به گزارش ایسنا، از کودکی عاشق فرش‌بافی بود و همین عشق مسیر زندگی او را تغییر داد. صبح چشم‌هایش را با عشق به فرش می‌گشود و دست‌های کوچک اما پرتوانش را آماده می‌کرد تا طرح‌ها و رنگ‌ها را به زندگی ببخشد. در سن و سالی که بچه‌ها بیشتر بازی می‌کردند، معصومه هر فرصتی که پیدا می‌کرد، دست به تار و پود می‌زد و فرش می‌بافت.

امروز معصومه خورشیدی نه تنها یک بافنده حرفه‌ای فرش است، بلکه کارآفرین اجتماعی و توانمندساز زنان سرپرست خانوار، مددجوی کمیته امداد و زنان زندانی نیز به شمار می‌رود. داستان او، نمونه‌ای بی‌نظیر از عشق، اراده، تلاش و موفقیت زنان ایرانی است.

معصومه از سن ۱۱ سالگی عاشق فرش‌بافی شد.، خانواده‌اش، مانند بسیاری دیگر، فرش‌بافی را کاری برای نیازمندان می‌دانستند و تصور می‌کردند این فعالیت تنها برای افرادی است که مجبور به کار هستند. مادر او مخالف فعالیتش بود و تلاش می‌کرد او را منصرف کند.

برای او، علاقه و عشق به هنر هیچ مانعی نمی‌شناخت. معصومه در ساعت‌های بیکاری به خانه همسایه می‌رفت و فرش می‌بافت. مهارت او به سرعت رشد کرد و روزی همسایه به مادرش گفت: «دخترت می‌تواند یک بافنده حرفه‌ای شود!»

این موضوع مادرش را به شدت ناراحت کرد و حتی معصومه را کتک زد. اما علاقه او بی‌وقفه ادامه یافت و مسیر حرفه‌ای او شکل گرفت: «من همیشه می‌دانستم که عشق به فرش مرا به جایی خواهد رساند که نه تنها خودم بلکه دیگران نیز از آن بهره‌مند شوند.»

ازدواج و همراهی همسر

معصومه در سن ۱۴ سالگی ازدواج و مسیر زندگی خود را با همسرش آغاز کرد. همسرش با درک علاقه و استعداد او، نقش همراه، مشوق و شریک حرفه‌ای را ایفا کرد و به او گفت: «اگر فرش‌بافی می‌کنی، در کنارش درس بخوان. من حمایتت می‌کنم.»

این جمله نقطه عطف زندگی معصومه شد. همسر او برای موفقیتش تلاش‌های بسیاری انجام داد، تا جایی که گاهی تا ساعت چهار صبح برای تدریس فیزیک و زیست کنار او نشست تا بتواند در امتحانات موفق و دانشگاه قبول شود.

معصومه در دوران بارداری دوم خود، با وجود مشغله‌های زندگی، در کنکور شرکت کرد و رشته روانشناسی قبول شد، در حالی که همسرش نیز دکتری قبول شده بود، این حمایت باعث شد معصومه بتواند هم عشق به فرش و هم تحصیل و توسعه فردی خود را دنبال کند.

آغاز آموزش و کارآفرینی

شروع کارآفرینی معصومه با یک تابلو فرش در پارک‌های شهر بود. او بعدازظهرها در پارک می‌نشست و تابلو فرش می‌بافت. رهگذران کنجکاو می‌شدند و یکی دو نفر برای یادگیری می‌آمدند و مبلغ اندکی برای آموزش می‌پرداختند.

با افزایش تعداد شاگردان، معصومه به این فکر افتاد که محل مناسب‌تری برای آموزش اجاره کند. بدین ترتیب، با حمایت همسرش شرکتی را تأسیس کرد و هدف اصلی او توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، زنان مددجو و زندانی شد.

او با خود عهد کرده بود: «اگر روزی به جایگاهی رسیدم، زنان نیازمند را تحت پوشش قرار دهم و با آن‌ها کار کنم.»

توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و مددجویان

امروز شرکت تعاونی معصومه بیش از ۱۵۰ زن را شامل می‌شود؛ زنان سرپرست خانوار، زنان مددجوی کمیته امداد و زنان زندانی. بسیاری از این زنان، علاوه بر کسب درآمد، مهارت‌های فنی و اجتماعی خود را توسعه داده‌اند. معصومه با ایجاد فضای امن و اخلاق‌محور کارگاه، مراقب است که هیچ آسیبی به حریم و عفت زنان وارد نشود.

روایت‌های زنان سرپرست خانوار و فضای کارگاه

خانم موسوی یکی از زنانی است که در کارگاه معصومه خورشیدی کار می‌کند. او می‌گوید: «هر صبح ساعت ۷ به کارگاه می‌آیم و دو شیفت کار می‌کنم، خانم خورشیدی خودش نظارت مستقیم دارد تا کارگاه همیشه محیطی امن و استاندارد باشد.»

ندا، زن سرپرست خانوار با مشکل قانونی پسرش، می‌گوید: «معصومه خانم با پیگیری شخصی و کمک خیرین این مبلغ را فراهم کرد.»

شهربانو، خانمی ۸۰ ساله که ۱۰ سال است با معصومه همکاری می‌کند، هر روز با انرژی به کارگاه می‌آید، حتی ۳۰ پله بالا می‌رود تا به محل کار برسد.

کارگاه او نه تنها یک محل آموزش و تولید فرش است، بلکه فضای امن و اخلاق‌محور نیز برای زنان فراهم کرده است. او اصرار دارد: «هیچ آسیبی به حریم و عفت زنان وارد نشود. اینجا جایی است برای رشد و توانمندسازی، نه تنها برای کسب درآمد.»

حتی زنان زندانی با پابند الکترونیک در این کارگاه کار می‌کنند و محدودیت‌های قانونی مانع فعالیتشان نمی‌شود.

معصومه هر روز شخصاً در کارگاه حضور دارد و فعالیت‌ها را مدیریت می‌کند. او می‌گوید: «هر روز دست تک‌تک بچه‌ها را با عشق می‌گیرم، چون می‌دانم با علاقه آمده‌اند تا لقمه حلال برای خانواده‌شان فراهم کنند.»

چالش‌های مالی، اداری و اجتماعی

راه موفقیت آسان نبود. معصومه خورشیدی با چالش‌های مالی، اداری و اجتماعی متعددی روبه‌رو شد، اما هیچ‌کدام نتوانستند اراده او را شکست دهند.

او بارها برای دریافت تسهیلات بانکی و کمک‌های مالی برای زنان سرپرست خانوار به ادارات مختلف مراجعه کرد. گاهی حتی برای دریافت ۵۰ میلیون تومان، مجبور بود چندین بار پیگیری کند.

او می‌گوید: «مسئولین گاهی همکاری نمی‌کردند و من باید شخصاً به تهران مراجعه می‌کردم یا با خیرین هماهنگ می‌شدم. اما هرگز اجازه ندادم این مانع توانمندسازی زنان شود.»

معصومه با دیدن موفقیت زنان تحت پوشش خود می‌گوید: «هر بار که یک زن سرپرست خانوار یا مددجو توانمند می‌شود و استقلال مالی پیدا می‌کند، خستگی سال‌ها تلاش از تنم بیرون می‌رود. این، معنی واقعی موفقیت است.»

نمونه‌ای الهام‌بخش از کارآفرینی اجتماعی زنان

معصومه می‌گوید: زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست. زنان می‌توانند با تلاش و امید به خدا، مسیر مستقل اقتصادی و اجتماعی خود را بسازند و حتی مسیر دیگران را هم روشن کنند.

 او نشان داد که عشق به هنر و استعداد ذاتی می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد؛ حمایت خانواده و همسر نقش اساسی در موفقیت زنان دارد؛ و حتی در شرایط سخت چالش‌های اجتماعی و قانونی می‌توان مسیر مستقل و موفق را ایجاد کرد.

وقتی گره‌ای کوچک با عشق زده می‌شود، تصویری بزرگ از امید و تغییر شکل می‌گیرد. امروز، در میان تار و پود فرش‌ها، زنانی مشغول‌اند که نه تنها برای خانواده‌هایشان زندگی می‌بافند، بلکه مسیر خود را می‌سازند و آینده‌ای مستقل می‌سازند.

هر گره، یادآور این است که با تلاش، ایمان و دل‌های پر امید، حتی کوچک‌ترین اقدام می‌تواند جامعه‌ای را روشن کند و نسلی از زنان توانا را بسازد.

انتهای پیام