شهید هاشمینژاد؛ پرچمدار حقگویی و گفتمان انقلابی
اقتصاد ایران: مشهد- شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد با خطابههای آتشین و آثار مکتوب ماندگار، از چهرههای اثرگذار گفتمان انقلابی دهههای ۴۰ و ۵۰ بود.
در حافظه انقلاب اسلامی، چهرههایی میدرخشند که حیات خود را در مسیر آرمانهای دینی و استقلال میهن قرار دادند؛ مردانی که با سلوک علمی و جهادیشان، سنگبنای نظام نوپای جمهوری اسلامی را استوار کردند.
شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد، از زمره همین چهرههاست؛ عالمی مجاهد که راهش از محراب درس تا میدان مبارزه امتداد یافت و در هر دو عرصه، اثرگذار و راهبر بود.
او از خاستگاهی برآمد که حوزههای علمیه، نه فقط مکانی برای تعلیم احکام، بلکه کانون جوشش اندیشههای اصلاحگر و انقلابی بود.
مشهد، با پیشینه دیرینه در پرورش عالمان نامآور، بستری شد تا هاشمینژاد، علمی ژرف و روحیهای ظلمستیز را در خود بپروراند.
دوران پیش از انقلاب، برای او عرصهای شد تا در کنار تدریس و تربیت نسل جوان، بر منبر حقگویی بایستد و با قلم، پایههای فکری جامعه را تقویت کند.
سخنرانیهای صریح و بیپروا، و آثار مکتوب پرمغز، او را در شمار پیشگامان گفتمان انقلابی دهههای ۴۰ و ۵۰ قرار داد.
سالهای زندان و تبعید، شهادتنامهای نانوشته بر صداقت و پایداری او بود؛ گواه آنکه راه حق، هرچند دشوار، بیثمر نمیماند.
مهر ۱۳۶۰ نقطه عطفی در زندگی انقلاب شد؛ روزی که مشهد شاهد پرپر شدن یکی از سرمایههای فکری و معنوی خود بود.
ترور ناجوانمردانه یک عالم، تنها یک خانواده را داغدار نکرد؛ موجی از اندوه و بیداری را در سراسر ایران برانگیخت.
روایت زندگی و شهادت هاشمینژاد، نه فقط بازخوانی یک واقعه تاریخی، بلکه تکرار پیامی است که همچنان برای نسل امروز تازگی دارد: پاسداری از آرمانها، حتی به بهای جان.
جواد هاشمینژاد؛ پدرم از شاگردان مورد اعتماد امام بود
سید جواد هاشمی نژاد، فرزند ارشد شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: پدرم از شاگردان برجسته و مورد اعتماد حضرت امام خمینی (ره) و تربیتیافته در محضر آیتاللهالعظمی بروجردی بود.
پسر بزرگ شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد با اشاره به جایگاه علمی و مبارزاتی پدرش گفت: شهید هاشمینژاد از دوران تحصیل در حوزه، تحت نظر آیتاللهالعظمی بروجردی و حضرت امام خمینی (ره) به درجه اجتهاد رسید و در کنار فراگیری دروس عالی، اندیشههای انقلابی امام را آموخت و تربیت سیاسی مذهبی یافت. مبارزات اجتماعی و سیاسی خود را از سال ۱۳۳۷، یعنی پنج سال پیش از شروع نهضت امام آغاز کرد و همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر فعالیتهای علمی و فرهنگی، مسیر مبارزه را ادامه داد.
وی افزود: خطابههای آتشین و توانمند او که در سراسر کشور ایراد میشد، تاثیرگذاری زیادی داشت تا جایی که رژیم پهلوی از همان جوانی او را ممنوعالمنبر کرد. در کنار سخنرانی، آثار قلمی متعددی هم نوشت که همانند آثار شهید مطهری، پایههای فکری انقلاب اسلامی به شمار میرفت و کمتر کسی از فعالان انقلابی بود که نوشتههای او را نخوانده باشد.
هاشمینژاد با بیان اینکه پدرش شاگردان بسیاری تربیت کرد که در عرصه مبارزه با رژیم وابسته پهلوی فعال بودند، ادامه داد: شهید از سال ۱۳۴۲ بارها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشید و تا پیروزی انقلاب، دورههای مکرر بازداشت و حبس را پشت سر گذاشت.
فرزند شهید هاشمی نژاد با اشاره به شرایط شهادت پدرش اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب، عمر پدر به دو سال نرسید. در سال ۱۳۶۰، منافقین که کشور درگیر جنگ تحمیلی و اشغال بخشهایی از خاک توسط رژیم بعث بود، با هدف فروپاشی نظام و ترور رهبران انقلاب، دست به اقداماتی زدند که از ترور رئیسجمهور و نخستوزیر گرفته تا شخصیتهای برجسته استانها را دربر میگرفت. در هفتم مهر ۱۳۶۰، پدرم توسط عامل نفوذی منافقین که از آزادیهای پس از انقلاب سوءاستفاده کرده بودند، به شیوه انتحاری به شهادت رسید.
وی درباره زندگی شخصی شهید گفت: به دلیل حجم بالای فعالیتهای مبارزاتی و سفرهای پیدرپی، حضور پدر در خانه بسیار محدود بود. وقتی فرصتی مییافت، برای ما جلساتی با موضوع تقویت بنیه اعتقادی، بررسی احکام و گفتگو درباره مسائل مختلف برگزار میکرد. اما دستگیریهای مکرر و نهایتاً شهادت در ۴۹ سالگی، باعث شد ما به ندرت زندگی عادی پدر را تجربه کنیم.
هاشمی نژاد خاطرنشان کرد: من، فرزند ارشد خانواده، در زمان شهادت حدود ۱۶ سال داشتم و خانواده ما شامل شش فرزند بود.
صحنه مجاهدت و شهادت شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد به روایت محافظ نزدیکش
محمد محسن توکلی سعدآباد، از جانبازان حادثه ترور هفتم مهر ۱۳۶۰ و محافظ نزدیک شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد، در گفتگو با خبرنگار مهر، از سالهای همراهی با این روحانی مجاهد، تا جزئیات لحظه شهادت و آثار فقدانش بر انقلاب اسلامی، سخن گفت. این خاطرات از اواخر سال ۱۳۵۸ در حزب جمهوری اسلامی مشهد آغاز شد و صبح خونین ترور به اوج رسید.
آغاز آشنایی در حزب جمهوری اسلامی
یکی از جانبازان حادثه ترور هفتم مهر ۱۳۶۰ و محافظ نزدیک شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد، که خود از مجروحان حزب جمهوری اسلامی مشهد است، درباره شروع همکاری با شهید گفت: من از اواخر سال پنجاههشت و اوایل پنجاهنه، در حزب جمهوری بودم و با شهید هاشمینژاد همکاری داشتم. ایشان مردی والا مقام، سید بزرگوار، و دارای خصوصیات اخلاقی برجسته بود. هر چه از خوبیهای ایشان بگویم، کم گفتهام.
سیره عملی و خصوصیات اخلاقی
وی درباره سیره عملی شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد توضیح داد: نظم و انضباط؛ شهید بسیار منضبط بود و حتی تأکید داشت که محافظانش هنگام ورود او به ساختمان، بازرسی کامل انجام دهند تا رعایت امنیت برای همه الگو باشد. مردمداری؛ فردی مردمجوش، مهربان و مقید به نماز اول وقت که همواره به اطرافیان و دوستان توصیه میکرد این واجب شرعی را بهموقع انجام دهند. ارتباط با نسل جوان؛ به نسل جوان اهمیت ویژه میداد، آنان را آیندهساز جامعه میدانست و با انس گرفتن و گفتوگو، جوانان را جذب انقلاب میکرد. رفتار فردی؛ خوشخلق، حلیم، اهل مدارا و نصیحت؛ توانایی بالا در کنترل خشم و ترجیح گفتوگو برای حل مشکلات.
توکلی با اشاره به نقش سیاسی شهید گفت: ایشان خار چشم منافقین بود. در سخنرانیها صریح و بیپروا حرف میزد، ابایی از جریانهای مخالف نداشت و افشاگریهای کوبنده انجام میداد. دائماً تأکید میکرد که همگان در صراط مستقیم بمانند و از آن منحرف نشوند.
روز حادثه هفتم مهر ۱۳۶۰ – لحظه به لحظه
این محافظ نزدیک شهید، جزئیات کامل روز ترور را چنین بیان کرد: صبح آن روز، کلاس شهید در ساختمان حزب جمهوری به پایان رسید. حدود ساعت هشت و چند دقیقه، ایشان از طبقه بالا به پایین آمد. ضارب پیشتر به دلیل رفتارهای مشکوک، از حزب جمهوری دور شده بود. او در روز حادثه، با ادعای دریافت پوستر یا لوازم فرهنگی، به ساختمان بازگشت.پس از پایین آمدن شهید، ضارب در پیادهرو مقابل ساختمان، ایشان را در آغوش گرفت. حاضران فریاد زدند «ول کن، ول کن»، اما در همان لحظه نارنجک منفجر شد. انفجار باعث شد شهید در دم به شهادت برسد و چند نفر مجروح شوند.
وی نام مجروحان را چنین بیان کرد: محمد محسن توکلی سعدآباد – محافظ شهید و نزدیکترین فرد به ایشان در لحظه انفجار؛ با جراحات شدید، دو ماه بیهوش بود و پنج سال دوران نقاهت طول کشید تا سلامتی نسبی پیدا کند. غلامرضا عظیمی برخورداری از اعضای حزب جمهوری، پس از حادثه دچار معلولیت شد.هادی مقدم عضو حزب جمهوری مشهد، مجروح در حادثه و عطاالله ظریف از نیروهای حزب جمهوری، مجروح در حادثه.
فقدان شهید و آثار آن بر انقلاب
توکلی درخصوص اثر فقدان شهید اظهار کرد: نه تنها شهید هاشمینژاد، بلکه همه شهدا ستونهای انقلاباند. فقدان ایشان خلأ بزرگی برای ما، همرزمان و مردم بود. ایشان با نظم، انضباط، و روحیه انقلابی، جامعه را هدایت میکرد و نسل جوان را به انقلاب پیوند میزد.
هشدارها درباره نفوذیها
یکی از جانبازان حادثه ترور هفتم مهر ۱۳۶۰ و محافظ نزدیک شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد به توصیههای امنیتی شهید اشاره کرد: ایشان بارها هشدار داده بود که مراقب نفوذیها باشیم، شبیه ماجرای کلاهی در انفجار حزب جمهوری تهران. دقت، نظم، و بیپروایی در بیان حق از صفات برجسته وی بود.
وی گفت: شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد الگویی کامل برای نسل آینده بود؛ قاطع، متواضع، مهربان و در برابر دشمن، کوبنده. او همواره بر صداقت، تقوای عملی و پایبندی به صراط مستقیم تأکید داشت.
در حافظه انقلاب اسلامی، چهرههایی میدرخشند که حیات خود را در مسیر آرمانهای دینی و استقلال میهن قرار دادند؛ مردانی که با سلوک علمی و جهادیشان، سنگبنای نظام نوپای جمهوری اسلامی را استوار کردند.
شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد، از زمره همین چهرههاست؛ عالمی مجاهد که راهش از محراب درس تا میدان مبارزه امتداد یافت و در هر دو عرصه، اثرگذار و راهبر بود.
او از خاستگاهی برآمد که حوزههای علمیه، نه فقط مکانی برای تعلیم احکام، بلکه کانون جوشش اندیشههای اصلاحگر و انقلابی بود.
مشهد، با پیشینه دیرینه در پرورش عالمان نامآور، بستری شد تا هاشمینژاد، علمی ژرف و روحیهای ظلمستیز را در خود بپروراند.
دوران پیش از انقلاب، برای او عرصهای شد تا در کنار تدریس و تربیت نسل جوان، بر منبر حقگویی بایستد و با قلم، پایههای فکری جامعه را تقویت کند.
سخنرانیهای صریح و بیپروا، و آثار مکتوب پرمغز، او را در شمار پیشگامان گفتمان انقلابی دهههای ۴۰ و ۵۰ قرار داد.
سالهای زندان و تبعید، شهادتنامهای نانوشته بر صداقت و پایداری او بود؛ گواه آنکه راه حق، هرچند دشوار، بیثمر نمیماند.
روایت زندگی و شهادت هاشمینژاد، نه فقط بازخوانی یک واقعه تاریخی، بلکه تکرار پیامی است که همچنان برای نسل امروز تازگی دارد: پاسداری از آرمانها، حتی به بهای جان.