اعتماد: چرا شجاع دعوت میشود و عالیشاه نه؟
اقتصاد ایران: شکست اخیر تیم ملی فوتبال ایران مقابل روسیه، بار دیگر پرده از نگرانیهای عمیقی در خصوص ترکیب تیم ملی و تصمیمات کادر فنی برداشت.
اعتماد: شکست اخیر تیم ملی فوتبال ایران مقابل روسیه، بار دیگر پرده از نگرانیهای عمیقی در خصوص ترکیب تیم ملی و تصمیمات کادر فنی برداشت. در میان بحثهای داغ پیرامون این عملکرد ضعیف، نام شجاع خلیلزاده مدافع ۳۶ساله، به عنوان یکی از نقاط کانونی انتقادها مطرح میشود. اصرار سرمربی تیم ملی، بر استفاده از این بازیکن با توجه به سوابق و آمار اخیر او، سوالات جدی را در ذهن کارشناسان و هواداران ایجاد کرده است.
بررسی عملکرد گذشته خلیلزاده در رقابتهای حساس، به ویژه در مرحله انتخابی جام جهانی و جام ملتهای اخیر، نشان میدهد که او در مقاطعی نه چندان دور عملکردی «ناامیدکننده » از خود بر جای گذاشته است.
خلیلزاده جمعه شب روی هر دو گلی که روسیه وارد دروازه ایران کرد، مقصر بود. روی گل نخست ابتدا آفساید را پر کرد و سپس در کورس با مهاجم روس جا ماند. روی گل دوم هم به شکلی آماتورگونه ارسال بازیکنان روسیه را به پشت محوطه جریمه دفع کرد. یعنی درست جایی که بازیکن روسیه حاضر بود تا پاس مدافع ایران را بگیرد و با یک ضربه محکم دروازه بیرو را باز کند. چندین دفع توپ اشتباه، از دست دادن توپ در یک سوم دفاعی خودی و چند خطای بیمورد هم در کارنامه این مدافع پا به سن گذاشته در بازی شنبه شب دیده میشود.
این آمارها در کنار ویژگیهای ذاتی او، نگرانیها را تشدید میکند. خلیلزاده به عنوان یک مدافع مرکزی از سرعت لازم برای رویارویی با مهاجمان سرعتی در سطح بینالمللی برخوردار نیست، یک ضعف حیاتی در فوتبال مدرن. علاوه بر این، توانایی او در «بازیسازی» از عقب زمین که امروزه یکی از الزامات اصلی مدافعان تیمهاست همواره مورد تردید بوده است. این ضعفها تنها به بازیهای ملی محدود نمیشود؛ عملکرد او در باشگاهش از جمله در لیگ آسیا، بارها تراکتور را به دلیل اشتباهات فردی در موقعیتهای حساس به دردسر انداخته است. شاید نگرانکنندهتر از کندی و ضعف در بازیسازی، مساله «کنترل اعصاب» او باشد. سابقه کارتهای قرمز و اخطار او نشان میدهد که این بازیکن پتانسیل بالایی برای از دست دادن تمرکز و تنبیه شدن تیم در لحظات حساس دارد امری که در تورنمنتهای بزرگ میتواند سرنوشتساز باشد. با این وجود، عجیب است که امیر قلعهنویی همچنان اصرار بر استفاده از خلیلزاده دارد. این اصرار زمانی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که سرمربی تیم ملی در اظهارنظری دیگر از بازیکنانی نظیر امید عالیشاه تمجید میکند، اما او را به دلیل «سن بالا » به تیم ملی دعوت نمیکند. این تناقض آشکار است؛ اگر معیار اصلی جوانگرایی و دوری از بازیکنان مسن است! چرا بازیکنی که سه سال از عالیشاه بزرگتر است، نه تنها دعوت میشود، بلکه بهطور مداوم در ترکیب اصلی نیز قرار میگیرد؟
سیاست دوگانه در دعوت از بازیکنان، به ویژه در مورد مدافعی با ریسک بالا نظیر خلیلزاده، هدف اصلی «جوانگرایی » تیم ملی را زیر سوال میبرد. در شرایطی که تیم ملی نیازمند تزریق خون تازه، سرعت و ثبات تاکتیکی است، تکیه بر مهرهای با این حجم از سابقه پرفراز و نشیب، نه تنها کمکی به رفع مشکلات نمیکند، بلکه میتواند به عنوان یک عامل ترمز برای پیشرفت تیم عمل کند.