هفت شکست اطلاعاتی - امنیتی رژیم صهیونیستی در طوفان الاقصی
اقتصاد ایران: عملیات طوفانالاقصی و جنگ دو ساله پس از آن، فهرستی بلندبالا از شکستها، چالشها و محدودیتهای راهبردی را برای رژیم صهیونیستی به همراه داشته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، با گذشت دو سال از عملیات غافلگیرکننده «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر 2023 و جنگ فرسایشی متعاقب آن، رژیم صهیونیستی با مجموعهای از چالشها و ناکامیهای بنیادین روبرو شده است که نهتنها هیمنه امنیتی و نظامی آن را فرو ریخته، بلکه پایههای استراتژیک این رژیم را نیز به لرزه درآورده است. اگرچه این جنگ برای محور مقاومت نیز هزینههایی در پی داشته، اما بررسی دقیق درسها و عبرتهای این دوره برای اسرائیل، تصویری واضح از یک شکست چندلایه را به نمایش میگذارد.
1. شکست و غافلگیری فاحش امنیتی
نخستین و آشکارترین شکست اسرائیل در روز هفتم اکتبر، یک فروپاشی اطلاعاتی تمامعیار بود. سه دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی-امنیتی این رژیم یعنی «موساد» (سرویس جاسوسی خارجی)، «شاباک» یا شینبت (سرویس امنیت داخلی) و «آمان» (اداره اطلاعات نظامی ارتش)، که سالها با تبلیغات گسترده رسانهای تصویری شکستناپذیر از خود ساخته بودند، در پیشبینی و پیشگیری از بزرگترین عملیات علیه این رژیم در دهههای اخیر، بهطور کامل ناکام ماندند. اگرچه حوزه مسئولیت مستقیم این شکست متوجه شاباک و آمان است، اما این ناکامی، افسانه «چشم همیشه بیدار» اسرائیل را باطل کرد. این شکست، اعتماد عمومی در داخل سرزمینهای اشغالی را به سیستم امنیتی خود به شدت تضعیف کرده است.
2. وابستگی حیاتی به متحدان؛ پایان استقلال دفاعی
جنگ دو ساله اخیر و بهویژه چندجبههای شدن آن با ورود مستقیم ایران، حزبالله لبنان و انصارالله یمن، یک واقعیت تلخ را برای تلآویو آشکار ساخت: اسرائیل به تنهایی قادر به دفاع از خود نیست. سپر دفاعی چندلایه و منطقهای که توسط متحدانش، بهویژه ایالات متحده، برای محافظت از حریم هوایی این رژیم ایجاد شد، نقشی حیاتی در رهگیری موشکها و پهپادها ایفا کرد. گزارشها مبنی بر مصرف حدود یک چهارم از کل موشکهای سامانه «تاد» موجود در جهان طی تقابل مستقیم با ایران و نقش محوری سامانههای آمریکایی در رهگیریها، گواهی بر این وابستگی عمیق است. این مسئله نشان داد که استراتژیهای دفاعی اسرائیل بدون حمایت مستقیم نظامی و لجستیکی واشنگتن، تا چه حد شکننده است.
3. شکست استراتژی «دفاع غیرعامل» و بحران نیروی انسانی
اسرائیل سالها با تکیه بر فناوریهای پیشرفته، استراتژی «دیوار آهنین» و «دفاع غیرعامل» (Passive Defense) را در مرز غزه پیاده کرده بود. این استراتژی که بر حصارهای هوشمند و سیستمهای هشدار سریع متکی بود، در عمل با نفوذ آسان نیروهای مقاومت در هفتم اکتبر شکست خورد. این شکست، پیامد دیگری نیز به همراه داشت: نیاز شدید به نیروی انسانی. جنگ طولانی و فرسایشی، ارتش اسرائیل را با بحران کمبود نیرو و فرسودگی نیروهای ذخیره مواجه کرد و نشان داد که رژیم صهیونیستی برای یک جنگ طولانیمدت، نه از نظر راهبردی و نه از نظر منابع انسانی، آمادگی ندارد.
4.ابطال دکترین «چمنزنی» و «مدیریت تنش»
استراتژی بلندمدت نتانیاهو در قبال غزه، مبتنی بر «مدیریت تنش» به جای حذف کامل گروههای مقاومت و سیاست مکمل آن یعنی «چمنزنی» (Mowing the Lawn) بود. این دکترین به معنای تضعیف دورهای توانمندیهای نظامی حماس بدون از بین بردن کامل آن بود. طوفان الاقصی ثابت کرد که این سیاست نه تنها در کنترل مقاومت شکست خورده، بلکه به آن فرصت داده است تا قدرتمندتر و هوشمندانهتر از همیشه ظاهر شود. این جنگ نشان داد که دیگر نمیتوان با حملات مقطعی، ماهیت و اراده مقاومت را از بین برد.
5. انزوای بینالمللی و فرسایش مشروعیت
در حالی که اسرائیل تصور میکرد حمله حماس، یک اجماع جهانی علیه مقاومت فلسطین ایجاد خواهد کرد، اما تداوم جنگ، کشتار بیسابقه غیرنظامیان و ویرانی گسترده در غزه، ورق را به ضرر تلآویو برگرداند. تظاهرات میلیونی در پایتختهای غربی، کاهش شدید حمایت افکار عمومی در کشورهای متحد اسرائیل، و مهمتر از همه، به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین توسط بیش از 160 کشور جهان، همگی نشانههایی از انزوای بیسابقه و فرسایش شدید مشروعیت بینالمللی این رژیم است.
6. پایان اسطوره جنگهای برقآسا؛ گرفتاری در باتلاق جنگ فرسایشی
یکی از پایههای اصلی دکترین نظامی اسرائیل، همواره بر اصل «جنگهای کوتاه و برقآسا» استوار بوده است. اما جنگ دو ساله اخیر، این دکترین را به طور کامل به چالش کشید و اسرائیل را وادار به پذیرش واقعیتی تلخ کرد: دوران پیروزیهای سریع به سر آمده است. این رژیم نه تنها نتوانست در یک بازه زمانی کوتاه به اهداف خود دست یابد، بلکه در یک جنگ فرسایشی طولانیمدت گرفتار شد. ناکامی در تحقق اهداف اعلامی جنگ از مسیر نظامی، درسی بزرگ برای تلآویو بود مبنی بر اینکه دیگر نمیتواند سرنوشت تمام جنگها را با اتکا به نیروی نظامی و در مدتی کوتاه تعیین کند.
7. بحران تابآوری داخلی و چالش مشروعیت ارتش
اگرچه جامعه صهیونیستی در ماههای ابتدایی جنگ، سطحی از انسجام را نشان داد، اما با طولانی شدن درگیری، شکافهای عمیق داخلی سر باز کردند. نیاز فزاینده به نیروی انسانی و فرسودگی نیروهای ذخیره، به یک معضل ملی تبدیل گشت. این نیاز مبرم، به یک درگیری سیاسی-اجتماعی بر سر لغو معافیت سربازی یهودیان حریدی دامن زد و مشروعیت نهاد نظامی و کابینه را در میان بخشهای مهمی از جامعه زیر سؤال برد. این بحران نشان داد که ساختار اجتماعی اسرائیل در برابر یک جنگ طولانیمدت بسیار شکننده است و میتواند گسلهای اجتماعی پنهان را فعال کند.
جنگ دو ساله غزه، صرفاً یک درگیری نظامی نبود، بلکه نقطهعطفی بود که مجموعهای از دکترینهای امنیتی، نظامی و سیاسی اسرائیل را باطل کرد. از شکست اطلاعاتی و وابستگی دفاعی گرفته تا بحران نیروی انسانی و انزوای جهانی، این رژیم با درسهایی مواجه شده که آینده آن را در هالهای از ابهام فرو برده است. ناتوانی در دستیابی به اهداف اعلامی جنگ از طریق نظامی مهر تأییدی بر این شکست راهبردی است و نشان میدهد که موازنه قدرت در منطقه به شکلی برگشتناپذیر تغییر کرده است.
انتهای پیام/