‌دهد که بررسی لایه یونوسفر - بسیار بالاتر از لایه‌هایی که بارش در آنها رخ می‌دهد - با استفاده از امواج رادیویی در آن صورت می‌گیرد و هیچ سند یا مدرک مستدل علمی وجود ندارد که نشان دهد هارپ یا هر سامانه دیگری قابلیت دستکاری الگوهای جوی و کاهش بارش در ایران یا هر منطقه دیگری را دارد.

استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله خاطر نشان کرد: ادعای ابر دزدی توسط همسایگان نیز مردود است، زیرا از نظر فیزیک جوی، دزدیدن ابر یا تغییر مسیر کامل یک سامانه جوی، با انرژی‌های محدودی که کشورها در اختیار دارند، غیرقابل اجرا است. البته  دستکاری‌های کوچک‌مقیاس -مانند بارورسازی ابرها- در حد تاثیر حدود ۵ تا ۱۰ درصد وجود دارد، ولی کنترل سامانه‌های عظیم جوی و ایجاد عمدی خشکسالی در ایران ممکن نیست.

اثرات سوء مدیریت

زارع تاکید کرد: سوء مدیریت منابع آب در مقابل عوامل صرفاً طبیعی مانند تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌های طبیعی در کمبود بارش و بحران آب ایران موجب بحران کنونی است. برآورد سهم عوامل در بحران آب ایران نشان می‌دهد که سوء مدیریت و عوامل انسانی۶۰ تا ۸۰ درصد سهم دارد.

وی سوء مدیریت را شامل «برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی»، «سدسازی‌های گسترده و بی‌ضابطه»، «عدم اصلاح الگوی کشت پرآب‌بر در کشاورزی» و «هدر رفت بالا در شبکه‌های آبیاری و انتقال» عنوان کرد و یادآور شد: سهم عوامل صرفاً طبیعی در خشکسالی ۲۰ تا ۴۰ درصد تخمین زنده می‌شود که شامل «کاهش میانگین بارش»، «افزایش دما» و در نتیجه «تبخیر بیشتر آب‌های سطحی» و «افزایش شدت خشکسالی‌های طبیعی» است.

وی با اشاره به اثرات افزایش بار جمعیتی در ایجاد بحران خشکسالی تاکید کرد: جمعیت ایران در سال ۱۳۴۰ حدود ۲۲ میلیون نفر و در سال ۱۳۵۰ حدود ۲۸ میلیون نفر تخمین زده می‌شود. جمعیت در سال ۱۴۰۴ به ۸۷ میلیون رسید که با حضور حدود ۷ میلیون نفر مهاجران مجاز و غیر مجاز– تخمینی – مقیمین ایران در سال ۱۴۰۴ حدود ۹۴ میلیون نفر برآورد می‌شود.

زارع اظهار کرد: نقش سوء مدیریت از دهه ۱۳۴۰ به بعد بارز است، ضمن آنکه بحران آب ایران، یک پدیده ناگهانی نیست. دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ همزمان با آغاز اصلاحات ارضی، آغاز نوسانات و نقصان برنامه‌ریزی  برای «توسعه پایدار» در ایران است.

این استاد حوزه مخاطرات گفت: اگرچه کشور در معرض نوسانات شدید اقلیمی قرار داشت،  مانند کم‌بارش‌ترین سال ثبت‌شده در ۱۳۴۴، اما برنامه‌ریزی جامع و بلند مدت برای مدیریت منابع آب، ساخت سدهای کوچک و متوسط متناسب با میانگین بارش و سیاست‌های صرفه‌جویی و ذخیره‌سازی به‌موقع شکل نگرفت.

زارع خاطر نشان کرد: پس از انقلاب در دهه‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ با توسعه بی‌رویه و همچنان «ناپایدار» و خوش‌بینی کاذب در استفاده از منابع با تمرکز بر توسعه سدسازی به عنوان تنها راه‌حل و بدون توجه به ظرفیت تجدیدپذیری منابع آبی، عملاً به ذخایر زیرزمینی کشور فشار وارد شد.

به گفته وی، اجرای سیاست‌های خودکفایی در محصولات پرآب‌بر در مناطق کم‌آب، مانند لرستان، فارس، کرمان، سمنان و اصفهان فشار را به اوج خود رساند، به گونه‌ای که در ۲۵ سال اخیر با برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی از طریق حفر هزاران چاه غیرمجاز و مجاز، ذخایر استراتژیک آب از دست رفت و پدیده فرونشست زمین به شدت افزایش یافت.

استاد تمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی ادامه داد: همزمان، کاهش مستمر بارش‌ها ناشی از عوامل طبیعی -تغییر اقلیم- باعث تشدید وضعیت شد، اما چون ذخایر زیرزمینی از قبل خالی شده، تاب‌آوری کشور به حداقل رسیده است.

وی تاکید کرد: توجه شود که ساکنان ایران در سال ۱۴۰۴ حدود ۴.۳ برابر سال ۱۳۴۰ و حدود ۳.۳ برابر سال ۱۳۵۰ است. سرانه آب تجدیدپذیر در دهه ۱۳۴۰ حدود ۷,۰۰۰ - ۶,۵۰۰ مترمکعب بر نفر در سال و در سال ۱۳۷۰ حدود ۲۲۰۰  (وضعیت تنش آبی)، در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۲۰۰ (کمبود شدید آب Intense Water Scarcity) و در سال ۱۴۰۰ حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ مترمکعب بر نفر در سال (کمبود مطلق آب Absolute Water Scarcity)   است. واضح است که جمعیت ساکنان ایران طی ۶۴ سال حدود ۴.۳ برابر شده و سرانه آب تجدیدپذیر در ایران در همین مدت به حدود یک دهم کاهش یافته است.

 ‌انتهای پیام

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ