دفاع مقدس؛ مدرسه ایمان، ایثار و صبر در خاطرات آزادگان

اقتصاد ایران: مشهد- هفته دفاع مقدس یادآور روزهایی است که نوجوانان دیروز در میدان خون و آتش، درس ایمان و ایثار آموختند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- عاطفه وفاییان: دفاع مقدس، در حافظه جمعی سرزمین مقدس ایران نه فقط یک جنگ هشت ساله، بلکه مدرسه‌ای از ایمان، ایثار و صبر بود؛ مدرسه‌ای که هزاران نوجوان درس آن را در دل خمپاره‌ها نوشتند، آغازش برای بسیاری با شور رفتن، و پایانش با اشک دیدار یا بغضِ نبودن گره خورد؛ مسیری پر از حادثه‌هایی که هیچ کتابی توان ثبت همه‌شان را ندارد، آن روزها، راهی که از کوچه مدرسه تا خاکریزهای مرزی کشیده می‌شد، پر بود از قدم‌های کوچک اما بزرگ در اراده؛ کودکانی که مردانه سلاح به دست گرفتند.

وداع با خانواده، لحظه‌ای بود که سنگینی جنگ را پیش از دیدن میدان حس می‌کردی؛ گاهی این وداع، آخرین نگاه بود، جبهه‌ها، آمیخته‌ای از صدای بیسیم، بوی نفت‌گاز، نوار قرآن و گام‌های شبانه در تاریکی بودند؛ جایی که زمان، با هر انفجار مکث می‌کرد.

غرب و جنوب کشور در آن سال‌ها دو جغرافیای متفاوت اما هم‌سرنوشت بودند: سرمای استخوان‌سوز کوه‌ها و گرمای خفه‌کننده جزایر، هر دو، جان‌فرسا و بی‌رحم، آموزش‌ها نه تنها جسم را می‌ساخت، که روح را برای تحمل روزهای بی‌پایان آماده می‌کرد؛ تمرین غواصی در آب‌های سرد یا گشت شبانه در برف، بخشی از این مهارت بقا بود.

دفاع مقدس؛ مدرسه ایمان، ایثار و صبر در خاطرات آزادگان

خط‌شکنی، واژه‌ای که برای نیروهای ویژه معنای خاص داشت؛ گامی به سوی جایی که فاصله زندگی و مرگ، به قدر نفس کشیدن زیر آتش دشمن بود، عملیات‌های بزرگ، در حافظه رزمندگان، با رمزها و کدهای کوتاه به یاد مانده‌اند؛ رمزهایی که آغازشان امید و گاهی پایانشان تلخی اسارت بود.

اسارت، نقطه‌ای بود که جنگ برای اسیر ادامه می‌یافت؛ اما نه در میدان، بلکه در سلول‌های تنگ و خفه، دور از خاک وطن و شکنجه‌ها، فقط ضربه بر جسم نبود؛ محرومیت از عبادت، از دیدار دوستان، و از شنیدن خبرهای خوب، ضربه بر روح می‌زد.

خبر رحلت امام خمینی (ره)، حتی در قلب اردوگاه‌های عراق، شبی بی‌پایان از گریه و بغض ساخت؛ شب‌هایی که مرزبانان هم سکوت کردند، بازگشت، برای بعضی معجزه‌ای باورناپذیر بود؛ به خانه آمدن کسی که سال‌ها پیش نامش بر سنگ مزار نوشته شده بود، شگفتی و اشک را درهم آمیخت.

دفاع مقدس، پایانش با بوق کاروان آزادگان نبود؛ مأموریت آن نسل، ادامه یادآوری ارزش ایمان و امنیت، تا نسل‌های بعد باشد.

روایت تلخ و شیرین یک رزمنده خراسانی

سید محمد ابوالفضلی، متولد ۱۳۴۷، در آغاز جنگ ایران و عراق دانش‌آموزی با ۱۲ یا ۱۳ سال سن بود. بارها تلاش کرد به جبهه برود اما به دلیل سن کم و جثه کوچک پذیرفته نمی‌شد. سرانجام در سال ۶۳ توانست از طریق سپاه به یگان آموزشی تربت‌جام اعزام شود.

سید محمد ابوالفضلی، رزمنده دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار مهر با یادآوری روز اعزام خود اظهار کرد: پدرم از تنهایی رنج می‌برد و با شنیدن خبر رفتنم به جبهه گریست، اما به او دلداری دادم که وظیفه ما دفاع از کشور است.

این رزمنده دوران دفاع مقدس صحنه خداحافظی را یکی از تلخ‌ترین خاطرات دوران جوانی خود دانست.

دفاع مقدس؛ مدرسه ایمان، ایثار و صبر در خاطرات آزادگان

وی افزود: پس از آموزش در کردستان، به پادگان شهید بروجردی رفتم؛ جایی که فرمانده لشکر، شهید محمود کاوه، شخصاً نیروها را گزینش می‌کرد. مأموریت نخست من عضویت در گردان حضرت رسول، گروهان یاسر در بانه و خدمت در بخش مخابرات بود که طی آن آموزش کار با دستگاه‌های سانترال و بی‌سیم را گذراندم.

ابوالفضلی ادامه داد: در سال ۱۳۶۳، لشکر ویژه شهدا برای عملیات بدر از کردستان به جنوب منتقل شد. حضور در جزایر مجنون شمالی و جنوبی با گرمای شدید، بمباران‌های پی‌درپی هواپیماهای دشمن و آتش خمپاره‌ها، نخستین تصاویر شهادت را پیش روی من قرار داد.

این آزاده بیان کرد: بار دوم به کامیاران در کردستان اعزام شدم و سه ماه گشت و نگهبانی در سرمای طاقت‌فرسا را تجربه کردم. اعزام سومم به ایلام بدون عملیات جدی سپری شد، اما در اعزام چهارم به همان منطقه، به دلیل نبود عملیات، با درخواست فرمانده به خرمشهر و واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۱ امام رضا منتقل شدم.

وی اضافه کرد: در خرمشهر، با گرمای طاقت‌فرسای خوزستان و سرمای استخوان‌سوز زمستان روبه‌رو شدیم و آموزش‌های ویژه غواصی را پشت سر گذاشتیم؛ روزانه دو مرتبه ورود به آب کارون برای آماده‌سازی نیروها در عملیات‌های خط‌شکنی. خاطرات شیرین آموزش، امید به عملیات و روزهای مرخصی پیش از نبرد، صحنه‌های ماندگار آن دوران است.

این رزمنده با اشاره به عملیات کربلای ۴ خاطرنشان کرد: در این عملیات با هدف نوک ماهی، گروهان ما به فرماندهی شهید حمید دلبریان وارد آب شد. از ۱۲۰ نیروی آموزش‌دیده، تنها ۲۰ نفر زنده ماندند. سه آرپی‌جی شلیک کردم اما ناموفق بود و همین ناکامی، به شکلی معجزه‌آسا جانم را حفظ کرد.

وی ادامه داد: نبرد شبانه با نارنجک‌ها و مقابله با نیروهای عراقی تا صبح ادامه داشت. سیم‌های خاردار بیرون‌زده از آب مانع عقب‌نشینی شدند و در نهایت، من و دو یار دیگر پس از درگیری مسلحانه به محاصره درآمدیم. پنج ضربه سرنیزه باعث جراحت شدیدم شد و به اسارت نیروهای دشمن درآمدم.

شکنجه با کابل

ابوالفضلی درباره آغاز دوران اسارت گفت: ابتدا به بصره منتقل شدیم و شکنجه‌ها آغاز شد؛ ضرب‌وشتم با میلگرد، سیم‌خاردار و کلنگ، و حبس در اتاق‌های کوچک. پنج روز بعد ما را به استخبارات بغداد بردند؛ شکنجه با کابل حتی موجب شهادت مجروحان شد. سپس به پادگان الرشید رفتیم؛ سلول‌های سه در سه با تراکم ۴۵ تا ۶۰ نفر، کمبود شدید غذا، ممنوعیت نماز جماعت و محرومیت درمان، بخشی از زندگی آنجا بود.

اعلام خبر رحلت امام خمینی (ره)؛ سخت‌ترین شب اسارت

این رزمنده دوران دفاع مقدس سخت‌ترین شب اسارت را چنین توصیف کرد: اعلام خبر رحلت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۸، اردوگاه را در اندوهی عمیق فرو برد. همه تا صبح گریه و فریاد می‌کردند و حتی نگهبانان به‌دلیل وضعیت روحی اسرا، چند روز دخالتی نکردند.

وی با اشاره به بازگشت خود به میهن افزود: با پذیرش قطعنامه و تبادل اسرا، در سال ۱۳۶۹ به ایران بازگشتم. دیدار با عموی خود برایم شگفت‌انگیز بود، چراکه چهار سال پیش جنازه فردی شبیه من به خانواده تحویل داده شده و دفن شده بود و حتی چندین مراسم سالگرد برگزار کرده بودند.

دفاع مقدس؛ مدرسه ایمان، ایثار و صبر در خاطرات آزادگان

ابوالفضلی ادامه داد: دیدار با مادرم نیز بسیار احساسی بود و چندین بار از شدت هیجان بی‌هوش شد. پس از بازگشت، در سازمان صنایع و معادن استخدام شدم، با دخترعمه‌ام ازدواج کردم و صاحب سه فرزند و یک نوه هستم. در جنگ وظیفه خود را انجام دادیم و امروز وظیفه داریم خاطرات دفاع مقدس را برای نسل‌های آینده بازگو کنیم تا بدانند امنیت چگونه به دست آمده است.

این رزمنده با اشاره به معجزه شهید رضایی بیان کرد: پیکر این شهید پس از ۱۶ سال سالم به خانواده تحویل شد و خون از آن جاری بود؛ نشانه‌ای روشن از حقانیت شهدا.

وی استقبال مردم روستای فرهادگرد در فریمان را چنین شرح داد: جمعیتی چند کیلومتری با دستان خود ماشین حامل مرا تا گلزار شهدا بدرقه کردند؛ صحنه‌ای که هرگز از خاطر نخواهم برد.

«۸۷ ماه اسارت» ؛ روایت مقاومت و امید آزاده دفاع مقدس

ناصر اختیاری، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به فرارسیدن هفته دفاع مقدس اظهار کرد: این ایام، مجموعه‌ای از برجسته‌ترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی نیروهای غیور در پای پرچم اسلام و قرآن است.

این رزمنده دفاع مقدس این هفته را به محضر حضرت بقیه‌الله الاعظم (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) و مقام معظم رهبری تبریک و تهنیت گفت.

وی ادامه داد: حدود ۸۷ ماه در اسارت نیروهای دژخیم بعثی بوده است و شرایط آن دوران، شباهت زیادی به وضعیت کنونی کشور پس از اجرای مکانیسم ماشه داشت؛ به‌گونه‌ای که حزب بعث طی هشت سال بسیاری از اقلام خوراکی و انرژی‌زا مانند تخم‌مرغ، انواع میوه و هر غذایی که می‌توانست موجب تقویت روحیه اسرا شود را ممنوع کرده و تنها حداقل‌ها را در اختیار آنان قرار می‌داد.

اختیاری گفت: حزب بعث حتی به قوانین کنوانسیون ژنو پایبند نبود؛ در حالی‌که این قوانین بر رعایت آداب عبادی مانند نماز جماعت و اجازه دیدار با دوستان تأکید دارد، رژیم بعث هیچ‌یک از این حقوق را رعایت نمی‌کرد.

این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: شرایط آن روزها را مشابه رفتار امروز آمریکا و اسرائیل دانست که هر ظلمی را که بخواهند علیه ملت‌های مظلوم، به‌ویژه مردم غزه، اعمال می‌کنند.

وی اظهار کرد: به لطف خداوند و عنایت حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) توانسته‌اند سربلند و پیروزمندانه از آن همه آزار و شکنجه عبور کنند و آزاد شوند.

اختیاری با ابراز امیدواری نسبت به حل مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور توسط مسئولان دلسوز، تأکید کرد: ملت ایران با اتحاد و همدلی خود می‌تواند در برابر زورگویان آمریکا، ناتو و برخی کشورهای اروپایی متحجر، مقاوم و سربلند باقی بماند. وی سخنان خود را با صلوات بر محمد و آل محمد به پایان رساند.

آزادگان؛ شاهدان تاریخ و چراغ راه امروز

سال‌ها پس از خاموش‌شدن آتش جنگ، هنوز بوی خاکریز، بوی لباس خاکی، و طعم آب جیره‌بندی، در ذهن آزادگان زنده است.آن‌ها با حافظه‌ای پر از تصویرهای هم‌رزمان، زندگی را دوباره ساختند، اما هیچ‌گاه خاطره رفتگان را کنار نگذاشتند. اسارت طولانی، برای بسیاری آزمونی بود که هر روزش برابر یک عملیات طاقت‌فرسا بود؛ جسم و روح هر دو در معرض فرسایش.

اردوگاه‌های بعثی، آیینه‌ای کوچک از سیاست‌های ظالمانه جهان بودند؛ همان منطق زور که امروز در قالب تحریم‌ها بر ملت‌ها تحمیل می‌شود. آزادی، لحظه‌ای بود که رؤیا و واقعیت به هم رسیدند؛ دیدار مادر یا همسر پس از سال‌ها، معنای تازه‌ای به زندگی داد.

دفاع مقدس؛ مدرسه ایمان، ایثار و صبر در خاطرات آزادگان

روستاها و شهرها، با استقبال از آزادگان، هویت خود را به نمایش گذاشتند؛ عشق به فرزندان وطن، فراتر از زمان جنگ، جاودانه ماند. حکایت پیکر شهیدانی که پس از سال‌ها با همان طراوت روز نخست بازگشتند، سندی است بر ایمان و معنویت دفاع مقدس.

آزادگان، نه فقط خاطره‌گو، که شاهدان تاریخ‌اند؛ شهادت‌شان در برابر نسل جدید، بخشی از میراث معنوی کشور است. روایت‌های تلخ و شیرین آن‌ها، هم هشدار است و هم چراغ راه؛ هشدار از تکرار تجاوز، و چراغی برای حفظ اتحاد، امروز، میدان مقاومت در شکل دیگری ادامه دارد؛ همان روحی که در برابر خمپاره ایستاد، در برابر فشارهای اقتصادی هم می‌ایستد.

سال‌های جنگ، زیر پوست امنیت امروز جریان دارد؛ هر نفس آرام این روزها، بدهی به خون‌هایی است که بر زمین ریخت. بچه‌هایی که نوجوانانه به جبهه رفتند، امروز پدران و پدربزرگ‌هایی‌اند که تجربه و ایمان را به خانه‌های‌شان آورده‌اند و در واقع اسارت و رهایی، دو فصل از یک کتاب‌اند؛ کتابی که قهرمانانش با الفبای وطن نوشته شده است.

این هفته فرصتی است برای بازخوانی این کتاب؛ نه فقط برای مرور گذشته، بلکه برای الهام گرفتن در ساخت آینده و باید گفت دفاع مقدس، یادآور این حقیقت ساده است؛ هرگاه ایمان و اتحاد در قلب مردم جا گیرد، آزادی و عزت دوباره در این سرزمین شکوفه خواهد داد.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ