داستان سیدحسن نصرالله ـ ۵۱|ابوذر غفاری؛ تجسم روح جمعی شیعیان لبنان
اقتصاد ایران: خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطورهای حزبالله لبنان و محور مقاومت میپردازد. در این قسمت، به «خاستگاه شکلگیری شیعیان لبنان» و «جایگاه ابوذر غفاری در هویت جمعی آنان» میپردازیم.
خبرگزاری تسنیم طی سلسلهیادداشتهایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان میپردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطورهای حزبالله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت پنجاه و یکم آن پیش روی شماست.
تاکنون چهار فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است. فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت. علیرغم اهمیت موضوع، ما از این فصل به سرعت عبور کردیم تا به بحثهای بعدی بپردازیم. فصل دوم، «ریشهیابی علل شکلگیری جنگ داخلی لبنان» بود. هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیدهای خلع الساعه نبود و ثانیاً باید ریشههای شکلگیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به صورت مستقیم باعث شکلگیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد. ضمن اینکه حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به صورت مستقیم تغییر داد. فصل سوم، «مرور مهمترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود. در فصل سوم، به جای تمرکز بر ریشهها، به صورت خاص خود وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم. فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر «صور» خاتمه دادیم.
تصویری از مراسم انتخاب امام موسی صدر به عنوان رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان در سال 1969
امام موسی صدر با حضور در لبنان، به نهادسازی و تشخصیابی شیعیان روی آورد و جایگاه اجتماعی آنان را ارتقا بخشید. یکی از نقاط عطف کارنامه وی، تأسیس «مجلس اعلای اسلامی شیعیان» بود تا از نظر اجتماعی، مرجعیت دینی طائفه شیعه متشکل شود
از قسمت سی و سوم وارد فصل چهارم شدیم که به «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» اختصاص یافت. در بخشهای ابتدایی فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور کردیم. این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکلگیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است. در ادامه فصل چهارم بحث «ورود نظامی مستقیم سوریه به لبنان» مورد واکاوی قرار گرفت؛ رویدادی که بیتردید یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری مقاومت اسلامی لبنان بود. در همان بستر، به رقابت استراتژیک سوریه و رژیم صهیونیستی در خاک لبنان، تأسیس میلیشیای «قوات» بهعنوان بزرگترین نیروی نیابتی اسرائیل و بالاخره پوستاندازی ساختار سیاسیـنظامی لبنان در دوگانه «الیاس–بشیر» پرداختیم. در پایان این فصل به نقطه عطف مهم تصادم این سه روند یعنی رویارویی مستقیم ارتش سوریه با قوات پرداختیم؛ ماجرایی که به «جنگ صد روزه» مشهور شده است.
اما اگر تاریخ را در آن دوره ورق بزنیم، خارج از فضای سه قطبی داخلی «جناح چپ» (جبهه وطنیه) و «جناح راست افراطی» (جبهه لبنانیه) و «جناح راست میانه» (مدرسه شهابی) و سهگانه خارجی «سازمان آزادیبخش فلسطین»، «رژیم صهیونیستی» و «حکومت بعث سوریه»، جامعه لبنان دارای یک ضلع بسیار مهم دیگر بود: «شیعیان»
«شیعیان لبنان» از قدیمیترین طوائف سرزمین لبنان بوده و بومیان این منطقه محسوب میشوند. از طرف دیگر، از نظر جمعیتی نیز بزرگترین یا دست کم یکی از بزرگترین طوائف لبنان به حساب میآمدند (میآیند). با این حال، در هیچیک از سه دسته داخلی فوقالذکر نمیگنجیدند! طائفه شیعه، گرچه از نظر جمعیتی، طی تاریخ جبل عامل و جغرافیای فعلی کشور لبنان یک طائفه بسیار بزرگ به حساب میآمد؛ اما تا دهه شصت میلادی فاقد «تشخص» بالایی بود. اما در این دوره، کسی به میدان آمد که به شیعه تشخص بخشید و آن را به یکی از بزرگترین بازیگران عرصه سیاست و اجتماع لبنان تبدیل کرد. او کسی نبود جز «امام موسی صدر». ما در فصل پنجم این سلسلهیادداشت به بررسی سیر رشد شیعیان در جامعه لبنان تا زمان تأسیس «حزبالله» میپردازیم.
ضرورت بازخوانی تاریخی شیعیان لبنان
همان طور که در بند پیشین بیان شد، فصل پنجم به بازخوانی سیر رشد تاریخی شیعیان تا تأسیس حزب الله اختصاص دارد. در این چهارچوب، در قسمت پنجاه و یکم این سلسلهیادداشت و در اولین قسمت از فصل پنجم به «خاستگاه و سابقه شیعیان لبنان» میپردازیم.
جامعه شیعیان لبنان یکی از قدیمیترین، پویاترین و تأثیرگذارترین گروههای مذهبی در ساختار لبنان معاصر بهشمار میرود. این جامعه که سابقه حضور آن در سرزمین لبنان به نزدیک یک هزاره میرسد، امروزه حدود یکسوم جمعیت کشور را تشکیل میدهد. نقش سیاسی–اجتماعی شیعیان در لبنان نوین نیز بنیادین بوده است؛ چنانکه پس از استقلال لبنان، بهدلیل جمعیت قابلتوجه و مشارکت در مبارزات استقلال، این گروه به عنوان یکی از ارکان اصلی کشور جدید به رسمیت شناخته شدند و طبق مفاد پیمان ملی، منصب ریاست مجلس به نماینده شیعیان اختصاص یافت.
این حقایق تاریخی نشان میدهد که شیعیان همواره جزئی لاینفک از بافت ملی لبنان بوده و در تحولات این سرزمین نقشی اساسی ایفا کردهاند. به عبارت دیگر، از یک طرف شیعیان خود را از قدیمیترین طوائف حاضر در کشور لبنان میدانند و از طرف دیگر، بقیه طوایف لبنانی نیز به این نکته اذعان دارند که شیعیان یکی از طوایف بومی و غیر قابل انکار لبنان بوده و باید با «همزیستی مسالمتآمیز» در کنار یکدیگر نظم عمومی جامعه را سامان دهند.
با این نگاه، بازخوانی تاریخ شیعیان لبنان دارای اهمیت به سزایی است و میتواند تا حد زیادی هویت آنان را بازنمایی کند. برای توضیح بیشتر باید گفت هیچ «جامعه زندهای» دچار «گسست تاریخی» نمیشود و جامعه شیعی لبنان - بهمثابه یک واحد دیرپا با هویت تاریخی - از این قاعده مستثنی نیست: تحوّلها و خیزشهای نیمقرن گذشته ریشه در انباشت تجربهها، نهادها و وجدان جمعی این قوم دارد. جنبشهای اجتماعی و سیاسیای که از عصر امام موسی صدر برآمدند، نه پدیدارهای ناگهانی که نتیجه تغییرات تدریجی در سطوح گوناگون زندگی اجتماعیاند.
تبیین اصطلاح «روح جامعه»
برای تبیین بهتر اهمیت این بحث لازم است از مفهوم «روح جامعه» بهره بگیریم. «روح جامعه» مفهومی نظری است که تلاش میکند رابطه میان ساختارهای کلان و تجربههای زیسته مردم را تبیین کند؛ مجموعهای از باورها، ارزشها و حافظههای مشترک که هویت و تداوم جمعی را پدید میآورند.
از این منظر، تاریخ اجتماعی-سیاسی شیعیان لبنان باید فراتر از آرشیوی از رویدادها خوانده شود: تاریخِ تکوینِ روحِ جمعیای است که رمز پویایی و انسجام امروزین آنها را در خود دارد. شناختِ این «روح» تنها جمعآوری فکتها نیست؛ بلکه مستلزم درک لایههای نهادی، فرهنگی و ذهنی است: ساختارهای روحانیت و شبکههای زعامت محلی، آیینها و هنجارهای فرهنگی - از آیینهای عاشورا تا سنتهای بومی - و حافظه جمعی رنجها، مقاومتها و احساسِ هویت و رسالت.
در همین راستا، در فصل پنجم این سلسلهیادداشت ابتدا به بحث خاستگاه و ریشههای شکلگیری شیعیان لبنان میپردازیم. در اینجا بحث ما، تدقیق تاریخی و مقایسه میان اسناد و تطبیق روایتهای تاریخی مختلف نیست؛ بلکه در این بازخوانی میخواهیم «روح (ضمیر) جمعی» شیعیان لبنان را بهتر شناسایی کنیم تا در ادامه به سیر تکوین و شکلگیری مقاومت اسلامی لبنان بپردازیم.
ابوذر غفاری؛ خاستگاه و پدر جامعه شیعیان لبنان
دادههای متقن و اسناد دست اول در باب چگونگی استقرار تشیع در سواحل شرقی مدیترانه، بهویژه در لبنان کنونی، بسیار کمیاب و غالباً با روایات شفاهی و هاژیوگرافی (hagiography) یا قدیسنگاری آمیخته است. با این حال، قدر متیقن و نقطه عزیمت تمامی پژوهشها، پیوند عمیق هویت شیعیان جنوب لبنان با قبیله یمنیالاصل «عامله»، از شاخههای اصلی ابرقبیله «قضاعه» است. این پیوند چنان مستحکم است که منطقه کوهستانی و سوقالجیشی حدفاصل شمال «صیدا» تا نواحی «صور» و مرزهای فلسطین را به نام «جبل عامل» شهره ساخته است؛ نامی که بیش از آنکه یک نشانگر جغرافیایی باشد، یک برچسب هویتی-فرهنگی است.
علماء طراز اول جبل عامل همچون «شیخ حر عاملی» - در کتاب «أمل الآمل فی علماء جبل عامل» و «سیدمحسن امین» - در کتاب «خطط جبل عامل» - و... مدعی هستند که جامعه شیعی این دیار، کهنترین جامعه شیعی در خارج از حجاز است. آنان این پیشینه را به حضور تبعیدگونه «ابوذر غفاری» صحابی بزرگ پیامبر (ص) و از ارکان اربعه و حامیان اولیه خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی (ع)، مستند میسازند. نکته قابل توجه این است که به سختی میتوان حتی یک مورد عالم تراز اول لبنانی یافت که چنین روایتی را رد کند! به عبارت دیگر، در این زمینه میان شیعیان لبنان «اجماع کامل» وجود دارد و خودشان را «امتداد ابوذر غفاری» میدانند.
روایت تاریخی که در منابع متعدد تکرار شده حاکی از آن است که ابوذر به سبب انتقادات صریح و سازشناپذیرش از سیاستهای مالی و اشرافیگرایانه خلیفه سوم (عثمان بن عفان) - و به تحریک «کعب الاحبار» که روایات جعلیاش توسط ابوذر فاش میشد - از مدینه به شام (دمشق) تبعید شد. در شام نیز زبان سرخ او، آسایش را از والی وقت (معاویه بن ابیسفیان)، ربود و در نهایت، معاویه او را به منطقهای دورافتاده در جنوب لبنان، روستای «میس الجبل»، تبعید نمود.
مقام ابوذر غفاری در میس الجبل، جنوب لبنان
«میس الجبل» امروزه به یکی از شهرهای مرزی جنوب لبنان تبدیل شده است و در طول هزاره اخیر، یکی از قطبهای علمی تشیع به حساب میآید و علماء زیادی از این خطه برخاستهاند. برای ایرانیان، میتوان مشهورترین عالم این خطه را «شیخ لطف الله میسی» خواند که در دوره صفویه از جبل عامل به طوس و سپس قزوین و اصفهان کوچید و در مدار قدرتِ صفوی به تدریس و تولیت امور وقفی پیوست. در ایران، شاه عباس اول به دامادی ایشان درآمد و مسجد شیخ لطف الله میدان نقش جهان اصفهان برگرفته از نام وی است! در دورههای اخیر نیز «آیت الله شیخ عبدالامیر قبلان» رئیس پیشین مجلس اعلای اسلامی شیعیان، اهل میس الجبل بود و این نشان میدهد میس الجبل تا چه اندازه در جامعه شیعیان لبنان وزن داشته است.
از گذشته دور تا امروز، مزار یا مسجد منسوب به ابوذر غفاری در میس الجبل، یکی از اصلیترین مراکز دینی و مراقد مذهبی شیعیان جبل عامل است. در واقع این مزار، کانون آئینها و سنن مذهبی جنوب لبنان است و به مثابه یک نقطه کانونی به ساخت «هویت جمعی» و تببین «روح جامعه» شیعیان جنوب لبنان (جبل عامل) مدد میرساند.
هرچند از منظر روششناسی تاریخی (Historical Methodology)، اثبات اینکه حضور چندساله ابوذر به تنهایی توانسته باشد بذر تشیع را در این منطقه بکارد و به شکلگیری یک جامعه منسجم شیعی بینجامد، امری دشوار و محل مناقشه است، اما این روایت، یک «اسطوره بنیانگذار» (Founding Myth) قدرتمند برای جامعه شیعه جبل عامل فراهم آورده است. این اسطوره، هویت آنان را مستقیماً به صدر اسلام، به حلقه یاران خالص امیرالمؤمنین (ع) و به نماد «عدالتخواهی»، «عدم مصلحتاندیشی و آزادگی در بیان (رهروی از) حقیقت» و «مبارزه با انحراف از سیره نبوی» پیوند میزند.
فارغ از روایتی که مبدأ و منشأ تشیع در جبل عامل را ابوذر میخواند، تردیدی نیست که تشیع از دوره عباسیها در جبل عامل شیوع داشته است. برخی اعتقاد دارند در دوران خلافت امویان که مرکز آن در دمشق قرار داشت، سیاست رسمی حکومت، ترویج گفتمانی ضد علوی بود که با سبّ امیرالمؤمنین (ع) بر منابر به اوج خود رسید. در چنین فضای خصمانهای، گرایش به تشیع، عملی پرخطر و عمدتاً زیرزمینی بود. با این حال، نزدیکی به مراکز تشیع در عراق (کوفه) و مهاجرتهای تدریجی قبایل عرب از عراق و شبهجزیره عربستان به شام، به نفوذ بطئی اندیشههای شیعی در میان برخی طوایف، از جمله قبیله عامله، یاری رساند. با آغاز ضعف خلافت عباسی در قرن سوم هجری (نهم میلادی)، و ظهور جنبشهای متعدد علوی و شیعی در سراسر جهان اسلام، تشیع در شام نیز فرصتی برای بروز و ظهور بیشتر یافت و از حالت پنهان به مرحله استقرار اجتماعی گام نهاد.
جمعبندی
در این قسمت نشان دادیم که هویت تاریخی شیعیان لبنان و روح جمعی آنان، به صورت پررنگی با شخصیت «ابوذر غفاری» گره خورده است؛ به طوری که مزار او در زمره یکی از کانونهای مراسم آئینی شیعیان جبل عامل قرار دارد. از این منظر، بازخوانی شخصیت ابوذر غفاری یا به تعبیر دقیقتر «تصویر بازنمایی شده از ابوذر در فرهنگ شیعیان لبنان» از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
همان طور که در این قسمت اشاره شد، مهمترین ویژگیهایی که برای ابوذر برشمرده میشود؛ عبارتند از «عدالتخواهی»، «عدم مصلحتاندیشی و آزادگی در بیان (رهروی از) حقیقت» و «مبارزه با انحراف از سیره نبوی». از نظر تاریخی نیز ابوذر نماد «وفاداری خالصانه به امیر مؤمنان» و «تبعید صحابی جلیل القدر توسط خلفای سهگانه و در ادامه خلافت اموی».
ترجمان این ویژگیها برای وضعیت امروز شیعه لبنان بدین صورت است. تاریخ و سیره ابوذر بیانگر مرزبندی پررنگ هویتی آنها با دیگر طوائف و به صورت خاص با پیروان خلیفه سوم و حکومت بنیامیه است. از سوی دیگر نیز دستگاه ارزشگذار و هویتبخش آنان بر «ایستادگی تمامعیار بر اصول در زمان انحراف امت»، «آزادگی در رهروی از حقیقت» و «عدالتخواهی و ظلمستیزی» تأکید پررنگ و ویژهای دارد.
انتهای پیام/