حوالی ۵ صبح، یک گرجستانی محبوب ایران، جان باخت

اقتصاد ایران: گاهی در تاریخ سینما، چهره‌هایی پیدا می‌شوند که حتی وقتی ساکتند، قصه‌ای روایت می‌کنند.

برترین‌ها - نیما نوربخش:

پرده اول: نرسی به هرچی میخوای برسی

گاهی در تاریخ سینما، چهره‌هایی پیدا می‌شوند که حتی وقتی ساکتند، قصه‌ای روایت می‌کنند. واختانگ نرسی کُرکیا از همان جنس بود؛ پسری که سال ۱۳۱۷ در خانواده‌ای با ریشه‌های گرجی و ارمنی، در تهران به دنیا آمد‌. از کودکی هرچیزی را با مداد نقاشی می‌کرد؛ بزرگتر که شد، فهمید از قضا راز بازیگری در همان نگاه دقیق است. با ۳ تا دیپلم و ۳ تا مدال در بوکس و موتورسواری، دعای خیر هم پشت سرش بود؛ مثل مادربزرگش که می‌گفت:«پسرم نرسی، الهی به هرچی میخوای برسی.»

پرده دوم: بدل‌کاری به عشق بازیگری

پشت لبش که سبز شد رفت انگلستان و دوره بدل‌کاری دید. از ۱۳۳۸ هم وارد سینما شد. آن هم کنار ستارگانی چون فردین و بیک ایمانوردی. سینما خیلی زود فهمید با چهره‌ای تازه روبه‌روست؛ بازیگری که قرار نیست زیاد حرف بزند بلکه قرار است حضورش حس شود. دهه‌ ۵۰ دوران طلایی او بود با نقش‌هایی که در مرز خیر و شر حرکت می‌کردند. او هیچ‌وقت نقش منفی را «بد» نمی‌دید؛ می‌گفت: «آدم بدی وجود ندارد، فقط آدمی هست که راهش را اشتباه رفته.»

پرده سوم: سکوت پس از انقلاب

با زیر و رو شدن‌های سینما پس از انقلاب، نرسی مدتی از پرده‌ نقره‌ای دور شد. آن سکوت، شبیه کناره‌گیری نبود، انگار نوعی وقار بود. سال ۱۳۶۴ با«تیغ و ابریشم»بازگشت، با مسعود کیمیایی. تو گویی همان نگاه، همان صلابت، دوباره روی پرده‌ها زنده شد. تهمینه میلانی بعدها گفت «حتی حضور چند دقیقه‌ای او در فیلم آتش‌بس، برایم ارزشمند بود؛ نرسی گرگیا از آن نسل‌هایی بود که فقط با ایستادن، احترام می‌آوردند.»

6082456

پرده چهارم: بدمنی عاشق هاچ زنبور عسل

اهل خانه بود و خانواده‌ اما یک شهر از او حساب می‌بردند. یک شهر به جز یک نفر؛ آن هم تنها فرزندش یِلنا. فقط او می‌دانست که بدمن دل‌نازک سینما، پابه‌پای دخترکش کارتون می‌بیند و برای بی‌کسی هاچ زنبور عسل اشک می‌ریزد. اصلا به عشق همسر و فرزندش بود که کمتر در محافل ظاهر می‌شد. دوستانش می‌گویند: «اگر در جمعی حضور داشت، بیشتر گوش می‌داد تا حرف بزند؛ اما وقتی چیزی می‌گفت، همه سکوت می‌کردند.»

پرده پنجم: آخرین سکانس

۳۰ مهر ۱۳۸۵ حوالی پنج صبح، آمبولانس ۴۵ دقیقه دیر رسید و قلبش از تپیدن باز ایستاد. در ۶۸ سالگی، بی‌حرفی پس و پیش، از دنیا رفت. چهره‌اش اما از یاد ایرانیان نرفت؛ آن نگاه خونسرد، آن مکث‌های حساب‌شده و آن وقاری که نقش منفی را بدل می‌کرد به شمایلی شریف. اگر چه در فیلم‌هایش یا خون بود و خنجر، یا تیر بود و ترکش اما میراثش همان تاثیری بود که با سکوت و قدرت بر مفهوم «نقش منفی» گذاشت.

پرده ششم: میراث یک ضدقهرمان

نرسی ضدقهرمانی بود که به ما یاد داد بازیگری زیستن در نقش است حتی اگر آن نقش در تاریکی باشد. شاید همین است که هر وقت نامش می‌آید، یادمان می‌افتد گاهی «بد»ها، شریف‌تر از «خوب»ها هستند. مثل زمانی که منتقدان نوشتند: «او حتی در نقش منفی هم شرافتی درونی دارد.» خودش هم در مصاحبه‌ای گفته بود: «نقش منفی اگر درست بازی شود باعث می‌شود مخاطب از قهرمان خوشش بیاید. من مکمل خیر هستم نه دشمن آن.»

پرده هفتم: معمار نقش منفی

نرسی کرکیا را باید یکی از معماران نقش‌های منفی در سینمای ایران دانست. بازیگری که هرگز فریاد نزد اما صدایش در هیاهوی سینما باقی ماند. امروز با گذشت دو دهه از مرگش، هرگاه از بازیگر نقش منفی متین سخن می‌گویند، نام او به ذهن می‌رسد. هم او که خشونت را با نجابت بازی می‌کرد و تماشاگر را از ترس به احترام می‌رساند. هم او که معتقد بود زیر پوست خشونت، انسانی زخمی پنهان است.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ