راههای انتقال فرهنگ به کودکان در یک میزگرد تخصصی بررسی شد
اقتصاد ایران: ایسنا/خراسان رضوی عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت: فرهنگ مجموعهای از معیارها و ارزشهای مشترک میان اعضای یک گروه یا قوم است که موجب همگرایی، همراستایی و استمرار آن گروه در گذر زمان میشود؛ این مفهوم قابل انتقال به کودک و نوجوان است.
مهری پریرخ در میزگرد تخصصی «راههای انتقال فرهنگ به کودکان» که یکشنبه ۲۰ مهر به مناسبت روز ملی کودک در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: اولین منبع انتقال فرهنگ به کودکان و نوجوانان، خانواده بهشمار میرود. والدین، آن را از نسلهای پیشین آموختهاند و این آموختهها را به صورت تقلیدی یا با تفکر به فرزندان خود منتقل میکنند.
وی افزود: فرهنگ به دو شکل در کودکان شکل میگیرد، یکی فرهنگی تقلیدی و بدون تفکر که صرفاً تکرار رفتارها و باورهای مشاهده شدهاست و دیگری فرهنگی سازنده و پویا که باعث رشد و همگرایی مثبت در فرد و جامعه میشود. همچنین فرهنگ تقلیدی معمولاً بدون تحلیل و درک عمیق اتفاق میافتد؛ یعنی کودکان کاری را انجام میدهند چون دیدهاند یا شنیدهاند، نه چون معنای آن را فهمیدهاند.
عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت: فرهنگ میتواند مثبت یا سمی باشد. فرهنگ مثبت باعث رشد اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس تعلق به جامعه میشود، اما فرهنگ سمی، که منشأ آن گاهی رفتارهای نادرست والدین یا تأثیرات رسانهای و محیطی است، میتواند باعث بروز آسیبهای روانی و اجتماعی در کودکان شود.
پریرخ با اشاره به نقش خانواده در شکلگیری فرهنگ کودکان، اضافه کرد: گاهی والدین به دلیل شیوههای تربیتی دیکتاتوری یا باورهای خرافی، فرهنگی نادرست و محدودکننده را به کودکان منتقل میکنند که در آن آزادی و خلاقیت کودک سرکوب میشود و کودک تبدیل به موجودی قالبریزی شده میشود که هیچ جایی برای ابراز وجود خود ندارد.
نقش محیط آموزشی و اجتماعی در انتقال فرهنگ به کودک و نوجوان
وی درباره نقش مدرسه و محیطهای اجتماعی دیگر نیز افزود: مدرسه و دوستان نیز بهعنوان محیطهای اجتماعی مهم، فرهنگهای جدیدی را به کودکان انتقال میدهند، که ممکن است با فرهنگ خانواده همخوانی یا تناقض داشته باشد. این تفاوتها اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند باعث سردرگمی و آسیب در رشد کودکان شوند. یکی از اصلیترین راهکارهای اصلاح فرهنگهای نادرست و جایگزینی آنها با فرهنگهای سازنده، گفتوگو است. والدین باید فلسفه و دلیل وجود ارزشها و رفتارهای مختلف را به کودکان توضیح دهند که کودکان با درک و تفکر این ارزشها را بپذیرند و به کار گیرند.
عضو هیئتعلمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به نقش ادبیات و کتاب در این فرایند، اظهار کرد: آشناکردن کودکان با ادبیات، قصهها و کتابهای آموزشی باعث میشود که آنها بتوانند دنیای پیرامون خود را بهتر درک کنند و راههای صحیح زندگی را بیاموزند. ادبیات فرهنگی نقش مهمی در شکلگیری هویت و نگرش کودکان دارد.
وی نمونهای از کتاب «جان شما کجاست» را معرفی کرد و افزود: این کتاب داستان مادربزرگی است، که با بیان ماجرایی ساده، مفاهیمی عمیق درباره مسئولیتپذیری، همدلی و تفاوتهای فرهنگی را به کودکان آموزش میدهد. همچنین فرهنگ یک مجموعه از معیارها و ارزشهای مشترک است، که هویت و همبستگی گروهی را شکل میدهد و خانواده مهمترین نهاد انتقالدهنده فرهنگ به کودکان است
فرهنگ سازنده اصلی شخصیت و سیمپیچیهای عصبی کودک است
در ادامه این میزگرد، سیدامیر امینیزدی، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی، مشاوره و تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت: فرهنگها با یکدیگر متفاوت هستند و همین تفاوتها باعث میشود که سیمپیچیهای عصبی و به تبع آن شخصیت افراد در جوامع مختلف متفاوت شکل بگیرد. مثلاً کودکی که در ایران با زبان فارسی، مناسک مذهبی خاص و ارزشهای فرهنگی ما رشد میکند با کودکی که در جامعهای دیگر با زبان و نظام ارزشی متفاوت بزرگ میشود، کاملاً متفاوت خواهد بود.
وی ادامه داد: فرهنگ در واقع مجموعهای از تجارب، ارزشها، زبان، نمادها و رفتارهای اجتماعی است، که کودک از بدو تولد با آن درگیر میشود و این تجارب هستند که سیمپیچیهای عصبی در سیستم عصبی کودک را شکل میدهند و شخصیت و تفکر او را میسازند.
امینیزدی با اشاره به اینکه کودک هنگام تولد، مانند یک کامپیوتر خام است که فاکتورهای زیستی و ژنتیکی پایه آن را تشکیل میدهند، بیان کرد: این کامپیوتر باید با تجارب محیطی که عمدتاً فرهنگی هستند، برنامهریزی و سیمپیچی شود تا مدارهای عصبی شکل بگیرند. این سیمپیچیها باعث رشد شناخت، احساسات، رفتار و تنظیم هیجانات کودک میشوند.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی، مشاوره و تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد، فرهنگ را یک محیط پیچیده و چندلایه تعریف کرد و گفت: فرهنگ صرفاً شامل محیط فیزیکی نیست بلکه شامل ابزار، فناوری، زبان، نمادها، آداب و رسوم، فلسفه، ارزشها، دین و حتی نظام آموزشی است. همه این عناصر در قالب تجارب کودک وارد سیستم عصبی او شده و کیفیت سیمپیچیها را تعیین میکنند.
وی با تأکید بر نقش زبان بهعنوان یکی از مهمترین سیستمهای نمادی فرهنگ، افزود: زبان نه تنها وسیله ارتباطی، بلکه حامل پیچیدگیهای فرهنگی، فلسفی و اجتماعی است که تجربههای کودک را شکل میدهد. به همین دلیل کیفیت زبان و آموزش رسمی و غیررسمی بسیار در رشد شخصیت کودک اهمیت دارد.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی، مشاوره و تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به تأثیر خانواده در این فرایند، مطرح کرد: خانواده نخستین محیط عملی کودک است که تجارب واقعی زندگی در آن رخ میدهد؛ اینکه چگونه با کودک بازی میکنند، واکنش والدین نسبت به دروغگویی یا رفتارهای او چگونه است، تعاملات روزمره، حضور در صف نانوایی، تجربههای اجتماعی اولیه و غیره همه اینها بخشی از فرهنگ عملی و آموزشی کودک هستند، که شخصیت او را میسازند.
امینیزدی افزود: شخصیت هر فرد محصول پیچیدهای است از عوامل ژنتیکی و زیستی که با فرهنگ و محیط ترکیب میشود. فرهنگ ما را میسازد و درک عمیق این موضوع میتواند راهنمای بهتری برای تربیت نسل آینده باشد. همچنین تفاوتهای فرهنگی باعث تفاوت در رشد شناختی و رفتاری کودکان در جوامع مختلف میشود، و زبان بهعنوان سیستم نمادی نقش محوری در انتقال فرهنگ دارد.
تجربههای شیرین شاه کلید انتقال فرهنگ به نسل نو
در ادامه محمد جواد مهدوی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت: کلمه فرهنگ از زبانهای فارسی باستان و میانه گرفته شدهاست و در اصل به معنای بالا کشیدن و پرورش دادن است. همچنین این واژه در زبانهای دیگر مانند آلمانی، فرانسوی و انگلیسی نیز معانی مشابهی دارد، که همگی بر مفهوم رشد و پرورش دلالت دارند. این نکته، اهمیت بنیادی فرهنگ در شکلگیری شخصیت و رفتار انسانها را برجسته میسازد.
وی با اشاره به اشعار فردوسی، به زیبایی ارتباط فرهنگی و ادبیات در حفظ و انتقال ارزشهای جامعه پرداخت و افزود: فرهنگ علاوه بر اینکه شامل باورها، ارزشها و نمادها است، محصولات مادی و معنوی را نیز در بر میگیرد و این مجموعه در گذر تاریخ، از نسلهای مختلف عبور کرده و به امروز رسیدهاست.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با تأکید بر لزوم نگاه انتقادی به فرهنگ و آموزشهای سنتی، گفت: باید بررسی کرد که آیا آموزشهای فرهنگی گذشته هنوز هم برای کودکان و نوجوانان امروز مناسبند یا نیازمند بازنگری و تطبیق با شرایط کنونیاند. همچنین آموزش فرهنگ نباید صرفاً انتقال محتوا باشد، بلکه باید متناسب با ابزارها، زبان و شرایط زندگی امروزی به نسل جوان ارائه شود.
مهدوی اظهار کرد: از جمله موضوعات قابل توجه، مقایسه آموزشهای تربیتی دوران گذشته با شرایط امروزی است و با توجه به متون پهلوی و نکات تربیتی ایرج میرزا، نکاتی که در کتابهای قدیمی آموزش دادهمیشد، هنوز نیز ارزشمند است، اما روشهای انتقال این آموزهها باید به روز و متناسب با زندگی مدرن باشد.
وی همچنین به نقش ابزارهای مدرن فرهنگی مانند کتابهای کودک، انیمیشنها، بازیهای موبایلی و اپلیکیشنها در انتقال فرهنگ اشاره کرد و افزود: کودکان امروز با دنیای دیجیتال و فناوری بزرگ میشوند، بنابراین استفاده از این ابزارها برای آموزش فرهنگ امری ضروری است. متأسفانه در بسیاری از موارد، تولیدات فرهنگی ما در حوزه انیمیشن و بازیهای ویدئویی، نتوانستهاند جایگاه شایسته فرهنگ ایرانی را پیدا کنند.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، گفت: ترجمه آثار فرهنگی و ادبی به زبانهای دیگر نیز باید با دقت و دانش فرهنگی صورت بگیرد، که انتقال صحیح ارزشها و مفاهیم انجام شود و از انتقال صرف زبان خودداری شود. همچنین آموزش زبان دوم نباید منجر به فراموشی یا تضعیف فرهنگ مادری شود بلکه باید بهعنوان پلی برای تعامل بهتر با جهان دیده شود. برای انتقال موفق فرهنگ به کودکان، باید تجربیات شیرین و جذاب خلق کرد تا کودکان همراه و مشارکتکننده در این فرآیند باشند. همچنین فرهنگ باید زنده و پویا باشد، و با زندگی روزمره آنها عجین شود.
انتهای پیام