ژیلبر لازار، مسافری از غرب که در زبان فارسی خانه ساخت
اقتصاد ایران: لازار را میتوان پیونددهنده شرق و غرب دانست، او نه فقط یک زبانشناس بلکه نوعی انسانشناس فرهنگی بود که گنجینه ادب فارسی را با درونمایههای فرهنگی و انسانی به جهان معرفی کرد.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: برای جوانی که فلسفه و ریاضیات خوانده بود و حالا در ۲۵ سالگی به اصرار استادش هانری ماسه در مدرسه زبانهای شرقی پاریس میخواست فارسی بخواند؛ رویارویی با این زبان و بازگشت به ادامه تحصیلات کار سادهای نبود. او مبارزه با نیروهای آلمانی و شکست و نرماندی و اسارت و زندگی در اردوگاه داخائو را تجربه کرده بود؛ اما ژیلبرِ جوان جستجوگر بود و به دنبال زبانی میگشت که روحش را به چالش بکشد و ذهنش را غنی سازد. پس از گذر از کلاسهای زبانهای شرقی و تجربه ناکامی در یافتن آنچه دلخواهش بود، به پیشنهاد استاد هانری ماسه، به فارسی روی آورد. ابتدا شک داشت؛ فارسی چگونه میتواند او را جذب کند؟ اما وقتی نخستین صفحات متون فارسی را دید، دلش به این زبان گره خورد.
فارسی برای او نه فقط یک زبان، بلکه دریچهای به دنیایی پر از زیباییهای ادبی و فلسفی شد. او با شوق آغاز کرد، اما خیلی زود دریافت که یادگیری این زبان، سفری است پر پیچوخم. هر واژه، هر جمله، هر بیت شعر، او را به دنیایی متفاوت میبرد. ژیلبر فهمید که فارسی تنها یک زبان نیست؛ بلکه هنر و فرهنگی غنی است که نیازمند عشق و تعهد است.
این سفر برای ژیلبر آغاز یک ماجراجویی جدید بود؛ سفری که نه تنها دانش زبانی او را گسترش داد، بلکه روحش را نیز تغذیه کرد. او دانست که فارسی، زبانی است که با دل سخن میگوید و هر واژهاش داستانی دارد. پس در اکتبر ۱۹۴۸ (مهر ۱۳۲۷) برای اولین بار به شرق سفر کرد و پا به تهران گذاشت؛ در روزگاری که دانشگاه تهران حاشیه شهر محسوب میشد و خیابان انقلاب فعلی هنوز شکل خیابان به خود نگرفته بود. به این ترتیب بود که ژیلبر لازار قدم به ایران گذاشت.
ژیلبر لازار (Gilbert Lazard) زاده ۴ آوریل ۱۹۲۰ در پاریس، زبانشناس و ایرانشناس برجسته فرانسوی بود که فعالیتهای گستردهای در زمینه فرهنگ و زبان فارسی انجام داد. وی تحصیلات خود را در دانشسرای عالی نرمال به پایان رساند و تز دکترای خود را درباره شکلگیری زبان فارسی نوشت. لازار از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶ استاد زبان فارسی در مؤسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی و پس از آن در دانشگاه پاریس؛ و همچنین مدیر گروههای پژوهشی در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه در زمینه زبانهای ایرانی بود.
سفر به ایران، روزهای ملتهب و اساتید بینظیر
لازار در سفر خود به ایران، تجربههایی بینظیر از حضور در محافل علمی و فرهنگی کشور به دست آورد که تأثیر عمیقی بر زندگی و پژوهشهای او گذاشت. به او که تازه ازدواج کرده بود پس از صحبت با علی اکبر سیاسی، دو اتاق برای زندگی دادند، به این ترتیب توانست در کلاسهای استادان برجستهای همچون بدیعالزمان فروزانفر، عباس اقبال، جلال همایی، ذبیحالله صفا، مجتبی مینوی، محمد معین و پرویز ناتل خانلری شرکت کند و از این فرصت بینظیر نهایت بهره را هم برد. لازار با هوشیاری دریافت که این دوران، فرصتی استثنایی برای آشنایی با گنجینههای ادبی و تاریخی ایران است و تصمیم گرفت ارتباطات خود را با بزرگان فرهنگ ایرانزمین گسترش دهد. او با علامه محمد قزوینی دیدار کرد، در جلسات درس ملکالشعرای بهار حاضر شد و حتی نسخه خطی کتاب «تاریخ بلعمی» را برای پایاننامه خود از او به امانت گرفت. همچنین رفتوآمدهای او به خانه دهخدا و مشاهده تلاشهای این ادیب بزرگ برای گردآوری لغتنامه، تصویری جاودانه در ذهنش به جا گذاشت.
لازار علاوه بر تعامل با استادان دانشگاه، روابط دوستانهای با دانشجویان برقرار کرد و به برخی از آنان زبان فرانسه آموخت تا بتواند در یادگیری زبان فارسی از کمک آنان بهرهمند شود؛ از جمله ایرج افشار که بعدها دوستی عمیقی _بیش از شصت سال_ میان آنها شکل گرفت. این دوران برای لازار نه تنها فرصتی برای یادگیری بود، بلکه او شاهد وقایع تاریخی مهمی همچون تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران نیز بود که تأثیرات این رویدادها بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور را از نزدیک لمس کرد. تجربه حدود سه سال زندگی او در ایران، خاطراتی پرارزش و ماندگار برایش به همراه داشت.
پژوهش و علاقه در راه زبان فارسی و ایرانشناسی
لازار عمر خود را صرف تحقیق و مطالعه در زمینه شناخت ایران و پژوهش در زبان فارسی کرد. او در دیماه ۱۳۹۵ به پاس خدمات ارزندهاش به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. علاقهمندی عمیق لازار به زبان فارسی باعث شد که همواره به دنبال کشف مسیرهای جدید و انجام پژوهشهای پیچیده باشد.

تحصیلات او در سال ۱۹۴۸ در مؤسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی تکمیل شده بود و از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶ به عنوان استاد زبان فارسی در «اکول نرمال سوپریور پاریس» فعالیت میکرد. رساله دکتری او به موضوع شکلگیری زبان فارسی اختصاص داشت و از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۱ در دانشگاه پاریس تدریس داشت. علاوه بر این، لازار مدتی مدیریت گروه شرقشناسی و مؤسسه مطالعات ایرانی در دانشگاه پاریس را بر عهده داشت. وی همچنین بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه به تحقیق و مدیریت گروههای پژوهشی در حوزه زبانهای ایرانی مشغول بود. او از بنیان گذاران انجمن ریخت شناسی زبانی ALT (Association for Linguistic Typology ) است. این انجمن علاوه بر ارتقای دانش نظری و عملی زبان شناسی باعث ایجاد بحثهای انتقادی در حوزه نوع شناسی زبان شناختی شده است.
لازار در دورهای که از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶ در مدرسه ملی زبانهای زنده شرقی تدریس میکرد، بخش فارسی این مدرسه را توسعه داد و آن را به سطحی بالاتر از تحصیلات دانشگاهی رساند. او همچنین در سال ۱۹۶۶ موفق به ایجاد کرسی زبانها و تمدن ایرانی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه سوربن شد. در ۱۴ نوامبر ۱۹۸۰، به عنوان عضو عادی آکادمی کتیبهها و ادبیات زیبا، به ریاست امیل کورنارت، انتخاب شد و ده سال بعد رئیس این آکادمی شد. تلاشهای او تأثیر بسزایی در معرفی زبان و فرهنگ فارسی به جامعه علمی غرب داشته است. تلاشها و تحقیقات او نقش مهمی در شناخت و گسترش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ایفا کرد.
آثار لازار
کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد، نقطه عطفی در مطالعات زبانشناسی فارسی به شمار میآید. این کتاب، نخستین اثری است که به بررسی جامع زبان گفتاری و نوشتاری فارسی معاصر پرداخته و با دقت به جزئیات و ظرایف کاربرد این زبان توجه کرده است. این اثر نهتنها برای فارسیزبانان علاقهمند به شناخت ساختار زبان مادریشان، بلکه برای کسانی که فارسی را به عنوان زبان دوم میآموزند، منبعی ارزشمند است.
از برجستهترین آثار لازار میتوان به این کتابها اشاره کرد: «دستور زبان فارسی معاصر» که یکی از بهترین و جامعترین دستور زبانهای فارسی است و به زبانهای غربی نوشته شده و به فارسی نیز ترجمه شده است؛ «زبان کهنترین متون نثر فارسی» که پژوهشی عمیق در بررسی متون نثر فارسی اوایل است؛ «اشعار پراکنده قدیمترین شعرای فارسیزبان: از حنظله بادغیسی تا دقیقی» که به تحلیل اشعار شاعران قدیمی فارسی میپردازد؛ «فرهنگ فارسی-فرانسه» که واژهنامهای دو زبانه با بیش از ۳۰ هزار واژه و اصطلاح است؛ «بررسی وزن شعر ایرانی» که مجموعهای از مقالات در زمینه وزن و ساختار شعر فارسی است؛ ترجمه فرانسوی رباعیات خیام و گزیدههایی از غزلهای حافظ. این آثار نشاندهنده رویکرد زبانشناسانه قوی و پژوهشی ژیلبر لازار در حوزه زبان و ادب فارسی هستند و در ایران و جهان مورد توجه بسیار قرار گرفتهاند.
فعالیتهای لازار نه تنها در حوزه زبانشناسی بلکه در تبیین و معرفی فرهنگ و ادب فارسی به جهان غرب اهمیت داشت. ژیلبر لازار تأثیر بسیار مهمی بر ایرانشناسی معاصر داشته است. آثار او مانند کتاب «دستور زبان فارسی معاصر» و «فرهنگ دوزبانه فارسی- فرانسه» از نظر دقت و تعمق در معادلیابی واژگان و توصیف زبان، نمونههای کمنظیر و مرجع در حوزه زبان و ادب فارسی هستند. لازار یکی از نخستین پژوهشگرانی بود که درباره شکلگیری زبان فارسی نوین (فارسی دری) تحقیق کرد و نظریات او در باره روند پیدایش فارسی و ترکیب زبان پهلوی با عربی مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند.
پیوند دهنده ای بین شرق و غرب
لازار را میتوان پیونددهنده شرق و غرب دانست، او نه فقط یک زبانشناس بلکه نوعی انسانشناس فرهنگی بود که گنجینه ادب فارسی را با درونمایههای فرهنگی و انسانی به جهان معرفی کرد. لازار از پیشگامان تفکرات بینافرهنگی و ترافرهنگی در مطالعات فرهنگی و ترجمهپژوهی به شمار میرود و نقل قولهایش نشان میدهد که نبوغ ایرانی را همواره تمدنی و در تعامل با ادبیات جهانی میدید. او همچنین سالها استاد زبان فارسی در فرانسه بود و دانشجویان برجستهای را تربیت کرد؛ وی استاد راهنمای دکترای شخصیتهایی چون علی شریعتی و پوران شریعت رضوی نیز بود.
برای جامعه علمی ایران و فرانسه پژوهشهای لازار گنجینهای ارزشمند و در عین حال الگویی برای توسعه مطالعات ایرانشناسی است. به طور کلی، لازار تأثیری گسترده در معرفی و تبیین زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در غرب داشته و به عنوان پلی میان فرهنگها شناخته میشود. او همچنین به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد و جوایز متعددی برای خدماتش دریافت کرد. آخرین جایزه او و احتمالاً آخرین حضور او در محافل ایرانی، حضور در خانه فرهنگ ایران در پاریس به مناسبت اعطای «جایزه بنیاد موقوفات محمود افشار» در سال ١٣٩۶ به وی بوده است.
او سرانجام در روز پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ برابر با ششم سپتامبر ۲۰۱۸، در ۹۸ سالگی چشم از جهان فروبست.