بانیان و عاملان وضع موجود، شاکیان و ناقدان همیشگی
اقتصاد ایران: جبهه اصلاحات در طول پس از انقلاب مدیریت کشور را در دست داشته، اما به جای پاسخگویی به مشکلات ایجاد شده، تلاش کرده مسئولیت آنها را متوجه دیگران کند و تصویری مخدوش از انقلاب و حاکمیت ارائه دهد.
به گزارش خبرگزاری مهر، جبهه و تفکر اصلاحات در اکثریت دوران پس از انقلاب، مدیریت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و.. کشور را در اختیار داشته است و مسئولیت اکثر دولتها را به عهده داشته است و همواره کوشیده است عوض پاسخگویی در مورد مشکلات به وجود آورده، مسئولیت مشکلات به وجود آورده را، طیف دیگر یا حاکمیت معرفی کند و با تبلیغات رسانهای، چهرهای مخدوش از انقلاب اسلامی و الگوی حاکمیت ولایی آن، در ذهن عموم ایجاد نماید.
این درحالی است که رویکرد و عملکرد آنان خارج از منظومه فکری حاکمیت ولایی در دوران امام خمینی (ره) و در دوران مقام معظم رهبری و همچنین شعارهای انقلاب اسلامی (مانند نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) و تفکر اسلام ناب، نه اسلام آمریکایی (سکولاری، تحجر و..) بوده است.
در بیانیه موجود نیز نه تنها برای حل مسائل، هیچ پیشنهادی مبتنی بر نگرش اسلامیای که انقلاب اسلامی بر اساس آن بنا گردیده ارائه نمیکند بلکه با نگاه سکولاریستی و تهی از قواعد و قوانین اسلامی با الگوی مادیگرایانه و ماتریالیستی اقدام به ارائه نسخه و انتظار حل مسائل را دارد.
اما صرف نظر از دیدگاهها و عملکرد جبهه اصلاحات باید گفت: اگر دغدغه مملکت ایران هم را داشتند، امام راحل فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد».
اما الان خوب میدانند که دشمن ایران، دشمن مردم و دشمن ایران اسلامی، خوی درندگی و سبعیت خود را کاملاً آشکار کرده و برایش دیگر مهم نیست آیا در این کشور تغییر پارادایمی اتفاق میافتد و یا کدام جریان فکری و چه شخصیتی اداره این کشور را بعهده دارد یا بعهده خواهد داشت؛ و رفتارهای انفعالی این جبهه همچون گذشته در تغییر معادلات دشمن تأثیری ندارد بلکه بلعکس سیگنال همگرایی و همراهی خواسته یا ناخواسته با دشمن را ضد منافع ملی پژواک میدهد. و اوضاع را به نفع دشمن ضریب دوچندان میدهد.
جبهه اصلاحات همواره به دنبال تغییر پارادایم در ایران بوده بدون اینکه در خود تغییری ایجاد کند و همیشه در پارادایم نئولیبرالی جهانی تنفس میکند!
ازجمله مواردی که در بیانیه جدید اعلام کرده میتوان به چند مورد اشاره کرد:
۱- جبهه اصلاحات تلاش میکند حتی اتحاد و همدلی مردم در جنگ ۱۲ روزه را با طرح موضوعات دیگر کمرنگ جلوه دهد؛ گویا از ایجاد انشقاق و دوگانگی بین ملت و حاکمیت سود میبرد. این جریان سعی دارد هر طور ممکن، زیبایی و استمرار این همدلی را کمرنگ کند و آن را مقطعی جلوه دهد، و ادامهدار بودن آن را مشروط به بازسازی اعتماد ملی و تعامل سازنده با جهان تفسیر کند؛ به این معنا که جمهوری اسلامی عامل بیاعتمادی در مردم و کمبود تعامل با جهان معرفی میشود.
البته از غربگرایان مادیگرا چیزی جز این انتظار نمیرود، زیرا در عقاید و رفتار خود با همتایانشان یکدست هستند و هر تفسیری را که مایل باشند، ارائه میکنند (سکولاریسم).
۲- فشارهای اقتصادی و ناترازیهای مزمن، سقوط ارزش پول ملی و ضعف تولید که در گذشته خود جبهه اصلاحات در ایجاد آنها نقش داشتهاند، و تداوم این وضعیت در دولت فعلی که با حمایت آنان سر کار آمده، از عجایب شکایت این جریان نسبت به وضع موجود است. این در حالی است که سالها رفع این مشکلات جزو مطالبات جدی مقام معظم رهبری بوده است.
۳- القای بیشرمانه عدم وجود انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی ایران، همراه با پیشنهادهایی مانند «آشتی ملی شجاعانه» و «ترک تخاصم در داخل و خارج کشور»، نشاندهنده اندیشههای پلورالیستی و عمل سکولاریستی جبهه اصلاحات و نیز عدم اعتقاد آنان به جمهوری اسلامی و قانون اساسی است.
۴- سوءاستفاده و فریبکارانه از واژههایی همچون «آزادی»، «زن»، «حقوق زنان» و «خشونت» برای جلب توجه افکار عمومی و تحریک واکنش روانی عدهای نسبت به مسائل تنشزا و ساختگی.
۵- چوب حراج زدن به داناییها، تواناییها، داراییها و زیباییهای ایران که هزینههای سنگینی از جمله خون جوانان و دانشمندان این سرزمین برای آن پرداخت شده است، از جمله موضوعاتی مانند تعلیق فعالیتهای هستهای و انفعال بیچونوچرا در برابر غرب، هربار با بازی با کلماتی مانند «مذاکرات جامع»، «مستقیم» و «عادیسازی روابط»، انگار جمهوری اسلامی عامل مشکلات ایجاد شده توسط استکبار جهانی معرفی میشود. این تحلیل، با قیام امام حسین (ع) علیه استکبار، در تضاد و محکومیت اندیشه اصلاحطلبان قرار دارد.
۶- جبهه اصلاحات، با وجود ناامیدی از اندیشه و عملکرد خود، روی جهل برخی افراد دست گذاشته و با طراحی فتنهای جدید و برنامهای برای کودتای نرم در آینده، امیدی هرچند اندک در خود پرورانده است. آنان بهترین زمان برای اجرای این اقدامات را اکنون میدانند و در زمانی که شرایط نامساعد یا «آب گلآلود» به نظر میرسد، منافع ملی را فدای منافع شخصی و حزبی خود میکنند.