به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران, تعارض انسان و خرسها دوباره خبرساز شده است؛ از غذادهی کوهنوردان به خرسها در ارسباران تا مرگ یک خرس سیاه در مازندران، نشان میدهد که «دوستی خالهخرسه» نه تنها سلامت خرسها را به خطر میاندازد، بلکه امنیت انسانها را هم تهدید میکند. اشکان اشعریون، عضو کمیته متخصصان خرس قهوهای، هشدار میدهد که دسترسی آسان خرسها به غذاهای انسانی موجب تغییر رفتار طبیعی آنها و وابستگی خطرناک به حضور انسان میشود. او همچنین به محدودیتهای مالی و ضعف مدیریت داخلی اشاره و تأکید میکند که نجات خرسها و کاهش خسارتها نیازمند عزم ملی، تلاش هماهنگ دولت و بهرهگیری از تمام ظرفیتهای داخلی و بینالمللی است.
ارتباط انسان و خرس قدمتی دیرینه دارد و به دوران غارنشینی بازمیگردد. فیزیولوژی خرسها و انسانها در بسیاری از جنبهها مشابه است. همانطور که انسانهای اولیه از میوهها و پروتئین گیاهی استفاده میکردند، خرس نیز در محیط طبیعی از گیاهان و گوشت بهره میبرد. به همین دلیل، نیچ اکولوژیک انسان و خرس شباهت زیادی داشته و تعارض میان این دو گونه از گذشتههای دور وجود داشته است. خرسها به خوبی میدانند ورود به سکونتگاههای انسانی خطرناک است، اما برای دسترسی به منابع غذایی این خطر را میپذیرند. مشاهدات میدانی نشان داده که برخی خرسها یاد گرفتهاند شبها به روستا یا باغ نزدیک شوند، درست در زمانی که دید انسان محدود و در حال استراحت است.
از رفتار غریزی خرسها بترسید
خرسها ذاتاً تهاجمی نیستند و معمولاً به سایر گونهها واکنشی نشان نمیدهند، مگر در شرایط دفاعی یا زمانی که مادهای تولههای خود را محافظت میکند. مادهای که توله دارد، برای دفاع بسیار تهاجمی میشود و حتی برای انسان خطر جدی ایجاد میکند. در فصل جفتگیری نیز نرها درگیر رقابتهای شدید میشوند. همچنین، خرسها برای ورود به زمستان نیاز به ذخیره حجم زیادی از چربی دارند؛ این نیاز فیزیولوژیک باعث میشود در فصلهای خاص نسبت به غذا حریص شوند و احتمال رفتارهای تهاجمیشان افزایش یابد.
تغییر رفتار خرسها
خرسها همهچیزخوارند، اما وقتی به غذای انسانی یا زباله دسترسی پیدا کنند، رژیم غذایی آنها تغییر میکند. اشعریون میگوید:« زبالهها برای بسیاری از گونهها جذاباند.»
او به گوزنی در پارک ملی گلستان اشاره میکند که بر اثر خوردن پلاستیک تلف شد: « در کالبدشکافی مشخص شد که تمام قسمتهای معده این گوزن که چهار قسمت دارد، پر از پلاستیک بوده است.»
این رفتار اکتسابی باعث میشود خرسها با کمترین مصرف انرژی به غذا دسترسی پیدا کنند و به طور مداوم اطراف انسان حضور داشته باشند. این پدیده در سایر گونهها نیز دیده میشود؛ مثلاً روباهها در برخی مناطق «دستگیر» میشوند و حتی در حضور انسان جلو میآیند. تجربههای میدانی نشان داده است که مردم محلی میگویند: «ما اینجا زندگی میکنیم، ولی خرس همچنان میآید؛ مگر اینکه شلیک هوایی کنیم یا سر و صدا ایجاد کنیم تا فرار کند.»
اشعریون تأکید میکند که پیامد چنین رفتار اکتسابی جدی است: «خرسی که به انسان عادت کرده، دیگر توانایی ادامه زندگی طبیعی را ندارد و حتی اگر به محل دیگری منتقل شود، دوباره به سمت سکونتگاهها یا زبالهها بازمیگردد.»
قوانین جهانی و وضعیت ایران
در بسیاری از کشورهای جهان مانند کانادا و آمریکا، غذا دادن به حیوانات وحشی از جمله سنجاب، گوزن و... اکیداً ممنوع است و جریمههای سنگین دارد. دلیل روشن است؛ غذادهی انسان مستقیماً رفتار حیوان را تغییر میدهد و بقای طبیعی آن را تهدید میکند.
در ایران اما قانونی برای مدیریت حیوانات ولگرد مانند سگها و گربهها وجود ندارد، چه برسد به خرسی که صدها برابر خطرناکتر است. اشعریون میگوید:« نبود قانون تنها مشکل نیست؛ رفتار انسانها نیز نقش مهمی دارد.» سازمان محیط زیست در مناطق حساس بارها هشدار داده و تابلوهایی با مضمون «غذا ندهید» نصب کرده و به کوهنوردان و گردشگران نیز تذکر داده است، اما بیتوجهی ادامه دارد. او اضافه میکند: «هیچ کنترلی بر تعداد افراد واردشونده وجود ندارد؛ وقتی ۳۰ نفر روزانه وارد شوند، کنترل سادهتر است، اما ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر در روز، تعامل مستقیم با خرسها را افزایش میدهد.»
خسارت به باغها و کندوها
عادت خرسها به غذاهای انسانی موجب خسارت به کشاورزی و زنبورداری نیز میشود. برخی کشاورزان برای جلوگیری از آسیب از سم استفاده میکنند که اقدامی غیرقانونی و خطرناک، اما از نگاه آنها توجیهپذیر است.
اشعریون میگوید:« در شمال مازندران، گیلاس مرغوب کیلویی ۴۵۰ هزار تومان به فروش میرسد. باغداری که بیش از 10 سال زحمت کشیده، ممکن است در یک شب با حمله خرس تمام زحماتش از بین برود. همین موضوع در مورد کندوهای عسل نیز صادق است؛ خرس میتواند در یک شب ده ها کندو را نابود کند.»
راهکارهای مدیریتی و حفاظتی
اشعریون تأکید میکند که راهکار روشن، قطع ارتباط مستقیم انسان و خرسهاست. این شامل توقف غذادهی، توقف خودرو در مسیر برای خوراکدهی و مدیریت زباله در طبیعت میشود. وی توضیح میدهد: «بهترین اقدام برای خرسهای درگیر، جدا کردن آنها از انسان است. اما زندهگیری یک خرس بالغ بیش از ۱۰۰ کیلو، نیاز به بیهوش کردن و انتقال ایمن دارد که فرآیندی بسیار دشوار و پرهزینه است. حتی اگر حیوان در قفس قرار گیرد، جابهجایی آن از ارتفاعات، نیازمند برنامهریزی سنگین و تجهیزات ویژه مانند بالگرد است.» ظرفیت باغوحشهای کشور برای پذیرش خرسهای جدید محدود است؛ در بهترین حالت، این خرسها باید در اسارت ادامه زندگی دهند. سناریوی بدتر، حذف فیزیکی است، که گاهی کشاورزان برای محافظت از محصول خود از سم استفاده میکنند. اشعریون برای پیشگیری از خسارتها راهکار عملی ارائه میدهد: «جهاد کشاورزی میتواند مانند دیگر وامهای حمایتی، تسهیلاتی برای نصب فنسهای الکتریکی یا چراغهای حساس به حرکت ارائه دهد. ما اثرگذاری این ابزارها را در پنج نقطه مازندران ثبت کردهایم و امیدواریم از این روشها مانند دادن کود، بذر و خوراک دام در قالب وامهای کمبهره و بلندمدت حمایت شود.» با اجرای این راهکارها، ارتباط خطرناک انسان و خرس قابل مدیریت است و خرسها میتوانند بدون وابستگی به انسان به زندگی طبیعی خود بازگردند.
بیمه در مقابل خرسها
اشکان اشعریون، درباره بیمه باغات در مقابل خسارت خرسها میگوید: «شرکتهای بیمه تنها زمانی حاضر به پذیرش خسارت از سوی خرسها میشوند که باغ یا کندو حداقل استانداردهای حفاظتی را داشته باشد؛ مانند فنس الکتریکی، دوربین مداربسته و نگهبانی. بدون رعایت این اصول، بیمه امکانپذیر نیست.» او افزود که روش فعلی پرداخت خسارت پس از آسیب چندان مؤثر نیست: «وقتی خسارت رخ داده و مراحل اداری طولانی طی شود، کشاورز خسارت را بموقع دریافت نمیکند. بنابراین راهبرد بهتر آن است که این منابع پیش از وقوع آسیب به صورت وام یا تسهیلات برای تجهیز باغها به سیستمهای حفاظتی اختصاص یابد.» او با تأکید بر اهمیت مدیریت پیشگیرانه میگوید: «ایجاد زیرساختهای حفاظتی در باغات و کندوها نه تنها خسارت به محصولات کشاورزی را کاهش میدهد، بلکه امنیت خرسها را هم تضمین میکند و از کشته شدن آنها جلوگیری میکند.»
پاکستان پیشتاز در حفاظت از خرس سیاه
این کارشناس اعتقاد دارد، ایران در جذب بودجه بینالمللی برای حفاظت از گونههای در معرض انقراض ضعیف عمل کرده است. اشکان اشعریون، درباره وضعیت حفاظت از خرسهای سیاه بلوچی هشدار میدهد: «گونههای در معرض انقراض مانند خرس سیاه بلوچی به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرند. در حالی که خرس قهوهای به دلیل پراکنش گسترده و دسترسی آسانتر بیشتر در کانون توجه است، خرس سیاه بلوچی در حال فراموشی است.»
به گفته این کارشناس «منطقه زیست این گونه بسیار خشن است و دمای آن به بیش از ۵۰ درجه میرسد. دسترسی به این مناطق نیازمند پیادهرویهای طولانی و طاقتفرساست. با وجود تلاشهای محلی مانند احیای درختان خرما برای تأمین غذا، این اقدامات کمتر دیده میشوند.» وی با مقایسه وضعیت ایران و پاکستان میگوید: «پاکستان تنها یک گونه خرس دارد و تمرکز کاملی روی حفاظت آن دارد. آنها توانستهاند از بودجههای بینالمللی بهرهمند شوند، اما ایران به دلیل تحریمها و ضعف در دیپلماسی محیطزیستی نتوانسته از این فرصتها استفاده کند.» اشعریون میگوید: «ما حتی به سراغ بانک توسعه اسلامی یا سایر منابع بینالمللی نرفتهایم، در حالی که کشورهای همسایه مانند ارمنستان مراکز تحقیقاتی خرس با بودجه بینالمللی دارند و ما از این فرصتها محروم ماندهایم.»
فرصتهای از دست رفته گردشگری
این کارشناس محیط زیست با اشاره به ظرفیتهای بالقوه گردشگری گفت: «در کانادا شرکتهایی تورهای مشاهده خرس برگزار میکنند و درآمدزایی میکنند. چرا ما نباید از چنین ظرفیتهایی در ایران استفاده کنیم؟»
پیشنهادهای راهبردی
اشعریون، تقویت دیپلماسی محیط زیستی برای جذب بودجههای بینالمللی، توسعه همکاریهای منطقهای با کشورهای همسایه، ایجاد سازوکارهای تشویقی برای مشارکت بخش خصوصی، توجه متوازن به تمام گونههای در معرض انقراض، توسعه اکوتوریسم مبتنی بر مشاهده حیات وحش را از جمله راهکارهای ساماندهی وضعیت خرس سیاه بلوچی و خرس قهوهای میداند. او تأکید میکند: «حفاظت از گونههای در معرض انقراض نیازمند عزم ملی و بینالمللی است. باید از فرصتهای بینالمللی بهتر استفاده کنیم و دیپلماسی محیطزیستی خود را تقویت کنیم.»