سکوتی که منافع ملی را تهدید میکند؛ معضلی به نام احزاب فصلی
اقتصاد ایران: سکوت برخی احزاب در برابر بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، نهتنها نشانهای از انفعال و ضعف ساختاری آنها بود، بلکه نمودی از مقطعی بودن فعالیت احزاب را نمایان ساخت.
خبرگزاری مهر - گروه سیاست؛ احزاب در ایران فارغ از موقعیت و هویتی که به طور کلی ترسیم کردند، همانند دو تیم مطرح و با سابقه فوتبال در ۲ گرایش چپ و راست شناخته میشوند؛ اما جبهه اصلاحات نمایی از چپ گرایی در ایران و اصلاحطلبی است با این ویژگی همچنان نماینده تامالاختیار اندیشه اصلاح طلبی نیست؛ هنوز مرزهای نامرئی میان اصلاح طلبی و این جبهه وجود دارد که شاید مخالفت برخی از احزاب و چهرهها و تحلیلگران اصلاح طلب با بیانیه اخیر نمونه مشخصی از آن باشد. موضوع آزاد اندیشی و کرسیهای آن همواره در صدد ترویج این پیام بوده که افراد با گرایشهای مختلف دیدگاههای خود را بیان کنند؛ احزاب هم محفلهایی برای تبادل نظر محسوب میشوند اما شاهد نوعی انفعال از سوی جریانهای سیاسی هستیم و احزاب به فراخور موقعیت و گرایش خود گاهی صرفاً در سطح صدور بیانیه فعالیت مختصری داشتند و گاهی هم از این محدود فعالیت خود پرهیز کردند؛ به عبارتی احزاب ایران در بزنگاههای سیاسی لزوماً همیشه فعالیت در خور توجهی ندارند و این به معنای کلی کلمه، به همه احزاب سیاسی مربوط است و جان کلام آنکه، همه آنهایی که مجوز فعالیت حزبی دریافت کردند لزوماً فعالیت ندارند و حتی گاهی چهرههای کهنهکار حزبی و سیاسی هم نام آنها را نشنیده و از ثبت و حضور آنها به طور کلی اظهار بیاطلاعی میشود؛ گروه عمده احزاب ایران در زمان انتخابات به اصطلاح فعالیت دارند که معمولاً هم به صدور یک یا چند بیانیه و یا شرکت و برگزاری چند نشست انتخاباتی خلاصه میشود و گاهی هم حتی مختصر تر از آن، یعنی هیچ!
فعالیت فصلی احزاب آسیبزاست
احزاب در ایران دورههای مختلف سیاسی را تجربه کردند اما در نهایت هنوز نتوانستند در سپهر سیاست ایران پایگاه مقتدر و روشنی برای خود ترسیم کنند؛ چه احزابی که روی کار آمدند و با فعالیتهای موقت و کوتاه مدت خود از میان رفتند و یا احزابی که دیرینه و کهن بودند و با تحولات اجتماعی و سیاسی دیگر اقبال گذشته را نسبت به خود ندارند؛ احزاب باید همواره در فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور در حال بررسی و رصد مسائل باشند تا در جریان امور کشور بتوانند به درستی مواضع خود را عنوان کرده و پایگاه اجتماعی و سیاسی درستی برای خود کسب کنند، اینطور است که در شب انتخابات یارانی دارند و سخنشان هم خریداری! اما سکوت احزاب در شرایطی که میتوانستند صدای گروه و بخشی از جامعه باشند و یا با پیامی به موقع اعلام حضور کنند جز کمرنگ کردن اعتبار آنها ثمرهای دیگر ندارد.
اصغر سلیمی نماینده مجلس در رابطه با فعالیت فصلی احزاب بیان کرده بود: بسیاری از احزاب پس از اتمام انتخابات کلاً از بین میروند و در دوره بعدی انتخاباتها باز نوایی از آنها شنیده میشود که این امر به هیچ عنوان نشان دهنده فعال و پویا بودن این تشکلها نمیباشد، چرا که نشان میدهد آنها بدون ریشه بوده و فاقد برنامه و طرح برای مشارکت در امور اجرایی کشور هستند.
بیانیه اصلاحات هم برخی احزاب را فعال نکرد!
احزاب، به عنوان نهادهای میانجی میان مردم و حاکمیت، وظیفه دارند در برابر هر اقدامی که وحدت ملی را مخدوش میکند، واکنش شفاف نشان دهند. بیانیه اخیر جبهه اصلاحات اما بدون آنکه اجماع یا پشتوانه اجتماعی روشنی داشته باشد، گفتمانی را بازتولید کرد که نتیجهاش جز تضعیف اعتماد عمومی و بازی در زمین رسانههای معاند نبود. در چنین شرایطی، انتظار میرفت احزاب مختلف با صراحت موضعگیری کنند. اما واقعیت این است که در برخی احزاب، انفعال و سکوت جای شجاعت و مسئولیتپذیری را گرفت.
بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، بهجای آنکه بر محور انسجام و مصالح ملی استوار باشد، متنی مبهم و پرحاشیه بود که ناخواسته خوراک رسانههای بیگانه را فراهم کرد. اما آنچه خطرناکتر از محتوای این بیانیه است، سکوت سنگین احزاب سیاسی در برابر آن است؛ سکوتی که معنایی جز بیتفاوتی در برابر منافع ملی ندارد.
علت این سکوت چیست؟ نخست، بحران جدی اعتماد عمومی به احزاب باعث شده آنان از هر موضعگیری هزینهساز بترسند. دوم، برخی جریانها همچنان گرفتار محاسبات جناحی و منافع کوتاهمدتاند و حاضر نیستند مصالح کلان کشور را بر اولویتهای محدود حزبی ترجیح دهند. سوم هم بیانگیزگی احزاب برای فعالیت در ایام غیر انتخاباتی است. برخی احزاب خود را به فعالیتهایی عادت داده اند که مستقیماً منافع حزبی و گروهی آنان را تامین کند و گویی خود را در قبال سایر اتفاقاتی که در طول سال در کشور واقع میشود، مسئول نمیدانند.
واقعیت این است که سکوت در برابر بیانیهای که منافع ملی را به حاشیه میراند (خصوصاً از جانب جریانهای منتصب به اصولگرایی)، نوعی همراهی منفعلانه با جریانهایی است که عملاً در زمین دشمن بازی میکنند. اگر احزاب میخواهند اعتماد ازدسترفته را بازیابند، باید از لاک محافظهکاری بیرون بیایند، با صراحت و شجاعت از خطوط قرمز ملی دفاع کنند و نشان دهند که در بزنگاهها، حافظ منافع مردم و کشورند نه اسیر مصلحتاندیشیهای جناحی.
واکنش شخصیتهای اصلاحطلب
با این حال چهرههای سیاسی سعی کردند واکنشهایی به این بیانیه داشته باشند، که در ادامه برخی موضع گیری های افراد منتصب به اصلاح طلبی را مرور میکنیم.
سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان، بیانیه را «دوگانهسازانه» خواند و هشدار داد: اصولاً حزب ندای ایرانیان با دادن چنین بیانیههایی از سوی جبهه اصلاحات مخالف است و در جلسات جبهه نیز به صدور آنها رأی منفی میدهد. ما معتقدیم با این مدل بیانیهها، نهتنها گرهی از مشکلات کشور باز نمیشود، بلکه به تنشها و دوگانهسازیهایی دامن میزند که نفع مردم و کشور در آن نیست.
محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، تأکید کرد که این بیانیه میتواند اجماع ملی لازم برای حمایت از دولت در مذاکرات بینالمللی را تضعیف کند. او هشدار داد: این مواضع نهتنها به دولت در مذاکرات خارجی آسیب میزند، بلکه میتواند همبستگی ملی و حمایت اصولگرایان و اصلاحطلبان از دولت را تضعیف کند. بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نه تنها نتیجهای ندارد، بلکه دولت مسعود پزشکیان را در مذاکرات بینالمللی آسیبپذیر میکند و اجماع ملی علیه تهدیدات خارجی را تضعیف خواهد کرد.
عباس عبدی، فعال سیاسی و رسانهای اصلاحطلب نیز معتقد است: بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران با وجود اشاره به بحرانهای اقتصادی و ضرورت بازسازی اعتماد ملی، نشاندهنده تناقض عمیق میان موقعیت واقعی اصلاحطلبان درونسیستم و مطالبات بلندپروازانه آنهاست که فاقد راهبرد تدریجی و سازوکار اجرایی مشخص است.
محمدرضا جلاییپور نقدی صریح داشت و تأکید کرد: مشکل و فول درشت بیانیه لحن غیراصلاحطلبانه و بیتوجهی و بیمسئولیتی به شرایط جنگی کشور و حرکتی بر ضد دولت توافقگرای پزشکیان است. ایران و جمهوری اسلامی در زمان صدور این بیانیه در وسط جنگ با نیرویی خبیث و خطرناک مثل اسرائیل است. برای عبور از پیچ این جنگ خطرناک هر کنشگر عاقلی میداند که راهش «همکاری» حاکمیت و دولت با نیروهای جامعه است. چرا بعد از حمله دو قدرت اتمی به ایران و در کنار تأکید بجا بر ضرورت ابتکار عمل دیپلماتیک و ذینفعسازی اقتصادی همسایگان و قدرتهای جهانی در رشد و امنیت ایران و افزایش رضایت عمومی و همبستگی ملی، در متن بیانیه تأکیدی بر ضرورت تقویت قوای نظامی و دفاعی ایران نمیشود؟ آیا تصویر نویسندگان از اقتضائات امنیت ملی ایران در این منطقه و جهان زیاده سادهانگارانه و عقبمانده از زمان نیست؟
جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی نیز در واکنش عنوان کرده بود: تعلیق داوطلبانه در برابر دولت فعلی آمریکا به معنای تسلیم است. چرا در این بیانیه به نقش دولت اشارهای نشده است. چرا مسئولیت تصمیمگیری دولت در حل این بحران نادیده گرفته شده است؟ دولت امروز از چارچوبهای فکری همسویی با بخشهایی از جامعه برخوردار است، اما تصمیمگیری نمیکند. دولت باید حرکت کند، نه اینکه منفعلانه تنها به امید کاهش فشار از خارج بنشیند یا امتیاز بیشتری بدهد.