سوپاپ اطمینان حکومت را در مرکز تهران کشف کرده‌اند

اقتصاد ایران: کنسرت زیرزمینی، حاشیه‌ای بر «موسیقی زیرزمینی» است. موسیقی زیرزمینی به موسیقی «بدون مجوز» گفته می‌شود که به «راک» گره خورده است، هر چند در تمام بیش از پنج دهه گذشته هرگز به تنها راک محدود نبوده است.

روزنامه اعتماد - فاطمه کریم‌خان: یک عصر وسط هفته در یک کتاب‌فروشی وسط شهر، اوضاع کاملا عادی به نظر می‌رسد و همه‌چیز سر جای خود است. ساعت از ۹ به ۱۰ و از ۱۰ به ده‌ونیم نزدیک می‌شود، اما از میان بسیاری از مشتریان، تنها عده‌ای اندک هستند که کم‌کم برای ترک کتابفروشی آماده می‌شوند. باقی مشتریان که گاهی تماس‌های چشمی اندکی هم برقرار می‌کنند، سهل‌انگارانه بین کتاب‌ها می‌گردند و ناخونکی به قفسه‌ها می‌زنند. ممکن است کتاب یا لوازم‌التحریری هم بردارند، اما خودشان و دیگران به خوبی می‌دانند که برای خرید آنجا نیستند. 

درهای کتاب‌فروشی که بسته می‌شود، آدم‌هایی که هنوز در داخل فروشگاه مانده‌اند با نگاه‌های صمیمی‌تری به هم نگاه می‌کنند. اتاق پشتی کتابفروشی، یک سالن نه چندان بزرگ که به زحمت گنجایش صد نفر آدم را دارد، میزبان یک اجرای موسیقی است. یکی از آن اجراهایی که به آن «کنسرت زیرزمینی» می‌گویند. تفریح رایج گروهی‌ از هواداران موسیقی است که به خصوص در هفته‌ها و ماه‌های بعد از جنگ دوازده روزه علیه ایران خون تازه‌ای به رگ‌هایش جاری شده است. 

کنسرت زیرزمینی، حاشیه‌ای بر «موسیقی زیرزمینی» است. موسیقی زیرزمینی به موسیقی «بدون مجوز» گفته می‌شود که به «راک» گره خورده است، هر چند در تمام بیش از پنج دهه گذشته هرگز به تنها راک محدود نبوده است. اخذ مجوز برای موسیقی، بنایی است که رادیو- تلویزیون ملی ایران در دوران پادشاهی برپا کرد. وقتی فرهاد مهراد؛ یکی از اولین خواننده‌های راک ایران در دهه پنجاه ترانه «جمعه» را خواند که گفته می‌شد در تجلیل از حمله سیاهکل ساخته شده است، رادیوی ملی شورایی به نام «شورای ترانه» راه انداخت و از آن به بعد هر موزیسیونی که می‌خواست در ایران موسیقی بسازد، باید ترانه خود را به این شورا عرضه می‌کرد و برای آن مجوز می‌گرفت. بعد از انقلاب سال 1979، این شورا به «معاونت موسیقی وزارت ارشاد» منتقل شد و دامنه نظارت آن علاوه بر متن ترانه، به صدای خواننده، سازها، سبک و حتی کاور آلبوم هم گسترش پیدا کرد. تلاشی که تولید موسیقی را روزبه‌روز سخت‌تر کرد، بسیاری از موزیسین‌ها را ناامید و راهی غربت کرد و مانع از آغاز به کار و پا گرفتن بسیاری از موزیسین‌های جوان شد. 

در طول دهه‌ها فعالیت شورای موسیقی وزارت ارشاد، سخت‌گیری‌ها به موسیقی پاپ هر روز کمتر، و در مقابل مقاومت علیه جریان‌های دیگر موسیقی مشتق از راک هر روز بیشتر شد. این وضعیت به تثبیت جریانی که از دهه هفتاد شمسی به بعد به عنوان «موسیقی زیرزمینی» شناخته می‌شود، کمک کرد. در حالی که موزیسین‌ها در ژانر پاپ پول در می‌آوردند، تولیدات دلی، حرفه‌ای و آنچه برای کنسرت‌های خارجی آماده می‌کردند، نوآوری‌ها، و موسیقی تلفیقی بیشتر در سبک راک بود. این مساله که از میان سه چهره مهم راک پیش از انقلاب، فرهاد مهراد، کوروش یغمایی و فریدون فروغی، دو تای آنها بعد از انقلاب در ایران ماندند و کارهایی کردند و تلاش کردند به طریقی با سانسور مقابله کنند، در پا گرفتن جریان موسیقی زیرزمینی موثر است. آن هم در حالی که اغلب خواننده‌ها و فعالان موسیقی پاپ از ایران خارج شدند و وقتی موسیقی پاپ فضایی برای رشد دوباره در ایران پیدا کرد، یک نسل از نطفه تازه سنگ بنای آن را مستقر کردند و راه و رسم کنار آمدن با سانسور را هم یاد گرفتند. 

1

به هر حال، تولید موسیقی راک در دهه هفتاد در استودیوهای خانگی که با پتو و شانه‌های تخم مرغ اکوستیک می‌شدند، ادامه پیدا کرد. آن زمان و همچنین در سال‌های اول دهه هشتاد، وقتی تولید موسیقی زیرزمینی افزایش پیدا کرد، راه‌هایی هم برای پخش آن پیدا شد. از برگزاری کنسرت در پارکینگ‌ها با ده، دوازده نفر شنونده گرفته تا انتشار آلبوم‌ها در فضاهای اشتراکی مانند مای‌اسپیس و همین‌طور سایت‌های اینترنتی که گاهی بدون فیلتر و گاهی با فیلترشکن در دسترس بود، راک به زندگی خودش ادامه داد. در مقطعی در اواخر دهه هشتاد، تولید راک زیرزمینی آنقدر رونق پیدا کرده بود که مجله‌های اینترنتی می‌توانستند برای انتخاب بهترین راک‌های هر سال جشنواره‌های عمومی برگزار کنند. در این جشنواره‌ها، معمولا تولیدکنندگان موسیقی زیرزمینی خودشان موسیقی خودشان را در یک سایت اینترنتی بارگذاری می‌کردند و داوران و همین‌طور مردم با مراجعه به این سایت، موسیقی‌های جدید را می‌شنیدند و در فرم‌های از پیش آماده شده به آثار ثبت شده امتیاز می‌دادند. اقلا چهار دوره از این نوع جشنواره‌ها در ایران دهه هشتاد برگزار شده است. اما این تنها مسیر ارایه موسیقی راک در دهه هفتاد و هشتاد نبوده است. 

دهه هشتاد، در اوج تثبیت دوران اصلاحات، نه‌تنها گروه‌های پاپ زیادی پایه گرفتند و کنسرت‌ها رونق گرفت، بلکه برخی از تولیدات راک هم توانستند نه‌تنها مجوز فروش، بلکه همچنین مجوز برگزاری کنسرت دریافت کنند. این وضعیت البته با پایان دوران اصلاحات تا حدود زیادی فروکش کرد. پاپ از تغییر دولت، آنچنانی که راک آسیب دیده بود، آسیب ندید. بسیاری از تولیدکنندگان راک که به دلیل شمار اندک مخاطبانشان نه پول و نه شهرت آنچنانی داشتند، نتوانستند در دوران سیاسی تازه به فعالیت ادامه دهند. خیلی‌ها مهاجرت کردند، برخی در کشورهای دیگر کنسرت‌هایی گذاشتند به این امید که جای پایی در دیاسپورای ایرانی که سلیقه‌اش با پاپ هماهنگ‌تر و میلش به پاپ بیشتر بود باز کنند. این تلاش‌ها به زنده ماندن راک کمک کرد، اما آنقدر کافی نبود که بتواند این بدن نحیف را یک بار دیگر سر پا کند. 

از معدود ستاره‌های راک این دوران، محسن نامجو بود که با تغییر دولت ناچار به خروج بی‌بازگشت از کشور شد، گروه اوهام که از اواخر دهه هفتاد در ایران فعال بود و دست به ترکیب‌های خلاقانه‌ای از جمله گذاشتن موسیقی راک بر شعر حافظ زده بود تا بتواند هر طور شده مجوز بگیرد و در ایران فعالیت کند، کنسرت‌های ناموفقی در آلمان برگزار کرد، ولی اعضای آن بعدا یکی‌-یکی، دو تا دو تا به ایران برگشتند و از طریق کار در گروه‌های پاپ به گذران روزگار پرداختند. گروه‌های تلفیقی دیگری مانند آویژه که تلاش کرده بودند سازهای سنتی ایرانی را با سازهای راک ترکیب کنند، علی‌رغم اینکه برخی از ساخته‌هایشان را صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌کرد و علی‌رغم اینکه چند شبی هم مجوز کنسرت گرفته بودند، در نهایت به دلیل ناتوانی از گرفتن مجوز و فروش قانونی آلبوم‌هایشان از هم پاشیدند. 

هر از هم پاشیدن و ناامیدی از اجرای رسمی، جانی به جان‌های موسیقی زیرزمینی ایران اضافه می‌کرد. بعدا با از راه رسیدن ابزارهای دیجیتال تولید موسیقی، فضای موسیقی زیرزمینی که تنها محل اصطکاک آن به دستگاه فرهنگی حاکم در عدم دریافت مجوز بود و همچنان می‌توانست آزادنه به تمرین و تولید موسیقی و عرضه موسیقی خودش در خارج از کشور بپردازد، فضای بازتری را هم تجربه کرد. بابک ریاحی‌مقدم، نوازنده گیتار بیس، و از نوازندگان گروه‌های آویژه و اوهام می‌گوید: «واقعیت این است که فضای موسیقی زیرزمینی در دهه 90 شمسی و امروز، به هیچ عنوانی قابل مقایسه با فضای موسیقی زیرزمینی در دهه‌های هفتاد و اوایل دهه هشتاد نیست. الان شما یک نفری می‌توانید تمام تولید موسیقی را شخصا و با تنها یک کامپیوتر انجام دهید. چندان به اجاره استودیو و تمرین مشترک هم نیازی نیست. سه دهه پیش اوضاع بسیار متفاوت بود. در مقایسه با آنچه موسیقی زیرزمینی در دهه‌های هفتاد و هشتاد تجربه کرده است، فضای امروز ایران مثل فضای تولید موسیقی در لس‌آنجلس و نیویورک است.» 

2

شاید در مورد تولید، حق با آقای ریاحی مقدم باشد، اما در مورد اجرا بعید است آنچه در ایران اتفاق می‌افتد ربطی به شهرهای مهم جهان داشته باشد. در کتابفروشی تعطیل شده که مهمانان کنسرت زیرزمینی هنوز آن را ترک نکرده‌اند، بالاخره درهای سالن اجرا باز می‌شود. یک پلاتوی نه چندان بزرگ، با یک نیمکت در کنار یکی از دیوارها، تنها یک در خروجی در پشت سر تماشاچیان، و یک سکوی اجرا به ارتقاع کمتر از 30 سانتی‌متر. اجرا را باید ایستاده تماشا کرد که فرم معمول تماشای اجراهای راک است. پیش از شروع اجرا مسوولان سالن اخطار می‌کنند که هر چند قصد ندارند مثل رویه سایر اجراهای زیرزمینی گوشی‌های موبایل تماشاگران را برای جلوگیری از ضبط و پخش اجرا جمع کنند، اما اگر کسی در حال ضبط اجرا دیده شود، او را از سالن بیرون خواهند کرد. همه بدون استثنا به این تذکر احترام می‌گذارند و در یک ساعت بعد خبری از نور صفحه گوشی‌های تلفن همراه نیست. موسیقی که می‌شنویم، راک دهه‌های هشتاد و نود میلادی است، طبعا به انگلیسی. 

بخش مهمی از تولید راک در ایران همواره کاور آهنگ‌های مهم راک جهان بوده است. در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، معادل دهه شصت میلادی در ایران، دلیل این اصرار بر کاور کردن این بود که مردم به صفحه‌های ضبط شده اورجینال دسترسی نداشتند. تنها راه شنیده شدن موسیقی روز دنیا از طریق کاور شدن آن در ایران بود. موزیسین‌ها وقتی یک صفحه راک پیدا می‌کردند آنقدر از طریق گوش به آن مسلط می‌شدند که بتوانند همان را اجرا کنند. در کنسرت‌هایی مانند کنسرت امجدیه در دهه پنجاه شمسی در ایران، عمده اجراها کاور ترانه‌های روز اروپا و امریکا بود. این وضعیت در دهه‌های شصت و هفتاد ایران هم ادامه پیدا کرد؛ تنها تغییر بعد از انقلاب این بود که دیگر کافه و رستورانی به روی اجرای راک باز نبود و صفحه‌های جدید هم از خارج نمی‌رسید. هر چه بود همان بود که قبلا تجربه شده بود، و اگر کسی می‌خواست سراغ راک برود، باید روی همان صفحه‌هایی که از قبل از انقلاب باقی مانده بود متمرکز می‌شد. مساله‌ای که باعث شد ایران که در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی همگام با راک جهانی پیش می‌رفت، با تاخیر قابل ملاحظه‌ای به راک دهه هشتاد میلادی دست پیدا کند.

اصرار بر کاور کردن راک انگلیسی البته غیر از تلاش برای تقلید راک روز جهان، دلایل دیگری هم دارد. برخی از موزیسین‌های راک اعتقاد دارند حتی هنوز هم ترانه فارسی را به سختی می‌توان روی ریتم و تمپوی راک سوار کرد، برخی دیگر اعتقاد دارند ترانه‌سرای خوب فارسی که بتواند برای موسیقی راک ترانه‌ای قابل قبول بنویسد هنوز به دنیا نیامده است و تلاش‌های افرادی مانند فریدون فروغی هم در نهایت به پاپ/راک نزدیک شده است و راک خالص نیست. همه اینها هست و غیر از این هم هست. از مسوولان سانسور موسیقی در ایران، تا تهیه‌کنندگان و حتی شنوندگان و نوازندگان راک در ایران، بسیاری اعتقاد دارند که راک به گوش شنونده فارسی زبان غریبه است. غریبگی که باعث شده است راک در ایران موسیقی التیستی، موسیقی خارجی‌های ساکن ایران، یا ایرانی‌های از فرنگ برگشته و در مجموع موسیقی جمعیتی که از نظر فرهنگی در دو هوای ایران و غرب زندگی می‌کنند، باقی بماند. 

کامران خاشع نوازنده گروه seven soul brothers در گفت‌وگو با رایو آزاد اروپا در مورد مصرف‌کنندگان راک در ایران می‌گوید: «راک در ایران از نظر سیاسی غیر طبیعی بوده است. ما برای خودمان و بچه بورژواها و خارجی‌های شمال شهر، یک اروپا درست کرده بودیم. در دهه هفتاد و حتی پیش از آن راک برای جوانان نه‌تنها سوار شدن بر موجی جهانی، بلکه نوعی اعتراض به وضع موجود بود. موسیقی جوانان تحصیلکرده‌ و متجددها بود، مخاطبان کنسرت‌های زیرزمینی هم بیشتر آشنایان و دوستان و آدم‌های از خارج برگشته بودند نه مردم عادی.» شادی وطن‌پرست؛ سردبیر سایت تهران اونیو که چند دوره فستیوال مستقل موسیقی زیرزمینی ایران را میزبانی کرد هم کم و بیش همین را می‌گوید: «من معتقدم که تا هفت جد ما [ایرانی‌ها] هم ربطی به راک و جز ندارد. اما با ورود بتامکس به ایران بعد از انقلاب همان جریان موسیقی غالب دهه هشتاد میلادی که راک بود در ایران هم شنیده و تقلید شد. دیوار پینک فلوید و وودستاک دست به دست و تکرار می‌شد و بسیاری تلاش می‌کردند همان را تقلید کنند.» 

علی‌رغم اینکه تلاش‌های تلفیقی مانند تلاش کوروش یغمایی برای ترکیب راک و موسیقی نواحی، آلبوم‌های گروه آویژه که سازهای سنتی را با سازهای راک ترکیب کرد، تلاش‌های گروه اوهام که راک را روی شعر حافظ گذاشت، مخاطبان و طرفداران بسیار زیادی پیدا کرد، محسن نامجو که راک را با سازهای محلی، با ترانه‌های محلی و حتی با قرآن ترکیب کرد در دهه‌ هشتاد شمسی در داخل ایران مخاطبان بسیاری یافت و به شهرت جهانی رسید و هنوز هم تولیدات پرطرفداری دارد، راک در ایران همچنان غالبا به اجرای کاور ترانه‌های مهم راک انگلیسی می‌پردازد. اگر دهه پنجاه عمدتا کاور کردن تولیدات اروپایی در اولویت بود، در دهه هشتاد در ایران کاور کردن ترانه‌های راک امریکایی رونق گرفت. کنسرت زیرزمینی در پلاتوی پشت کتابفروشی که حرفش رفت، تنها به اجرای یک‌ونیم ساعت ترانه‌های راک مشهور و محبوب دهه 80 و 90 میلادی بسنده کرد، در حالی که مخاطبان نه‌تنها با حرکت‌های ریتم سر، بلکه همچنین با همخوانی آن را همراهی می‌کردند. 

آنچه به عنوان کنسرت زیرزمینی شناخته می‌شود، همیشه به این راحتی در پلاتوهای خصوصی برگزار نمی‌شود. گاهی اوقات برای حضور در این کنسرت‌ها باید کیلومترها از شهر فاصله گرفت و در سوله‌های متروک به موسیقی گوش کرد، ولی فضا همیشه اینقدر خاکستری نیست. از آنجا که تولیدکنندگان آثار هنری تنها برای اجرای رسمی ملزم به گرفتن مجوزهای ارشاد و اماکن هستند، گاهی اجراهای تمرینی در سالن‌های عمومی به عنوان اجراهای زیرزمینی بلیت‌فروشی می‌کنند. بلیت‌فروشی اغلب از طریق کانال‌های تلگرامی و تبلیغات معمولا در صفحات اینستاگرامی است. پلیس در ایران در دوره‌هایی موسیقی راک را به عنوان نوعی از «شیطان‌پرستی» معرفی کرده و با کنسرت‌ها و اجراهای زیرزمینی در غالب «پارتی‌های مختلط» مقابله کرده است، اما در سال‌های اخیر فشارهایی از این نوع، مدام کمتر شده. رونق فرهنگ کافه‌نشینی که از اوایل دهه 90 شمسی همواره رو به رشد بوده است، به فراهم شدن فضایی برای اجراهای غیررسمی بیشتر موسیقی در ایران و به خصوص در تهران کمک کرده است. یک برگزارکننده اجراهای زیرزمینی که به دلیل حفظ امنیتش مایل نیست نامش ذکر شود، در مورد فضا می‌گوید: «قبلا برای برگزاری یک رویداد خیلی محافظه‌کارتر بودیم، هنوز هم در برخی اجراها از قبل تمام موبایل‌ها را جمع می‌کنیم و تبلیغات علنی انجام نمی‌دهیم. اما واقعیت این است که فضای اجرای رویداد بدون مجوز، چه تمرینی، چه رسمی بعد از جنگ به نسبت قبل از آن جدا تغییر کرده است. همین چیزهایی که بعد از جنگ اجرا می‌کنیم را اگر می‌خواستیم قبل از جنگ اجرا کنیم، بسیار سخت‌تر بود. نه‌تنها سخت‌تر، بلکه شاید حتی غیرممکن. این موضوع را هم باید در نظر گرفت که انتخابات سال گذشته فضا را برای ما تعدیل کرده است. فشارها بر فعالیت‌های فرهنگی و هنری در یک سال گذشته به نسبت شرایطی که در دولت قبلی بود بسیار کمتر شده است.» 

این کاهش فشارها و احساس آزادی بیشتر نه تنها در اجراهای زیرزمینی بلکه در اجراهای خیابانی هم دیده می‌شود. احساس باز شدن فضا به قدری غالب است که برخی کافه‌ها و مجتمع‌های فرهنگی در همکاری با هم هفته موسیقی جز برگزار کرده‌اند، بعد از مرگ ازی ازبورن که دو دهه پیش در ایران تصاویر او می‌توانست به عنوان تصویر رهبر یک فرقه شیطان‌پرستی از صداوسیما پخش شود، یک مرکز تجاری در غرب تهران کنسرتی عمومی و رسمی را میزبانی کرد که در آن چند نوازنده راک بیش از یک ساعت موزیک‌های ازبورن را نواختند و تصاویر او از ویدئوپروجکشن‌های بزرگ بر دیوار پاساژ پخش شد. خیابان ایرانشهر تهران که پاتوق هنرمندان و دانشجویان است هم برای شب‌های پیاپی میزبان اجراهای خیابانی موسیقی راک بوده است که در اینستاگرام بازدید زیادی داشت. با این وجود، سقف شیشه‌ای بالای سر این آزادی بدون شک قابل رویت است. این سقف را یکی از گروه‌های راک زیرزمینی تهران که اخیرا در خیابان ایرانشهر به اجرای زنده پرداخته، به خوبی احساس کرده است. 

بعد از آنکه ویدیوهای اجرای زنده ارتش هفت دولت توسط یک گروه نوازندگان جوان راک در خیابان ایرانشهر بازدید میلیونی پیدا کرد، حساسیت‌ها نسبت به این اجراها هم افزایش پیدا کرد. دست به دست شدن تصاویر این اجرا و پخش آن از تلویزیون‌های فارسی زبان خارج از کشور هم اوضاع این نوازندگان، هم اوضاع کافه میزبان و هم داستان اجراهای زنده راک در خیابان ایرانشهر را در هم پیچید. صفحه نوازندگان به دست پلیس و به دستور مقام قضایی بسته شد، کافه‌ای که اجرا روبروی آن برگزار شده بود پلمب شد و کافه‌های دیگر ناچار شدند میزبانی از اجرای موسیقی راک را فعلا تا وقتی که سر و صداها بخوابد متوقف کنند. 

در حالی که ویدئوها از حال خوش مخاطبان و نوازندگان این اجرا خبر می‌داد، سیل واکنش‌ها به این اجرا بیش از تنها تحسین و ابراز تعجب از محبوبیت راک در اجراهای خیابانی بود. حامیان جریان محافظه‌کار، نوازندگان و مخاطبان را متهم کردند که  علیه «ارزش‌های اسلامی» رفتار کرده‌اند. جمعیت زیادی از اینکه زندگی علی‌رغم جنگ اخیر و زخم‌هایی که بر چهره تهران و چند شهر دیگر ایران باقی گذاشته است، جریان دارد ابراز شادی کردند و مخالفان سیاسی حکومت نوازندگان، حاضران در اجرا و به‌طور کلی تمام فعالان صنعت موسیقی و سرگرمی در ایران را متهم به سفیدشویی حکومت کردند. 

فشارها تا جایی افزایش پیدا کرد که نوازندگان مجبور شدند در پست‌هایی در حساب‌های شبکه‌های اجتماعی آشنایانشان توضیح دهند که نه‌تنها قصدی  علیه حکومت نداشته‌اند، بلکه همچنین جزیی از یک برنامه حکومتی یا آن طور که متهمشان کرده‌اند «سوپاپ اطمینان» نیستند. کیامهر رهجویی، یکی از نوازندگان اجرایی که حالا به عنوان «اجرای ایرانشهر» شناخته می‌شود، در ویدیویی که بعد از بسته شدن صفحه‌اش توسط پلیس منتشر کرد، گفت: «به نظر می‌رسد که {بعد از اجرا} ما نفرین شده‌ایم، بعد از اینکه صفحه‌های ما بسته شد، خیلی‌ها از ترس اینکه درگیر گرفتاری ما شوند، چت‌هایشان با ما را پاک کردند و جواب تلفن‌هایمان را نمی‌دهند. در جامعه‌ای به‌شدت متکثر، دو سر طیف [مخالفان و موافقان حکومت] بدون اینکه از ما بپرسند ما برای چه هدفی در خیابان راک اجرا می‌کنیم ویدیوهای ما را با آن چیزی که به نظر خودشان درست می‌آید، منتشر می‌کنند و هرچه دلشان می‌خواهد در مورد ما می‌گویند. هیچ‌کس نمی‌پرسد که چرا وقتی از هر سه اجرای ما یکی لغو و یکی توسط پلیس متوقف می‌شود، چرا ما به اجرای راک خیابانی در ایران ادامه می‌دهیم. اگر بخواهم صادق باشم من خودم هم نمی‌دانم که چرا به اجرای راک در خیابان ادامه می‌دهیم، شاید ما توجه‌طلب هستیم، شاید از دیدن شادی مردم خوشحال می‌شویم، شاید می‌ترسیم که اگر ما عقب‌نشینی کنیم دیگران هم به دنبال ما عقب‌نشینی کنند. من که حالا به عنوان «آن پسره در خیابان ایرانشهر» شناخته می‌شوم، احساس می‌کنم احتیاج دارم که دیگران آن دنیایی که ایده‌آل من است را برایم بسازند، دنیایی که در آن همه به جای قضاوت کردن یکدیگر، به جای محکوم کردن یکدیگر به دلیل سلایق و خواسته‌هایشان، هدبنگ می‌کنند و می‌دانند که اگر به رشد دیگران کمک کنند به رشد خودشان کمک کرده‌اند.» 

3

اجرای خیابانی و کافه‌ای، در کنار اجراهای نیمه‌رسمی و غیررسمی دیگر در سالن‌های کوچک، با درهای بسته و محدودیت ضبط و انتشار پست در شبکه‌های اجتماعی، بخشی از تلاشی است که راکرهای ایرانی نه تنها برای زنده نگه داشتن راک و ارتقای سلیقه موسیقایی مردم، بلکه همچنین برای ادامه مقاومت موسیقی مستقل انجام می‌دهند. بابک ریاحی‌مقدم اخیرا در مصاحبه‌ای در مورد اجراهای محفلی راک در کافه‌ها گفته است: «من با اسم‌های بسیار بزرگی کار کرده‌ام، از گوگوش گرفته تا بسیاری از خواننده‌های درجه یک داخل ایران از جمله محمد نوری، با آهنگ‌سازان درجه یک کشور هم کار کرده‌ام، به تازگی در اجرایی برای مجید انتظامی هم حضور داشته‌ام، اما واقعیت این است که وقتی در کافه‌ها و سالن‌های کوچک اجرا می‌کنم، وقتی صورت به صورت مخاطبان کم‌شمارم اجرا می‌کنم، حالم بسیار خوب است. وقتی شروع به اجرا در کافه‌ها کردم خیلی‌ها به من اعتراض کردند که چرا این کار را انجام می‌دهم. جوابش این است که چون به من خوش می‌گذرد. به من خوش می‌گذرد که در کنار مردمی که به صدای سازم گوش می‌کنند، بایستم». 

کیامهر رهجویی، نوازنده‌ای که اقلا بیست سال از بابک ریاحی جوان‌تر و کم‌تجربه‌تر است هم ایده مشابهی در مورد استمرار موسیقی مستقل راک در ایران دارد: «برای من اتفاق ایران‌شهر شروع یک جهان تازه بود. جهانی که ما می‌توانیم آن را با هم بسازیم و برای رسیدن به آن باید تمام سختی‌هایی که ممکن است در این راه اتفاق بیفتد را قبول کنیم. درست است که با تشکر از تلویزیون‌های فارسی زبان خارجی، شب‌های ایران‌شهر نابود شده است، اما تصویر آن جهان ایده‌آل در ذهن من نابود نشده است. ارتش هفت دولت هم نمی‌تواند ما را متوقف کند.»

در فضای فارسی زبان برای موسیقی راک صفات بسیار زیادی استفاده می‌شود؛ از تالیفی و اعتراضی گرفته تا الیتیستی و بورژوازی، در کنسرت پشت کتابفروشی، از جوانان سیزده چهارده ساله که چند نفری با یک تاکسی خودشان را به اجرا رسانده بودند دیده می‌شد تا مردان و زنانی در پایان دوران میانسالی. راک چه موسیقی اعتراض باشد، چه موسیقی بورژوازی، چه تنها تلاشی برای نزدیک شدن به جریان اصلی راک در جهان باشد، چه تلفیقی برای رسیدن به یک راک ایرانی، پنج- شش دهه بعد از اولین ظهورش در ایران و علی‌رغم تمام مقاومت‌ها و مصیبت‌ها حالا با صدای بلندتری فریاد می‌زند که قرار نیست صحنه موسیقی ایران را ترک کند. 

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ