داستان سیدحسن نصرالله ـ 53|شیعیان لبنان؛ شرکای وطن

اقتصاد ایران: خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد. در این قسمت، به «تکوین هویت نوین شیعیان لبنان تا آستانه تشکیل جمهوری متحد عربی» می‌پردازیم.

بین الملل

خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت پنجاه و سوم آن پیش روی شماست.

تاکنون چهار فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است. فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت. علیرغم اهمیت موضوع، ما این فصل را بسیار سریع رد کردیم تا به بحث‌های بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشه‌یابی علل شکل‌گیری جنگ داخلی لبنان» بود. هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیده‌ای خلع الساعه نبود و ثانیاً باید ریشه‌های شکل‌گیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به صورت مستقیم باعث شکل‌گیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد. ضمن این‌که حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهم‌ترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به جای تمرکز بر ریشه‌ها، به صورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم. فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر «صور» خاتمه دادیم.

سید حسن نصرالله , حزب الله لبنان , لبنان , سید موسی صدر | امام موسی صدر , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین در دوران جوانی،درمیان عده ای از شیعیان واهل سنت جنوب لبنان
علامه سید عبدالحسین شرف الدین را می‌توان «احیاگر» نقش اجتماعی جامعه شیعی لبنان دانست

از قسمت سی و سوم وارد فصل چهارم شدیم که به «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» اختصاص یافت. در بخش‌های ابتدایی فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور کردیم. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکل‌گیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. در ادامه فصل چهارم بحث «ورود نظامی مستقیم سوریه به لبنان» مورد واکاوی قرار گرفت؛ رویدادی که بی‌تردید یکی از عوامل مؤثر در شکل‌گیری مقاومت اسلامی لبنان بود. در همان بستر، به رقابت استراتژیک سوریه و رژیم صهیونیستی در خاک لبنان، تأسیس میلیشیای «قوات» به‌عنوان بزرگ‌ترین نیروی نیابتی اسرائیل و بالاخره پوست‌اندازی ساختار سیاسی‌ـ‌نظامی لبنان در دوگانه «الیاس–بشیر» پرداختیم. در پایان این فصل به نقطه عطف مهم تصادم این سه روند یعنی رویارویی مستقیم ارتش سوریه با قوات پرداختیم؛ ماجرایی که به «جنگ صد روزه» مشهور شده است.

اما اگر تاریخ را در آن دوره ورق بزنیم، خارج از فضای سه قطبی داخلی «جناح چپ» (جبهه وطنیه) و «جناح راست افراطی» (جبهه لبنانیه) و «جناح راست میانه» (مدرسه شهابی) و سه‌گانه خارجی «سازمان آزادیبخش فلسطین»، «رژیم صهیونیستی» و «حکومت بعث سوریه»، جامعه لبنان دارای یک ضلع بسیار مهم دیگر بود: «شیعیان»

«شیعیان لبنان» از قدیمی‌ترین طوایف سرزمین لبنان بوده و بومیان این منطقه محسوب می‌شوند. از طرف دیگر، از نظر جمعیتی نیز بزرگ‌ترین یا دست کم یکی از بزرگ‌ترین طوائف لبنان به حساب می‌آمدند (می‌آیند). با این حال، در هیچ‌یک از سه دسته داخلی فوق‌الذکر نمی‌گنجیدند! طائفه شیعه، گرچه از نظر جمعیتی، طی تاریخ جبل عامل و جغرافیای فعلی کشور لبنان یک طائفه بسیار بزرگ به حساب می‌آمد؛ اما تا دهه 1960 فاقد «تشخص» بالایی بود. اما در این دوره، کسی به میدان آمد که به شیعه تشخص بخشید و آن را به یکی از بزرگ‌ترین بازیگران عرصه سیاست و اجتماع لبنان تبدیل کرد. او کسی نبود جز «امام موسی صدر». ما در فصل پنجم این سلسله‌یادداشت به بررسی سیر رشد شیعیان در جامعه لبنان تا زمان تأسیس «حزب‌الله» می‌پردازیم.

سید حسن نصرالله , حزب الله لبنان , لبنان , سید موسی صدر | امام موسی صدر , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
طرح جلد کتاب «شیعة لبنان: بین التهمیش و بدایات النهوض» نوشته دکتر علی حسین درة
بخش مهمی از مطالب این قسمت، برگرفته از مطالب این کتاب است و می‌توان در آن جزئیات بیش‌تری از این بحث مانند «تشکیل احزاب شیعی» و تلاش آنان برای جلب حمایت رهبران سنی و مسیحی برای رقابت‌های درون‌شیعی را مشاهده کرد!

میراث دوگانه غنای علمی و محرومیت تاریخی

در دو قسمت ابتدایی این فصل، به صورت بسیار کوتاه تاریخچه پر فراز و نشیب شیعیان لبنان تا پایان دوره خلافت عثمانی و فروپاشی این کشور را مرور کردیم. در قسمت پنجاه و یکم این سلسله‌یادداشت با عنوان «ابوذر غفاری؛ تجسم روح جمعی شیعیان لبنان» سابقه تاریخی تشیع در «جبل عامل» را مورد توجه قرار دادیم؛ سابقه‌ای که – طبق نقل مشهور - ریشه در حضور ابوذر غفاری، صحابی پیامبر اسلام، در صدر اسلام (قرن هفتم میلادی) داشت. در نتیجه قدمت شیعه در این منطقه تقریباً معادل قدمت اسلام است. در قسمت پنجاه و دوم این سلسله‌یادداشت با عنوان «فراز و فرود شیعیان لبنان در تاریخ جبل عامل» فراز و فرود تاریخ تشیع در این سرزمین را بازخوانی کردیم.

در همان قسمت اشاره کردیم که شیعیان در دوره‌ای حاکمان این منطقه و حتی اکثریت سرزمین بزرگ شام (دست کم در بخش شمالی آن) بودند و در مقابل دوره‌های دیگری چنان سرکوب شدند که در محیط‌های بسته و صعب‌العبور زندگی می‌کردند. گاهی شدت سرکوب به حدی بود که باعث «تغییر مذهب» می‌شد و نهایتاً «تقیه» و «زندگی جمعی» باعث بقای آنان می‌شد. در بخش جمع‌بندی قسمت پیشین، در این خصوص نوشتیم:

«جامعه شیعه لبنان در حالی وارد قرن بیستم شد که میراثی پیچیده از تاریخ را بر دوش می‌کشید. آنان از نظر جغرافیایی در مناطق پیرامونی و توسعه‌نیافته جنوب و بقاع متمرکز بودند؛ از نظر اقتصادی، عمدتاً جامعه‌ای روستایی و وابسته به طبقه زمین‌دار زعما بودند؛ از نظر سیاسی، فاقد هرگونه نفوذ در ساختارهای قدرت مرکزی و محروم از حمایت خارجی بودند؛ و از نظر اجتماعی، در انزوایی عمیق نسبت به دیگر طوایف که به سرعت در حال مدرن شدن بودند، به سر می‌بردند. با این حال، همین جامعه در حاشیه مانده، حافظ یک سنت علمی غنی، یک هویت تاریخی ریشه‌دار و یک حس قوی از انسجام درونی بود. این میراث دوگانه فقر و غنا، ضعف و قدرت، انزوا و اصالت، سرنوشت آنان را در قرن بیستم و در بطن دولت جدید "لبنان بزرگ" که پس از جنگ جهانی اول تأسیس شد، رقم زد.»

همان طور که در آن قسمت بیان شد، جبل عامل در طول تاریخ – و خصوصاً بعد از پایان دوره «ممالیک» و سیطره عثمانی بر این منطقه که همزمان شد با حکومت شیعه (صفویه) در ایران - به عنوان یکی از فروزان‌ترین کانون‌های علمی و فقهی جهان تشیع می‌درخشید و بزرگانی چون شهید اول (محمد بن مکی عاملی) و شهید ثانی (زین‌الدین بن علی عاملی) را پروراند. این میراث علمی، نوعی «سرمایه معنوی» (CulturalCapital) به معنای بوردیویی آن، برای جامعه شیعه به ارمغان آورده بود. با این حال، با تثبیت حاکمیت طولانی امپراتوری عثمانی که مذهب رسمی آن تسنن بود، شیعیان در انزوا و محرومیت سیاسی و اقتصادی به سر می‌بردند.

این میراث دوگانه از غنای فرهنگی و به حاشیه رانده شدن سیاسی، شالوده اصلی واکنش‌های این جامعه را در دوران گذار پس از فروپاشی عثمانی و شکل‌گیری لبنان نوین بنا نهاد. این نوشتار، سیر تحول پیچیده جامعه شیعه را از پایان جنگ جهانی اول تا آستانه بحران‌های بزرگ منطقه‌ای در سال 1958 به نظاره می‌نشیند.

قیمومیت فرانسه و تولد هویت سیاسی لبنانی

با فروپاشی امپراتوری عثمانی، رهبران شیعه در جبل عامل و بقاع، همچون دیگر نخبگان عرب، در رویای استقلال و اتحاد بودند. تمایل عمده آنان، پیوستن به پادشاهی عربی فیصل در دمشق بود. این خواست در «همایش وادی الحجیر» (24 آوریل 1920) به رهبری «علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین» تجلی یافت؛ جایی که سران شیعه با سوگند اعلام کردند که تنها حکومت مشروع برایشان، حکومت عربی در دمشق است. اما با شکست پروژه «سوریه بزرگ» در نبرد میسلون (ژوئیه 1920) و استقرار قیمومیت فرانسه، در 1 سپتامبر 1920، ژنرال گورو «دولت لبنان کبیر» را با الحاق مناطق شیعه‌نشین جبل عامل و بقاع، و همچنین دره عکار و شهرهای ساحلی به «سنجاق» جبل لبنان اعلام کرد.

سید حسن نصرالله , حزب الله لبنان , لبنان , سید موسی صدر | امام موسی صدر , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
علامه سید عبدالحسین شرف الدین در کنار آیت الله العظمی سید محسن حکیم (نفر اول از چپ) در بیروت

این الحاق، بدون مشورت با ساکنانش، مقاومت‌های مسلحانه‌ای چون قیام «صادق حمزه» و «ادهم خنجر» را در پی داشت که توسط ارتش فرانسه به شدت سرکوب شد. این سرکوب، فقر منطقه را تشدید کرد و رهبران شیعه را به سمت یک تغییر استراتژیک سوق داد. در این میان، فرانسه که با مقاومت‌های متعدد روبرو بود، سیاست کلاسیک «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در پیش گرفت. آگوستوس ریچارد نورتون، پژوهشگر برجسته مسائل لبنان، در کتاب معروف «امل و شیعه: نزاع برای روح لبنان» (Amal and the Shi'a: Struggle for the Soul of Lebanon) – که با عنوان «أمل والشیعة: نضال من أجل کیان لبنان» به عربی ترجمه شده است - می‌نویسد: «فرانسوی‌ها به سرعت دریافتند که ساختار فرقه‌ای لبنان ابزاری قدرتمند برای مدیریت جامعه و تضعیف ناسیونالیسم پان‌عربی است.»

نقطه عطف این سیاست، فرمان شماره 336 در 13 ژانویه 1926 بود. کمیسر عالی فرانسه، هنری دو ژوونل، با این فرمان مذهب «شیعه جعفری اثنی‌عشری» را به عنوان یک طایفه مستقل به رسمیت شناخت و دادگاه‌های مستقل شرع جعفری را بنیان نهاد. فواز طرابلسی، مورخ لبنانی، در کتاب «تاریخ لبنان الحدیث: من الإمارة إلى اتفاق الطائف» (تاریخ لبنان مدرن: از فروپاشی عثمانی تا پیمان طائف) این اقدام را یک «معامله استراتژیک» توصیف می‌کند. به گفته او، «فرانسه با این کار، شیعیان را از نظر حقوقی از اهل سنت جدا کرد و در عوض، وفاداری نسبی نخبگان شیعه به دولت جدید لبنان را به دست آورد.» این اقدام، هویت سیاسی «شیعه لبنانی» را متولد کرد. رهبران دوراندیشی چون علامه سید محسن امین دریافتند که منافع بلندمدت طایفه، نه در ادغام در یک سوریه با اکثریت سنی، بلکه در مشارکت فعال در چارچوب دولت جدید لبنان تعریف می‌شود؛ دولتی که حداقل بر روی کاغذ، متعهد به تکثرگرایی بود. این گذار از یک اقلیت مذهبی در حاشیه امپراتوری، به یک جزء سازنده و به رسمیت شناخته شده در کشور جدید، مرحله اول سازماندهی هویتی شیعیان بود.

استقلال، میثاق ملی و تبعیض سیستماتیک

با استقلال لبنان در سال 1943، قدرت بر اساس توافق موسوم به «میثاق ملی» تقسیم شد؛ توافقی نانوشته میان بشاره الخوری (رئیس‌جمهور مارونی) و ریاض الصلح (نخست‌وزیر سنی) که شیعیان در تدوین آن نقشی نداشتند. این میثاق که بر اساس سرشماری غیررسمی 1932 (که شیعیان را حدود 19.6٪ جمعیت تخمین می‌زد) بنا شده بود، ریاست جمهوری را به مارونی‌ها، نخست‌وزیری را به اهل سنت و ریاست مجلس را به شیعیان واگذار کرد. این سهمیه، جایگاه درجه سوم شیعیان را در هرم قدرت تثبیت نمود.

سید حسن نصرالله , حزب الله لبنان , لبنان , سید موسی صدر | امام موسی صدر , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
دموکراسی انجمنی یا محاصصه، از زمان تأسیس کشور لبنان بر آن حاکم بوده است

دکتر حمید احمدی در کتاب «دموکراسی انجمنی و ثبات سیاسی در جوامع ناهمگون بررسی تجربه لبنان» ماجرای توافق میثاق ملی را شرح داده است. این ساختار را می‌توان با نظریه «کنسوسیوشینالیسم» (Consociationalism) یا دموکراسی انجمنی «آرنت لایپهارت» تحلیل کرد. این نظریه برای جوامع چندپاره، یک ائتلاف بزرگ از نخبگان، وتوی متقابل، تناسب در نمایندگی و خودمختاری بخشی را پیشنهاد می‌دهد. لبنانِ پس از 1943، یک نمونه کلاسیک (و البته ناقص) از این مدل بود. در کتاب دکتر احمدی، در این خصوص به نقل از «تامارا کاراپیک» در کتاب "The Politics of Sectarianism in Contemporary Lebanon" (سیاست طایفه‌گرایی در لبنان معاصر) آمده است: «میثاق ملی به جای ایجاد یک دولت فراگیر، به ابزاری برای حفظ سلطه دو طایفه برتر (مارونی و سنی) و به حاشیه راندن دیگران، به ویژه شیعیان، تبدیل شد.»

منصب ریاست مجلس، که توسط چهره‌هایی چون صبری حماده و بعدها احمد الاسعد تصاحب می‌شد، به زودی به محور رقابت شش خاندان بزرگ و متنفذ (زعما) بدل گشت. خاندان‌هایی مانند آل اسعد، آل حماده، آل خلیل و آل زین، با بهره‌گیری از ساختار شبه‌فئودالی در مناطق روستایی، عملاً سیاست شیعه را در انحصار خود گرفتند. مجید حلاج، پژوهشگر لبنانی، این ساختار را «پاتریمونیالیسم فرقه‌ای» می‌نامد که در آن، «وفاداری سیاسی نه بر اساس برنامه یا ایدئولوژی، بلکه بر اساس روابط شخصی و خانوادگی با زعیم تعریف می‌شود و منابع دولتی به عنوان ابزاری برای خرید وفاداری توزیع می‌گردد.» این زعامت‌سالاری مانع از شکل‌گیری یک رهبری سیاسی مدرن و برنامه-محور می‌شد.

آمارهای رسمی این «تبعیض سیستماتیک» را به خوبی نشان می‌دهند. در اواسط دهه 1950، با وجود آن‌که شیعیان بیش از 20٪ جمعیت را تشکیل می‌دادند، سهم آنان از پست‌های ارشد دولتی و بوروکراسی کم‌تر از 6٪ بود! در ارتش و نیروهای امنیتی، حضور افسران شیعه در رده‌های بالا تقریباً صفر بود. بودجه‌های عمرانی و توسعه‌ای نیز به شکل نامتناسبی به بیروت و جبل لبنان اختصاص می‌یافت و مناطق جنوب و بقاع از زیرساخت‌های اولیه مانند جاده، برق، آب آشامیدنی و مدارس مناسب محروم بودند. این شکاف فزاینده میان جایگاه جمعیتی رو به رشد شیعیان و سهم اندک آنان از قدرت و ثروت ملی، بذر نارضایتی را در میان توده‌های مردم می‌کاشت.

 

مدرنیزاسیون اجتماعی-اقتصادی و زمینه‌های خیزش خاموش

تا اواسط قرن بیستم، جامعه شیعه عمدتاً روستایی، فقیر و کشاورز بود. در جنوب، اقتصاد بر کشت تنباکو متمرکز بود که تحت انحصار شرکت فرانسوی «رژی» قرار داشت و این شرکت با تعیین قیمت‌های پایین، دهقانان را در فقر نگه می‌داشت. در بقاع، ساختار ارباب-رعیتی حاکم بود. این شرایط را می‌توان با ارجاع به نظریه «وابستگی» (Dependency Theory) تحلیل کرد که توضیح می‌دهد چگونه مناطق پیرامونی (جنوب و بقاع) توسط مراکز اقتصادی (بیروت و قدرت‌های خارجی) در یک وضعیت توسعه‌نیافتگی مزمن نگه داشته می‌شوند. نرخ باسوادی در میان شیعیان در اواخر این دوره حدود 21٪ بود، در حالی که این رقم برای مسیحیان به بیش از 60٪ می‌رسید.

سید حسن نصرالله , حزب الله لبنان , لبنان , سید موسی صدر | امام موسی صدر , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ,
از چپ به راست: انور سادات، سامی الصلح، صبری حماده و شارل حلو
برکناری صبری حماده از ریاست پارلمان در سال 1947 زمینه‌ساز اعتراضات گسترده شیعیان شد.

از دهه 1950، دو پدیده اجتماعی مهم، این ساختار را دگرگون کرد:

1. مهاجرت به شهر و شکل‌گیری «کمربند فلاکت»:

فقر فزاینده و بی‌توجهی دولت، موجی از مهاجرت داخلی را از روستاهای جنوب و بقاع به حومه بیروت به راه انداخت. این مهاجران در حاشیه‌های جنوبی پایتخت، کمربند فقیرنشین مشهور به «حزام البؤس» (کمربند فلاکت) را شکل دادند. در همین دوره مناطقی مانند «ضاحیه جنوبی» در حاشیه جنوبی پایتخت لبنان احداث شد و شیعیان در آن سکنی گزیدند.

وضاح شریری، جامعه‌شناس لبنانی، این پدیده را «پرولتاریایی شدن روستاییان شیعه» می‌خواند. او استدلال می‌کند که این تمرکز جمعیتی، اگرچه با سختی‌های فراوان همراه بود، اما شیعیان را از انزوای روستایی خارج کرد، حس «هویت جمعی» و «آگاهی طبقاتی» آنان را تقویت نمود و با قرار دادنشان در مرکز تحولات سیاسی و اقتصادی لبنان، آن‌ها را به یک نیروی اجتماعی بالقوه تبدیل کرد.

2. نقش‌آفرینی نهاد دین و نفوذ ایدئولوژی‌های رقیب:

در غیاب یک رهبری سیاسی فراگیر، علما و نهادهای دینی به سنگر اصلی حفظ هویت و بیان مطالبات شیعیان تبدیل شدند. شخصیت‌های بزرگی چون «سید محسن امین» و «سید عبدالحسین شرف الدین»، علاوه بر تلاش برای اصلاحات دینی و فرهنگی، به صدای سیاسی طایفه خود بدل شدند. مراسم مذهبی، به‌ویژه عزاداری‌های عاشورا، از یک آیین سنتی فراتر رفته و به تریبونی برای نمایش انسجام اجتماعی و ابراز نارضایتی‌های سیاسی تبدیل شد.

همزمان، جوانان تحصیل‌کرده و ناراضی شیعه، به دلیل فقدان یک حزب سیاسی مختص به خود و ناکارآمدی زعما، به طور فزاینده‌ای جذب احزاب چپ‌گرا و ملی‌گرای عرب (حزب کمونیست لبنان، حزب سوسیال ناسیونالیست سوریه و بعدها جنبش‌های ناصریستی) می‌شدند. این احزاب، زبانی برای تحلیل و نقد نابرابری‌های طبقاتی ارائه می‌دادند که با حس محرومیت شیعیان عمیقاً همخوانی داشت. این گرایش، زنگ خطری برای رهبران سنتی و مذهبی بود که نگران از دست دادن نسل جوان بودند.

شاید بتوان نخستین تجلی «جنبش سیاسی شیعی» یا «حس تعلق خاطر جمعی به هویت شیعی در فضای سیاست» را در سال 1947 مشاهده کرد. همان طور که اشاره کردیم در میثاق ملی مقرر شده بود که «ریاست پارلمان» سهمیه شیعیان باشد. این در حالی بود که نسبت داخلی نمایندگان پارلمان بدین صورت بود که از هر 9 کرسی، 5 کرسی به مسیحی‌ها و 4 کرسی به مسلمانان می‌رسید. در سال 1947 اکثریت مسیحی پارلمان تصمیم گرفت یک شخصیت «مسیحی ارتدوکس» را به ریاست مجلس انتخاب کند. این اقدام با واکنش تند و فوری رهبران شیعه مواجه شد که با سازماندهی اعتراضات مردمی، دولت را وادار به عقب‌نشینی و انتخاب یک شخصیت شیعه (صبری حماده) به این سمت کردند.

در این ماجرا، دو نکته نهفته بود. نخست این‌که شیعیان برای اولین بار یک جنبش خالص طائفه‌ای در حوزه سیاست سامان دادند و به نتیجه هم رسیدند. دوم این‌که ظرفیت‌های «اعتراضات مدنی شیعیان» در فضای سیاسی کلان لبنان مشاهده شد. این موضوع از طرفی حس تعلق خاطر جمعی به هویت سیاسی شیعی را تقویت می‌کرد و از سوی دیگر محل طمع یا مورد توجه جریانات مارکسیست و چپ قرار می‌گرفت که اساساً هر نوع حس تعلق طائفه‌ای را نشانه عقب‌ماندگی و ارتجاع می‌دانستند؛ اما سودای قیام و خیزش‌های اجتماعی علیه ساختار قدرت وقت را در سر داشتند.

جمع‌بندی

در پایان این دوره، یعنی در سال 1957، جامعه شیعه لبنان در یک وضعیت گذار پیچیده قرار داشت. از یک سو، با تثبیت هویت حقوقی-سیاسی خود، به یکی از ارکان نظام طایفه‌ای لبنان تبدیل شده بود. از سوی دیگر، در عمل از قدرت سیاسی و ثروت اقتصادی به حاشیه رانده شده و گرفتار سلطه زعامت‌های سنتی بود. انباشت حس محرومیت، رشد آگاهی طبقاتی در نتیجه شهرنشینی و پرولتاریایی شدن، و پویایی نهاد دین، بستری حاصلخیز برای یک تحول بزرگ را فراهم کرده بود. این وضعیت را می‌توان با مفهوم «انقلاب انتظارات فزاینده» (Revolution of Rising Expectations) توصیف کرد؛ جایی که بهبودهای جزئی یا افزایش آگاهی، به جای رضایت، به افزایش تقاضا برای تغییرات بنیادین منجر می‌شود.

 

جامعه شیعه که دیگر آن طایفه خاموش و منفعل اوایل قرن نبود، به یک «طبقه در خود» تبدیل شده بود که پتانسیل تبدیل شدن به یک «طبقه برای خود» را داشت. این جامعه در انتظار یک رهبری کاریزماتیک و یک ساختار سازمانی مدرن بود تا انرژی متراکم خود را به یک جنبش اجتماعی و سیاسی قدرتمند تبدیل کند.

پایان عمر قریب‌الوقوع علامه شرف‌الدین در ژانویه 1958 و وصیت او به نخبگان شیعه برای دعوت از یک روحانی برجسته ایرانی‌الاصل از نجف به نام «سید موسی صدر»، جرقه‌ای بود که این فرآیند تحول را شعله‌ور ساخت و تاریخ شیعیان لبنان و کل منطقه را برای همیشه دگرگون کرد.

انتهای پیام/

انتهای پیام/

 

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ