سنبل آبی تالاب انزلی، تهدیدی که میتواند فرصت اقتصادی ایجاد کند
اقتصاد ایران: ایسنا/گیلان عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با اشاره به اینکه تالاب انزلی به عنوان یکی از کلیدیترین اکوسیستمهای آبی شمال کشور سالهاست با تهدید جدی سنبل آبی مواجه است، گفت: گونهای مهاجم که با تکثیر سریع و تاثیرات مخرب خود، بقای تالاب و تنوع زیستی آن را به مخاطره انداخته است. در عین حال برخی فعالان اقتصادی و محققان با تکیه بر کاربردهای متعدد این گیاه، آن را فرصتی برای ارتقای معیشت جوامع محلی و توسعه پایدار میدانند اما اقتصادیسازی سنبل آبی ممکن است بحران را عمیقتر کند و کنترل آن را دشوار سازد.
دکتر محمد پناهنده در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با بیان اینکه تالاب انزلی به عنوان یکی از کلیدیترین اکوسیستمهای آبی شمال کشور، سالهاست با تهدید جدی سنبل آبی دست و پنجه نرم میکند، اظهار کرد: این گونه مهاجم که موجودیت و بقای تالاب را به مخاطره انداخته، اکنون پرسش بنیادینی را پیش روی جامعه علمی و سیاستگذاران محیط زیستی قرار داده مبنی بر اینکه «آیا میتوان از این بحران اکولوژیک، فرصتی اقتصادی-اجتماعی برای جوامع محلی ساخت، یا چنین رویکردی تنها به تعمیق بحران منجر خواهد شد».
وی افزود: سنبل آبی(Eichhornia crassipes) با ساختار بیولوژیک منحصربهفرد خود، یکی از تهاجمیترین گونههای گیاهی در اکوسیستمهای آبی جهان شناخته میشود. این گیاه آبزی دارای سیستم تکثیر دوگانه است که شامل تولیدمثل رویشی از طریق استولونها که به رشد نمایی منجر میشود و همچنین تولیدمثل جنسی از طریق بذرهایی که میتوانند تا ۱۵ سال در رسوبات کف تالاب زنده بمانند.
پژوهشگر پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با بیان اینکه مکانیسم تهاجم این گونه بر پایه چندین فاکتور بومشناختی استوار است، گفت: نخست، سرعت تکثیر فوقالعاده بالای آن که در شرایط مطلوب میتواند جمعیت خود را در کمتر از دو هفته دو برابر کند. دوم، تشکیل پوشش سطحی متراکم که مانع نفوذ نور به اعماق آب شده و فتوسنتز فیتوپلانکتونها را مختل میکند. سوم، قطع تبادل گازی بین آب و اتمسفر که به کاهش شدید اکسیژن محلول و در نتیجه مرگومیر آبزیان منجر میشود.
عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با بیان اینکه در تالاب انزلی، گسترش سنبل آبی به ابعاد بحرانی رسیده، ادامه داد: بخشهای وسیعی از سطح تالاب تحت پوشش انبوه این گیاه قرار گرفتهاند که این امر نه تنها تنوع زیستی بومی را تهدید میکند، بلکه زیستگاههای حیاتی پرندگان مهاجر، ماهیان بومی و سایر ارگانیسمهای آبزی را نابود کرده است. علاوه بر این، حجم عظیم بیوماس مرده سنبل که به کف تالاب مینشیند، باعث افزایش فرآیند اوتروفیکاسیون و تسریع پروسه تبدیل تالاب به باتلاق میشود.
پناهنده با بیان اینکه در سالهای اخیر جریانی از فعالان اقتصادی و برخی محققان، رویکرد جدیدی را مطرح کردهاند که مبتنی بر «اقتصادیسازی گونههای مهاجم» است، تصریح کرد: این رویکرد استدلال میکند که با توجه به کاربردهای متعدد سنبل آبی از جمله استفاده به عنوان ماده اولیه تولید کود آلی، مواد خام صنایع دستی، خوراک دام و طیور، جاذب فلزات سنگین و منبع تولید بیوگاز، میتوان از حضور این گونه در جهت ارتقای معیشت جوامع محلی و توسعه پایدار بهره برد.
وی خاطرنشان کرد: پایه نظری این رویکرد بر مدل مراحل گونههای مهاجم استوار است که شامل چهار فاز ورود، استقرار، گسترش و کاربرد میشود. طرفداران این دیدگاه معتقدند که از آنجا سنبل آبی در تالاب انزلی به طور کامل مراحل ورود، استقرار و گسترش را پشت سر گذاشته و به مرحله «ناتورالیزاسیون» رسیده است، دیگر تلاش برای حذف کامل آن نه تنها از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست، بلکه از نظر عملیاتی نیز تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
این پژوهشگر محیط زیست بیان کرد: بر این اساس استدلال میشود که بهتر است به جای مقاومت در برابر واقعیت موجود، به سمت «تطبیق سازنده» حرکت و از ظرفیتهای بالقوه این گونه برای ایجاد ارزش افزوده اقتصادی استفاده کرد؛ این رویکرد به ویژه با تاکید بر بُعد اجتماعی موضوع، ادعا میکند که میتواند به ایجاد اشتغال، تنوعبخشی به منابع درآمد خانوارهای روستایی و در نهایت افزایش پذیرش اجتماعی برنامههای مدیریتی منجر شود.
پناهنده افزود: با این حال، متخصصان بومشناسی و زیستشناسی حفاظت نسبت به این رویکرد انتقادات جدی و مستدل دارند. نخستین و مهمترین نقد، خطر «تثبیت انگیزشی» گونه مهاجم است. از منظر اقتصاد رفتاری، زمانی که یک منبع طبیعی به منبع درآمد تبدیل میشود، ذینفعان اقتصادی نه تنها انگیزهای برای کاهش یا حذف آن منبع نخواهند داشت، بلکه به طور ضمنی یا صریح به حفظ و حتی گسترش آن علاقهمند میشوند. این پدیده که در ادبیات بومشناسی به عنوان «پارادوکس اقتصادی گونههای مهاجم» شناخته میشود، در مطالعات متعددی مستند شده است.
وی بیان کرد: تحلیلهای تجربی از اکوسیستمهای مختلف نشان داده که هرگاه جوامع محلی منافع اقتصادی مستقیم از یک گونه مهاجم کسب کنند، مقاومت شدیدی در برابر هرگونه برنامه کنترل یا حذف از خود نشان میدهند. در برخی موارد، این مقاومت به شکل کشت یا پرورش عمدی گونه مهاجم در مناطق جدید نیز تظاهر یافته است.
عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی گفت: دومین استدلال علمی، مربوط به دینامیک جمعیتی سنبل آبی است. برخلاف تصور عامیانه که برداشت منجر به کاهش جمعیت میشود، تحقیقات نشان داده که برداشت بدون استراتژی علمی دقیق، میتواند تولیدمثل را تحریک کند. این پدیده که «پاسخ جبرانی» نامیده میشود، در گیاهانی با قابلیت رشد نمایی مانند سنبل آبی بسیار شدیدتر است. برداشت بخشی از بیوماس (BIOMASS)، فضا و منابع بیشتری را برای گیاهان باقیمانده آزاد میکند که به رشد سریعتر و تولید استولونهای بیشتر منجر میشود.
پناهنده افزود: علاوه بر این، فرآیند برداشت خود میتواند به پراکنش گونه کمک کند. قطعات کوچک ریشه یا ساقه که در حین برداشت یا حملونقل جدا میشوند، قادر به استقرار در مناطق جدید هستند. همچنین، برداشت در دوره گلدهی میتواند به پراکنش بذرها به نقاط دورتر کمک کند. این مکانیسمها در مجموع میتوانند منجر به وضعیتی شوند که برداشت مستمر نه تنها جمعیت را کاهش نمیدهد، بلکه پراکنش جغرافیایی آن را افزایش میدهد.
وی با بیان اینکه سومین نقد بنیادین، مربوط به مفهوم «جانشینی بومشناختی» است، گفت: سنبل آبی با اشغال نیچ اکولوژیک خود، مانع از رشد و استقرار گونههای بومی میشود. حتی اگر برداشت انجام شود اما گونه به طور کامل حذف نگردد، باز هم فضای اکولوژیک برای بازگشت گونههای بومی وجود ندارد. بنابراین، یک وضعیت «تعادل نامطلوب» ایجاد میشود که در آن اکوسیستم قادر به بازگشت به حالت طبیعی خود نیست.
عضو هیات علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با اشاره به اینکه بررسی موارد مشابه در سطح بینالمللی، شواهد قوی در نقد رویکرد اقتصادی ارائه میدهد، افزود: در دریاچه ویکتوریای آفریقا، تلاشهای گسترده برای استفاده از سنبل آبی در تولید کود ارگانیک، ساخت مبلمان، و حتی تولید کاغذ، نه تنها به کنترل جمعیت این گونه کمک نکرد، بلکه با ایجاد بازار اقتصادی، انگیزهای برای حفظ آن فراهم آورد.
این پژوهشگر محیط زیست ادامه داد: در بنگلادش نیز تجربه مشابهی رخ داد. برنامههای توسعهای که هدف آنها استفاده از سنبل آبی به عنوان خوراک دام و منبع تولید بیوگاز بود، در عمل به افزایش تحمل اجتماعی نسبت به این گونه و کاهش فشار برای حذف آن انجامید. در برخی موارد، مشاهده شد که کشاورزان برای تامین خوراک دام خود، از انتقال سنبل از مناطق آلوده به آبراهههای جدید استقبال کردند.
وی خاطرنشان کرد: مطالعات موردی از جنوب شرق آسیا نیز الگوی مشابهی را نشان میدهند. در مناطقی که صنایع دستی مبتنی بر سنبل آبی توسعه یافته بود، هرگونه تلاش برای کنترل یا کاهش جمعیت این گیاه با مخالفت شدید صنعتگران محلی مواجه شد. در برخی موارد، حتی کوششی برای کشت عمدی سنبل در استخرهای کنترلشده صورت گرفت که خطر انتقال به اکوسیستمهای جدید را افزایش داد.
پناهنده در پایان تاکید کرد: این شواهد تجربی نشان میدهند که اقتصادیسازی گونههای مهاجم، صرفنظر از منطق نظری آن، در عمل با چالشهای جدی مواجه است که ریشه در تعارض ذاتی بین منافع کوتاهمدت اقتصادی و اهداف بلندمدت حفاظت از اکوسیستم دارد.
انتهای پیام