داستان شنیدنی سانسورشدههای جنگ
اقتصاد ایران: کتاب صوتی «حوص خون»، نوشته فاطمه سادات میرعالی، با نگاهی به فعالیت ۶۴ تن از زنان اندیمشک در طول جنگ تحمیلی با همکاری سماوا و انتشارات راه یار منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «حوض خون»، نوشته فاطمه سادات میرعالی از جمله آثار خواندنی در حوزه ادبیات دفاع مقدس است که بخشی از ناگفتههای جنگ را پیش چشم مخاطب قرار میدهد. کتاب، بر پایه خاطرات زنان اندیمشک در جنگ تحمیلی شکل گرفته است؛ زنانی که خودجوش اقدام به راهاندازی رختشورخانه کرده و ملحفه و لباسهای خونین سربازان را میشستند و اگر احیاناً نیاز به تعمیر داشت، آن را انجام میدادند.
شاید کار کردن در رختشورخانه در وهله نخست، در شرایطی که کشور هدف آماج حملات دشمن است، کاری ساده و حتی امن به نظر برسد، اما خواندن خاطرات 64 زنی که در این مدت در رختشورخانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک مشغول به کار بودند، نشان میدهد که این، تنها یک تصور ساده است. جنگ، تمام ابعاد زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد، حتی جایی که به نظر امن میرسد.
«حوض خون» فارغ از کلیشههای مرسوم در برخی از کارهای دفاع مقدس، تلاش دارد ضمن پرداختن به فعالیتهای اجتماعی زنان در هشت سال جنگ تحمیلی، نگاهی هم به زندگی شخصی و دغدغههای خانوادگی آنها داشته باشد. نویسنده با این کار، نشان میدهد که حضور در رختشورخانه چندان کار سادهای برای این زنان نبوده و با وجود داشتن فرزند و همسر یا خواهر و برادر که هر آن ممکن است زیر حملات دشمن به شهادت برسند، این مسئولیت اجتماعی را پذیرفتهاند.
برخی از کارشناسان، کتاب «حوض خون» را «گمشده تاریخ معاصر» و یا «روایت سانسورشدههای جنگ» توصیف کردهاند. 64 زنی که صدایشان در ریکوردر پژوهشگران ضبط شده، صدام را عاصی کردند و با وجود تأثیرات منفی که استفاده از شویندهها بر ریه و دست آنها گذاشته، میدان را خالی نکردند. زنانی که علیرغم داشتن مجروحیت، نامی از آنها در لیست جانبازان جنگ ثبت نشده است.
میرعالی در گفتوگو با تسنیم، درباره سختیهای نگارش این کتاب گفته است: پیدا کردن این خانمها میدانی بود، یعنی اینطور نبود که این خانمها جایی دیده شده باشند یا بشود آنها را از منبعی مانند کتاب یا رسانه جست و به سراغ آنها رفت. ما تکتک این خانمها را خیابان به خیابان جستوجو و پیدا کردیم. پیدا کردن این خانمها کار تیم پژوهشی بود که با کمک دوستانی چون نسرین تتر، معصومه پاپی، سمانه نیکدل، سمیرا حقیپور و ... به سرانجام رسید. تمام این بچهها درگیر این خانمها بودهاند. الآن هم هرگاه فردی از رختشورخانه را پیدا میکنیم، به همدیگر اطلاع میدهیم.
به گفته این نویسنده؛ این خانمها با اعتقادی که داشتند، پای کار ایستادند؛ وگرنه امکان رفتن از شهر برای همه فراهم بود. در همان روزهای اول جنگ، دشمن تا 15 کیلومتری مرکز شهر رسیده بود. در حالی که جوانان شهر مشغول سنگرسازی هستند، این خانمها به فکر این هستند که چطور میتوانند جلوی دشمن بایستند. مثلاً یکی از خانمها تعریف میکرد که حتی به فکر این بودند که آب جوش را به پشت بام خانهها ببرند تا اگر دشمن حمله کرد، از این طریق بتوانند مقابله کنند؛ یعنی آمادگی جنگ تن به تن با نیروی دشمن را داشتند.
«حوض خون» که از سوی انتشارات راه یار به چاپ چهل و دوم رسیده، با همکاری سماوا در قالب کتاب صوتی نیز در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. این اثر با صدای مهرخ افضلی منتشر شده است. همچنین کتاب به کوشش انتشارات دارالمعارف در لبنان، با عنوان «حوض الدم» به عربی ترجمه شده است.
انتهای پیام/